بیا با هم...

همه با هم پیش به سوی ظهور

بیا با هم...

همه با هم پیش به سوی ظهور

«اینده از آن متقین است»
متقی باش تا اینده از آن تو باشد

بایگانی
۲۰
بهمن

سالها بود که در دهه فجر به اندوخته های گذشته مان پز می دادیم. چیز جدیدی برای نشان دادن نداشتیم. لبمان به خنده باز نمی شد وقتی می دیدیم در جهان هر روز سرخورده تر و منزوی تر می شویم. چیزی برای افتخار کردن نداشتیم. صبح چشم را باز می کردیم تا ببینیم امروز چه بلای جدیدی قرار است بر سرمان بیاید! آب و برق و نانمان هم به برجام گره خورده بود و چون حال برجام خوش نبود حال ما هم بدتر!

اما حالا همه چیز عوض شده. در گام دوم انقلاب شاهد بودیم که یک سال قوه قضائیه تکان خورد، سال بعدش مجلس و یکی دو سال بعد هم دولت. از همان موقع معلوم بود که پیروزی و سربلندی را در تقدیرمان سند زده اند. عده ای آن روز را می دیدند و امروز را می بینند؛ اما ما آینده را روشن تر می بینیم. همانطور که دولت قبل داشت کشور را به سرعت به قهقرا می برد، دولت کنونی دارد عقب گردها را جبران می کند. البته معلوم است که اول راهیم، اما در همین مسیر کوتاه یک ساله آنقدر شگفتی دیده ایم که برای جشن گرفتن دهه فجر بسمان باشد. هزاران کار دولت انقلابی را دیده ایم و ده ها هزار کار دیگر هم در نوبت! معمولاً ساختن از خراب کردن ساده تر است، اما این دولت انقلابی مسیری را که دولت قبل در طول 8 سال به ویرانه تبدیل کرده بود، دارد در کسری از زمان احیا و آباد می کند.

ایام الله دیگر آن روزی نیست که شاه رفت و امام آمد. ایام الله ما روزی است که اشرافیت رفت و صداقت آمد

 

 اگر در تمام عمرم همین یک ثواب را برای من نوشته باشند که در انتخابات از این دولت حمایت کردم، مرا بس است...

جوان مؤمن انقلابی! مبارکت باد

 

  • مهدی جهانشاهی
۱۷
بهمن

تا بوده انسانها ناراضی بوده‌اند و این یک خصلت نهادینه در سرشت انسان بوده است. قرار نیست انسان به رضایت مطلق برسد، و اصلأ آن رضایتی که انسان را از فکر کردن به آینده‌ی بهتر باز دارد ارزنده نیست! انسان باید ناراضی باشد و ناراضی بماند و با این اعتراض مقدس به سمت آینده‌ی بهتر حرکت کند. دین ما نیز از ما نخواسته قانع باشیم! فقط اینکه آینده‌ی بهتر را طور دیگری غیر از آنچه چشم ظاهربین مردم دنیا می‌بیند، نشان می‌دهد. اگر دعوایی باشد در این است که آینده ی بهتر چیست و به چه سمت باید حرکت کرد؛ وگرنه هیچ عقل سلیمی دیگران را به سکون و درجا زدن دعوت نمیکند.

حالا دعوای دیگری هم هست بر سر اینکه مقصر کیست و تقصیرها را باید از چشم چه کسی دید و چطور باید اشکالات را برطرف کرد؛ فعلاً با این کاری نداریم.

آن چیزی که الآن مهم است که به آن توجه کنیم این است که «دعوا داریم تا دعوا»! مهم است که چانه زنی در چه مرحله ای باشد و دعوا بر سر چه باشد. گاهی دعوا سر بودن و نبودن است و گاهی سر بهتر بودن یا بهترین بودن. در هر دو شرایط اعتراضها هست، زیبا این است که دعوا سر خوب تر و خوب تر بودن باشد.

آیا ما وقتی می گفتیم به جمهوری اسلامی رأی بدهید دنبال این بودیم که همه را به رضایت برسانیم؟ آیا می خواستیم افیون توده ها باشیم؟؟ نه هرگز! ما انقلابی بودیم و هنوز هم انقلابی هستیم. انقلابی یعنی: ناراضی! باید به سمت آینده ی بهتر حرکت کرد، به هر قیمیت! رضایت مردم چه می شود؟ اگر دوست داشتند راضی می شوند و اگر هم دوست داشتند ناراضی می مانند تا شاید به فکر آینده ی بهتر بیفتند. به شرط اینکه آدرس غلط دستشان ندهند... پس چرا انقلاب کردیم؟ برای اینکه خط دعوا را جلوتر بیاوریم؛ در این هدف هم کاملاً موفق بودیم. سطح توقعات امروز کجا و سطح توقعات بیست سال قبل کجا!

آیا وقتی به رئیسی رأی دادیم فکر می کردیم که اعتراض ها تمام خواهد شد! حضرت علی هم نتوانست اعتراضها را ساکت کند! می دانستیم که قرار نیست صدای مخالف خفه بشود. آیا این معنایش ناکارآمدی و عدم موفقیت است؟؟ باید ببنیم خط دعوا کجاست!!!

دیروز دعوا می کردیم که چرا آخریم؟ چرا داریم تنزل می کنیم؟ امروز دعوا می کنیم که چرا اول نیستیم!

دیروز ما را سرگرم مطالباتی می کردند که اولویت های ما نبود؛ امروز اجازه می دهند به غصه های واقعی خودمان فکر کنیم و در مورد آنها اعتراض کنیم.

دیروز دعوا بر سر خیانت بود؛ امروز دعوا سر عملکرد است و اینکه آیا انقلابی و در شأن انقلاب عمل می کنند یا خیر!

دیروز هیاهو داشتند که اصلاً باید پاسخگو باشند یا نه؛ تقصیر دولت قبل است یا تقصیر رهبری یا تقصیر تحریم؟! امروز اما با قبول اشتباه در موضع پاسخ بر می آیند.

دیروز دعوا سر این بود که چرا اختلاس هست، امروز دعوا سر این است که چرا با اختلاس های قبلی برخورد نمی شود!

دیروز اعتراض از این بود که چرا مرغ نیست، چرا روغن نیست، چرا برق قطع می شود... اما نهایتاً اعتراض بر سر این است که: هست اما گران است!

خلاصه امروز دیگر کسی نمی گوید: من اگر جای رئیس جمهور بودم ...!

موفقیت رئیسی تا اینجا این بوده که خط دعوا را جلوتر آورده است. آیا راضی هستیم؟ نه بهتر از این هم می شود که بشود.

این همان آیت الله اعدام است. اما اعدام ها را متوجه چه کسانی کرده است؟ به ویلاهایی که دارند تخریب می شوند نگاه کنید، متوجه می شوید.

  • مهدی جهانشاهی
۳۱
شهریور

 

این پست در حال تکمیل است...

  • مهدی جهانشاهی
۰۳
شهریور

بررسی تطبیقی الگوهای فتح قرآنی در امت اسلام و امت بنی اسرائیل

نگاه جدید به مسئله ی انتظار طبق سنتهای قرآنی

شباهتهای الگوی فتح مهدوی و الگوی فتح داوودی

در کتاب «خان هفتم در طلیعه ی ظهور»

خان هفتم در طلیعه ی ظهور

کسانی که با عینک وحی زمانه ی خود را تحلیل می کنندچیزهایی را می بینند که دیگران با چشم سر نمی بینند.

قرآن با تصویر سنتهای تکرار شونده ی پیشینیان مانند ماشین زمان ما را در ادوار تاریخ کاوش می دهد و به زمانه ی خویش باز می گرداند

تا جایگاه خودمان را در مدار تاریخ پیدا کنیم.

 

تهیه ی نسخه ی الکترونیکی کتاب از اینجا

  • مهدی جهانشاهی
۰۳
شهریور

روایتی است از نبی مکرّم اسلام صلی الله علیه و آله در ضمن وصایای آن حضرت به اباذر که فرمودند: یا اباذر إنّ الله تبارک و تعالی أوحی إلی أخی عیسی: 


یا عیسی لا تحبّ الدنیا، فإنی لست أحبّها و أحب الآخرة فإنّها هی دار المعاد.
خداوند به برادرم عیسی وحی نمود که دنیا را دوست نداشته باش زیرا من دنیا را دوست ندارم؛ و آخرت را دوست داشته باش که خانه بازگشت است.


گاهی ما انسان‌ها خود را گرفتار می‌کنیم. ما خود را گرفتار کرده‌ایم: دلمان می‌خواهد که با وجود اینکه ریشه‌های گرفتاری در وجود ما هست از عوارض آن هم فرار کنیم. گاهی وقت‌ها شخص می‌خواهد سالم باشد و با این حال پرخوری هم بکند، هر دو را با هم می‌خواهد. پر خوری برای خود مشکلات و عوارضی دارد. اگر نخواهد پرخوری کند، شوق به غذا را چه کند، غذا لذیذ است و به او میل دارد و از طرفی نمی‌خواهد مریض بشود. لذا این وسط در این درگیری غذا می‌خورد، پیاده روی هم می‌کند، فلان چیز را هم کنارش می‌خورد تا از عوارض پرخوری بکاهد و این سختی‌ها را می‌کشد زیرا می‌خواهد این دو با هم بسازند. اگر می‌توانست هوس غذا خوردن را کم کند، خیلی از مشکلاتش حل شده بود، چون هوس غذا، پرخوری می‌آورد و پرخوری هم مشکلاتی را به بار می‌آورد که یکی از آن‌ها ناراحتی های جسمی است. علاوه بر مشکلات جسمی برای به دست آوردن غذا باید تلاش کند تا غذاهای گوناگون به دست آورد و خود را سیر کنی، و بعد هم عواقب بعدی را به همراه دارد.
اما اگر می‌شد ریشه مشکلات را از بین می‌برد یا ضعیف می‌کرد کار راحت می‌شد.
کسی که نماز شب را می‌خواهد، نورانیت را هم می‌خواهد، حضور قلب را هم می‌خواهد و دوری بعضی از گناه‌ها را هم می‌خواهد اما پرخوری را هم دارد! هی می‌گوید: تلاش می‌کنیم تا نیّتمان را خالص کنیم و نماز شب بخوانیم؛ چنین شخصی دنبال هم تلاشش را بیشتر می‌کند و البته این تلاش خوب است. اما این تلاش با حفظ همان مشکل ریشه‌ای است و آن مشکل، زحمت را زیاد می‌کند. شخص نمی‌خواهد از آن مسأله ریشه‌ای دست بر دارد، می‌خواهد آن کیف و حال را داشته باشد و آن را کم نکند و در عین حال معنویّت را هم داشته باشد. با این وجود همیشه در زحمت خواهد بود، می‌گوید: نماز شب چه چیز شاقی است! می‌گوید: روزه هم چه چیز سختی است!
این یک مثال بود. 
بعضی اوقات خیلی از مسائل بسته به یک نکته اصلی است و ما حاضر نیستم از آن مشکل اصلی کوتاه بیاییم. آن ریشه دردسرهایی به دنبال دارد و ما آن دردسرها را نمی‌خواهیم و به همین خاطر عمری را در جدال و زحمت و سختی به سر می‌بریم. حال چقدر این طرف غلبه کند و چقدر آن طرف خدا می‌داند.
این مسأله¬ی حبّ الدنیا همین گونه است. انسان تا هنگامی که بنا دارد کیف و حالش در دنیا باشد این مشکل هست. 
این طبیعی است که انسان فطرتاً منفعت طلب و لذّت جو است. اگر بخواهد از خیر این گرایش بگذرد گویا از فطرتش دست بر داشته است. یکی از چهار خصلت فطری چنان که گوید نفع طلبی است. خوب هم هست و اگر نباشد میل به کمال در وجود انسان نخواهد بود. این لذّت، مطلوب اوست و مشکلی هم نیست و ما با این لذّت طلبی مخالفت هم نمی‌کنیم. اما به طور مثال گاهی دیده‌اید برخی جوان‌ها را: جوان است و به مقتضای قوه شهوی باید ازدواج کند و مشکلی نیست، مستحب هم هست، اما گاهی این تمایل به ازدواج را فقط نسبت به یک دختر می‌بینند و می‌گوید: من فقط این یکی را می‌خواهم. مشکل در اصل قوه شهوی نیست، اشکال اینجاست که تأمین این قوه را منحصراً فقط در یک مصداق دیده است. آنگاه مثلاً در مورد آن فرد خاص هم با مشکلات گوناگونی مواجه می‌شود: رفت و آمد و درگیری با پدر و مادر و سر و کله زدن با پدر و مادر آن دختر و زیر پا گذاشتن عزّت و آبرو و ... فقط به خاطر این که احساس خود را بر روی یک فرد خاص منعطف کرده است. و اگر این تمایلات را این قدر منحصر نمی‌کرد خیلی راحت‌تر بود. 
ما هم این حس لذّت طلبی را چون برده‌ایم به طرف این خانه¬ی خوب و این ماشین خوب و ... موجب دردسر شده است و خوب طبیعتاً باید به دنبال مشکلاتش هم بدویم. مشکل اینجاست که چرا این حس را منعطف به این طرف کرده‌ایم. آنچه در فطرت ما بود لذّت طلبی بود و کسی هم مخالف کیف و حال نیست اما این که لذّت را فقط از این راه می‌توان دید، همین کار را خراب کرده است. 
کسی که لذّت را فقط در راه پول ببیند طبیعتاً راه پول هم راه همواری نیست و باید مشکلاتش را تحمّل کند، در حالی که می‌شد کاری کرد که بیشتر از پولدارها لذّت برد و کمتر از آن‌ها زحمت کشید. اما در این مرحله‌ای که دل شیفته همان دختر دنیاست، مانند قاطع می‌شود که نمی‌شود در مقابل قطع او با او سخن گفت. باید کلی با او سخن گفت. وقتی چشم کسی روی یک جهت بسته شد، دیگر نمی‌شود از او خواست که بیرون بیاید. ولی کسی که هنوز به مرحله عمیق دل کشیده نشده و هنوز در مرحله عقل است یا هنوز به مرحله وابستگی شدید نرسیده است می‌تواند تصمیم بگیرد و تنظیم کند. چنین کسی را می‌شود آگاهی داد و راهنمایی کرد که در مسیری که انبیاء رفته‌اند و راه نشان داده‌اند می‌تواند لذّتش را صرف کند. 
مثلاً عده‌ای از دانشمندان علما هستند که بیشتر از آن کاسبی لذّت می‌برند که ماستی می‌فروشد و خورده پولی به دست می‌آورد؛ آن عالم وقتی مشغول مطالعه می‌شود واقعاً لذّت می‌برد. واقعاً او هم لذّت می‌برد و زید هم لذّت می‌برد. زید می‌گوید من از فروش فلان جنس لذّت می‌برم و او هم از مطالعه کردن، بحث کردن و تجزیه و تحلیل کردن لذتّ می‌برد و چه بسا لذّت بیشتری هم می‌برد. آن هم نه یک لذّت تعبّدی که انسان به خودش اجبار بکند که علم هم خوب است- مانند سرنگ و سرمی که به کسی وصل کنند تا به زور زنده بماند- بلکه مراد علمی است که لذّت تکوینی دارد و واقعاً برای اهل علم کیف دارد و حالت نشاط به او دست می‌دهد. این هم لذّت است، نوع لذّت مهم نیست تا زمانی که درگیر شکل خاصی از لذّت نشده باشی. 
حال اگر کسی مسیر کیف و حالش را در این مسیر بیندازد، عوارض هم نخواهد داشت زیرا فقط دنیاست که دار تزاحم است؛ رقابت‌ها فقط در دنیاست. بغض و کینه و خوشحالی و ناراحتی و سر و صدا همه در دنیاست . بازار دین و علم این همه تزاحم ندارد. کسی نمی‌گوید چرا فلانی این قدر درس می‌خواند؟ خوب بخواند. جلوی من را که نمی‌گیرد. از آن طرف فایده آن هم خیلی بیشتر است. هم فایده معنوی و علمی و اخلاقی آن. حتی فایده دنیوی آن! اهل دنیا نگاه احترامی که به عالم دارند غیر از نگاهی است به یک پولدار می‌کنند. نگاه به پولدار یک نگاه مادی است و احترام آن هم احترام مادی است. مانند هنر پیشه و دلقکی که وقتی مشغول به کار است برایش کف و صوت می‌زنند، احترامش به همین است که یک تفریحی برای ما ایجاد کرد. در عین حال کسی که عالم باشد اگر چه برایش کف و صوت هم نزنند اما در دل‌ها تعظیم علمی او بیشتر است. لذا گاهی هم تلویزیون صحنات عجیبی از هنرپیشه‌ها نشان می‌دهد که در آخر عمر با وضع خرابی به گوشه‌ای افتاده و کار خود را می‌کنند. اما عالم هیچ‌وقت این گونه نیست.
علی أیّ حال اگر ما می‌توانستیم این کار را بکنیم که آن لذّت جویی خود را در مسیری بیندازیم که انبیاء و اولیاء آن مسیر را ترسیم کرده‌اند، قطعاً لذّت می‌بردیم، آن هم لذّتی واقعی. مزّه واقعی دین را می‌چشیدیم. لذّت ما اگر در نماز قرار می‌گرفت هرگز به پای منافع دنیوی نمی‌رسید. خوب است که اهل دنیا لذّت نماز را ندارند – به زبان غیر علمی می‌گویم- و إلا همه مغازه‌ها تعطیل می‌شدند. چون انسان دنبال لذّت است. اگر همه لذّت نماز و دین و نماز شب و زیارت ائمه را داشت همه می‌رفتند به همان طرف. همچنان که امام علیه‌السلام می‌فرماید: لو عقل اهل الدنیا خربت.
لذا به بچه‌ای می‌مانیم که به ناگاه هوس یک نوع غذا را می‌کند؛ این غذا که در خانه نیست! با این تمایل بچه، اعصاب خودش و خانواده‌اش و همه را به هم می‌ریزد که من فلان چیز را می‌خواهم. متأسفانه کار ما هم در مسائل دنیوی این‌گونه شده است. عمری برای رسیدن به چیزی کوشش می‌کنیم و وقتی به آن می‌رسیم دیگر آن ذوق و اشتیاق سرد شده است. عمری گریه می‌کند برای یک دوچرخه و وقتی به آن رسید ... هیچ.
اما اگر می‌شد همین ذوق و اشتیاق را منحرف کنیم به سمت مسائل معنوی و بعد هم آن را پیدا کنیم و به آن برسیم، در آن صورت می‌شد: جعل قرّة عینی فی الصلاة (پیامبر).
ثواب که برای این اعمال قرار داده‌اند نوعی تحریک تزریقاتی است. کسی که علاقه‌اش در نماز است از نماز سیر نمی‌شود. 
تا وقتی که دل ما را لذّت دیگر امور پر کرده نماز فقط از باب تکلیف است. و معمولاً چون دیگر امور هم لذیذ هستند اگر لذّت تکوینی با تکلیف معارضه کند، تکلیف عقب می‌ماند. و این تعابیر روایت می‌تواند همان مسائل را برای ما تداعی کند: یا عیسی لا تحبّ الدنیا... 
امور دنیوی مانند خانه و لباس و رفاه و نفع و انواع لباس و فرش و همسر خوب همه خوب است داشته باشیم. اما لذّت را باید صرف امور معنوی کرد و منعطف به آن طرف کرد. (لا تحب الدنیا) اگر لذّت را خلاصه کرده باشیم در این فروع که اگر این‌ها را داشتم تکمیل است و چیزی کم ندارم این ضعف است.
فرمود: فإنّی لست أحبّها.. کأنّ اگر می‌خواهی آن چیزی را دوست داشته باشی که من دوست دارم، من این‌ها را دوست ندارم. خداوند وقتی دنیا را دوست ندارد طبعاً حکایت از این می‌کند که نفعی هم ندارد و کأنّ ضرر هم دارد.
«و أحبّ الآخرة» و آخرت را دوست داشته باش معنایش این نیست که منافع مادی را دوست نداشته باش. چون آخرت هم پر از همین لذائذ است، حور و قصور و جنّات همین لذت‌هایی است که در دنیا دنبالش هستیم، منتها با رضوان من الله. هم محبوب خدا می‌شود و هم خواسته‌های نفسانی او تأمین می‌شود.
و أحبّ الآخرة فإنّما هی دار معاد. توضیحش و توجیهش همین است که دنیا را بما هی دنیا دوست نداشته باش. و مشکل هم همین است که ما دنیا را بما هی دنیا دوست داریم. دنیا برای ما مثل خودکار نیست که آن را برای نوشتن می‌خواهیم و إلا آن را پرت می‌کنیم به آن طرف! کسی که خودکار را برای نوشتن می‌خواهد این محبّت دنیا نیست بلکه محبّت علم است، اما کسانی که محبّت دنیا را دارند از داشتن خود دنیا خوشحالند، که چون این‌ها را دارد حساب بانکی او بالا رفت و به تعبیر قرآن الذی جمع مالا و عدّده (آن را جمع می‌کند و می شمارد). مشکل این است که خود دنیا را دوست داریم و إلا اگر آخرت باشد و به آخرت از دید دنیا نگاه کنیم این اصلاً خود آخرت است . اصلاً محّبت عرضی به یک شیء محبّت نیست. کسی که کعبه را احترام می‌کند نه به خاطر پرده‌هایش این عین احترام به خداست. کسی که وارد مسجد می‌شود و درِ مسجد را می‌بوسد این عین محبّت و احترام به مقدّسات و خداست وگرنه درِ زیبا تر از این خیلی زیاد هست. اگر دنیا هم همین¬طور بود خوب بود اما واقعاً این‌گونه نیست. دنیا عجین است با روحیات انسان و با حسّ نفع طلبی انسان و این هم بد است و سرمنشأ فساد است. و چه خوب بود اگر جنبه ذی المقدّمه بودنش کم بشود. 
خداوند توفیق بدهد که به این دستورات عمل بکنیم و کمال استفاده را داشته باشیم.
اللهم صل علی محمّد و آل محمّد.

 

/استاد سید محمد نجفی یزدی/

  • مهدی جهانشاهی
۰۳
شهریور

اسلاید سخنرانی چند رسانه ای با عنوان نشاط معنوی تقدیم می شود.

دانلود کنید

مخاطب: دانش آموز راهنمایی

موضوع: اصلاح دو تصوّر غلط رایج در مورد مذهبی ها و لذتهای دنیوی آنها (ناظر به آیه ی شریفه: قل إنما أنا بشر مثلکم). بحث مفصّل در مورد منطق لذت در این دنیا...

محصول حاضر یکی از موضوعات سخنرانی کلاسداری نویسنده بوده که سالها آن را در کلاسها اجرا کرده و رضایت دانش آموزان را در پی داشته.

در طول مدت که سیر سخنرانی کامل تر شد تصمیم گرفتم آن را به صورت سخنرانی چند رسانه ای (طبق الگوهای مؤسسه خطابه امیر بیان) در بیاورم.

  • مهدی جهانشاهی
۱۴
مرداد

تذکر این نکته در ابتدا لازم است که جن زدگی مراتبی دارد و نباید جن زدگی را با دیوانگی به یک معنا دانست. نفوذ و تصرفات اجنه در انسانها به انحاء مختلف صورت می گیرد که برخی انحاء آن حتی ممکن است نمود خارجی چندانی نداشته باشد. 

کارهایی که از اجنبه (شیاطین) بر می آید:

کارهای مختلفی در آیات قرآن کریم به شیطان نسبت داده شده که دامنه ی نفوذ و تصرفات او را نشان می دهد:

وسوسه و تیرگی دل: وَإِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ إِنَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ؛ و هرگاه وسوسه‏ اى از شیطان به تو رسد، به خدا پناه بر؛ که او شنونده و داناست! (اعراف: 200)

نزغ را گاهی به وسوسه و گاهی به طعنه زدن یا تکان لحظه ای معنا کرده اند. مثلاً باید آیه را معنا کنیم: هرگاه بر اثر عصبانیت و امثال آن خواستی تکانی بخوری و عکس العملی نشان بدهی یاد شیطان بیفت و به خدا پناه ببر.

خداوند این آیه را خطاب به پیامبر خاتم بیان می فرماید و این نشان می دهد که تصرفاتی در این حد از پیامبری به این عظمت هم به دور نیست و البته در نزاعی مقطعی با شیطان قطعاً پیروزی از آنِ پیامبران است.

به جز این آیه آیات متعدد بر وسوسه های شیطان دلالت دارند. باید توجه داشت که وسوسه در حوزه ی اندیشه نمی گنجد و بلکه وسوسه در حوزه ی گرایشات است و تصرفی است که شیطان در قلب انسان انجام می دهد.

ایجاد فراموشی و حواس پرتی: [در جریان موسی و همسفر او:] َمَا أَنسَانِیهُ إِلَّا الشَّیْطَانُ أَنْ أَذْکُرَهُ  (موسی گفت: «به خاطر دارى هنگامى که ما (براى استراحت) به کنار آن صخره پناه بردیم، من (در آن جا) فراموش کردم جریان ماهى را بازگو کنم -و فقط شیطان بود که آن را از خاطر من برد)

آیه ی دیگر خطاب به پیامبر اسلام: وَإِذَا رَأَیْتَ الَّذِینَ یَخُوضُونَ فِی آیَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى یَخُوضُواْ فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ وَإِمَّا یُنسِیَنَّکَ الشَّیْطَانُ فَلاَ تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ؛ هرگاه کسانى را دیدى که آیات ما را استهزا مى‏کنند، از آنها روى بگردان تا به سخن دیگرى بپردازند! و اگر شیطان از یاد تو ببرد، هرگز پس از یادآمدن با این جمعیّت ستمگر منشین!(انعام: 68)

حتی این تصرف در حق پیامبران هم اتفاق می افتد!

همینطور در جریان دوستان حضرت یوسف در زندان: فَأَنسَاهُ الشَّیْطَانُ ذِکْرَ رَبِّهِ (یوسف: 42)

لا اقل باید نتیجه بگیریم که دوستان و اطرافیان را به خاطر فراموش کردن چیزی زیاد سرزنش نکنیم. خیلی اوقات دست خودشان نیست. کار شیطان است.

ایجاد محاسبه ی غلط: فَوَکَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَیْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُّضِلٌّ مُّبِینٌ (موسى مشت محکمى بر سینه او زد و کار او را ساخت (و بر زمین افتاد و مرد)؛ موسى گفت: «این از عمل شیطان بود، که او دشمن و گمراه‏کننده آشکارى است»)

بنا بر این که اشاره ی حضرت موسی به مشت زدن خودش باشد، می فرماید: شیطان باعث شد فکر کنم با این مشت اتفاق خاصی نمی افتد.

ایجاد دردسر و سختی: وَاذْکُرْ عَبْدَنَا أَیُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الشَّیْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ (و به خاطر بیاور بنده ما ایّوب را، هنگامى که پروردگارش را خواند (و گفت: پروردگارا!) شیطان مرا به رنج و عذاب افکنده است.)

البته پیامبران از گزند این شر شیطان قاعدتاً در امان هستند، و جریان حضرت ایوب یک استثنا بوده است.

به کلمه ی «مس» در این آیه توجه شود.

راهنمایی رساندن به اولیای کفر: وَإِنَّ الشَّیَاطِینَ لَیُوحُونَ إِلَى أَوْلِیَآئِهِمْ لِیُجَادِلُوکُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّکُمْ لَمُشْرِکُونَ (شیاطین به دوستان خود مطالبى مخفیانه القا مى‏کنند، تا با شما به مجادله برخیزند؛ اگر از آنها اطاعت کنید، شما هم مشرک خواهید بود!)

یعنی شیاطین برای همدیگر خدمات ویژه دارند و حرف توی دهان همدیگر می گذارند تا در مناظرات کم نیاورند. شیاطین چه بسا مراد شیاطین جنی هستند و «اولیاءهم» مراد طرفداران انسانی آنها هستند.

تحریک و سرگرم شهوات کردن: أَلَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّیَاطِینَ عَلَى الْکَافِرِینَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا (آیا ندیدى که ما شیاطین را بسوى کافران فرستادیم تا آنان را شدیداً تحریک کنند؟!)

بعضی از جذابیت های ویژه ای که در برنامه های کفار یا مذاهب ناحق مثل صوفیه و علی اللهی ها مشاهده می کنیم از همین باب است. شاید لذتهایی مثل شراب خوری و قماربازی هم از همین باب باشند: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ؛ اى کسانى که ایمان آورده‏اید! شراب و قمار و بتها و ازلام [= نوعى بخت‏آزمایى ]، پلید و از عمل شیطان است، از آنها دورى کنید 

تصرف در عالم ماده: [در جریان تخت بلقیس] قَالَ عِفْریتٌ مِّنَ الْجِنِّ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِکَ وَإِنِّی عَلَیْهِ لَقَوِیٌّ أَمِینٌ (عفریتى از جنّ گفت: «من آن را نزد تو مى‏آورم پیش از آنکه از مجلست برخیزى و من نسبت به این امر، توانا و امینم!»)

توجه به آیات متعددی که به این مسئله پرداخته اند اهمیت ماجرا را برای ما روشن می کند.

آیات بسیار دیگری نیز به روشهای اغواگری شیاطین پرداخته اند که اینجا از آنها صرف نظر می کنیم. به طور نمونه: وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ وَأَجْلِبْ عَلَیْهِم بِخَیْلِکَ وَرَجِلِکَ وَشَارِکْهُمْ فِی الأَمْوَالِ وَالأَوْلادِ وَعِدْهُمْ وَمَا یَعِدُهُمُ الشَّیْطَانُ إِلاَّ غُرُورًا (اسراء: 64)

از برخی روایات تصرفات بیشتر هم استفاده می شود که در ادامه مورد اشاره قرار خواهد گرفت.

سطح نفوذ اجنه در افراد مختلف

توجه به این نکته لازم است که بدانیم در ادبیات قرآن تعبیر «شیطان» چیزی غیر از اجنه ی کافر نیست و شیاطین دسته ای از همان اجنه ی کافر هستند. در آیاتی چند از ترکیب دو واژه ی «شیطان» و «مسّ» استفاده شده است که به مرتبه ای از نفوذ شیطان اشاره دارد. مس شیطان را باید به همان معنای جن زدگی دانست. چون مس به معنای تماس است و آثاری هم که در این آیات بر تماس شیطان منطبق شده با مسئله ی جن زدگی تناسب دارد. از جمله آیات:

الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبَا لاَ یَقُومُونَ إِلاَّ کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسِّ؛ کسانى که ربا مى‏خورند، ایستادن آنها مانند کسى است که بر اثر تماسّ شیطان، به خبط و خطا افتاده (و نمى‏تواند تعادل خود را حفظ کند؛ گاهى زمین مى‏خورد، گاهى بپا مى‏خیزد). (بقره: 275) 

وَاذْکُرْ عَبْدَنَا أَیُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الشَّیْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ.(ص:41) توضیح آن گذشت

شاید این آیه را هم در همان سیاق بدانیم، با اینکه کلمه ی مس در آن نیامده: 

قُلْ أَنَدْعُو مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ یَنفَعُنَا وَلاَ یَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَى أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللّهُ کَالَّذِی اسْتَهْوَتْهُ الشَّیَاطِینُ فِی الأَرْضِ حَیْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ یَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنَا ؛ بگو: «آیا غیر از خدا، چیزى را بخوانیم (و عبادت کنیم) که نه سودى به حال مال دارد، نه زیانى؛ و (به این ترتیب،) به عقب برگردیم بعد از آنکه خداوند ما را هدایت کرده است؟! همانند کسى که بر اثر شیطان، در روى زمین راه را گم کرده، و سرگردان مانده است؛ در حالى که یارانى هم دارد که او را به هدایت دعوت مى‏کنند (و مى‏گویند:) به سوى ما بیا!» (انعام: 71) 

مرتبه ی بالاتر از مس، چیره شدن شیطان است که خدا آن را بر حزب خود شیطان تطبیق داده است:

اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطَانُ فَأَنسَاهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ أُوْلَئِکَ حِزْبُ الشَّیْطَانِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ؛ شیطان بر آنان مسلّط شده و یاد خدا را از خاطر آنها برده؛ آنان حزب شیطانند! بدانید حزب شیطان زیانکارانند! (مجادله: 19)

آیات زیادی هم گذشت که به مراتب نازل تر نفوذ شیطان اشاره داشت. مثل اینکه نسبت به پیامبران به صورت مقطعی رد پایی بر جای می گذاشت یا حس و حال ایشان را موقتاً تغییر می داد و مانند کسی که طعنه ای زده و عبور کرده، رد می شد و می رفت!

برخی آیات هم از تسلط شیاطین با تعبیر «سلطان» سخن به میان آورده اند که در ادامه به آنها اشاره می شود.

رابطه ی جن زدگی با رفتار خود افراد

در ادامه ی آیات فوق این آیه مورد توجه قرار می گیرد که ضمن اشاره به مسئله ی جن زدگی، به راهکاری برای خلاصی از آن اشاره دارد:

وَإِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ إِنَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ * إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَواْ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ (اعراف: 200-201)

نزغ را معنا کردیم و گفتیم که مرتبه ای پایین تر از مس است و این نزغ شامل حال اولیای الهی هم می شود. گویی نزغ نوعی کدورت موقت دل است. خدا آیه ی اول را خطاب به پیامبر اسلام بیان داشته است. اما آیه ی بعد خطاب به متقین است و از تعبیر مسّ در آن استفاده شده است. یعنی ممکن است که متقین هم دچار مسّ شیطان بشوند.

در این آیات اشاره می شود که شیاطین همیشه در اطراف ما هستند، ولی تماس آنها با انسان در شرایط خاصی است. وقتی قرآن دستور می دهد که به دنبال تماس  چشم باز کنید و حواس خود را جمع کنید، معلوم می شود که چنین شخصی قبل از آن در غفلت به سر می برده است و شاید علت گرفتار شدنش در دام شیطان نیز همین بوده باشد. می توان نتیجه گرفت مس شیطان به سبب یک غفلت از جانب مومن بوده است و با توبه و جبران خطا می توان آثار مس شیطان را محو کرد. انسان در بسیاری موارد حاضر نمی شود که اشتباه خود را بپذیرد. همین هم گناه را دوچندان می کند. گویی از خطای خود کور است. این وضعیت بهترین حالت برای شیطان است. برخی روایات چنین تعبیری دارند: شیطان از گناهان شما به محقرات راضی است؛ و گناهی که بخشیده نمی شود سخن کسی است که می گوید: بر اثر این گناه عذاب نخواهم شد! (بحار 70/363) می توان نتیجه گرفت که بیش از همه، گناهانی که ما بر آنها اصرار و پافشاری داریم راه نفود شیطان را باز می کند، حتی اگر گناههای کوچکی باشند. اگر تصمیم بگیریم گناهانی را که به آنها عادت کرده ایم کنار بگذاریم می توانیم امیدوار باشیم که دست شیطان از اذیت رساندن به ما کوتاه شود. (این آیات تذکر را به عنوان نسخه ذکر کرده اند. یعنی چشم باز کردن و دیدن آنچه تا آن موقع نمی دیده)

آیه ی دیگر به طور قاعده ی کلی بیان می دارد که: پشت کردن به خدا و فراموشی یاد خدا زمینه ساز روی آوردن به شیطان و همنشین شدن با او است:

وَمَن یَعْشُ عَن ذِکْرِ الرَّحْمَنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ (زخرف: 36) و هر کس از یاد خدا روی‏گردان شود شیطانی را به سراغ او میفرستیم پس همواره قرین اوست!

در ادبیان قرآنی والاترین ذکر خدا همان نماز است (عنکبوت: 45) و می توان نتیجه گرفت که سستی در نماز از اسباب نفوذ شیاطین است. در برخی روایات نیز در این صدد به نماز تأکید ویژه شده و اهمیت دادن به نماز راز در امان ماندن از شیاطین دانسته شده:َ ِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَا یَزَالُ الشَّیْطَانُ ذَعِراً مِنَ الْمُؤْمِنِ مَا حَافَظَ عَلَى الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ فَإِذَا ضَیَّعَهُنَّ تَجَرَّأَ عَلَیْهِ فَأَدْخَلَهُ فِی الْعَظَائِمِ (کافی 3/269) شیطان دائماً از مؤمن در هراس است تا وقتی که بر نمازهای پنج گانه محافظت داشته باشد؛ اما هنگامی که این نمازها را ضایع کند شیطان بر او جرأت می یابد و او را در گناهان بزرگ وارد می کند.

این نقطه مقابل کارهایی است که راه نفوذ شیطان را هموار می کنند.

آیات متعدد دیگری تأکید دارند که قدرت و نفوذ شیطان تابعی از عملکرد خود ما است و بی ارتباط با رفتار ما نیست. یعنی شروع نفوذ شیطان از طرف خود ما بوده است:

وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ الَّذِیَ آتَیْنَاهُ آیَاتِنَا فَانسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّیْطَانُ فَکَانَ مِنَ الْغَاوِینَ ؛ و بر آنها بخوان سرگذشت آن کس را که آیات خود را به او دادیم؛ ولى (سرانجام) خود را از آن تهى ساخت و شیطان در پى او افتاد، و از گمراهان شد! (اعراف: 175)

در جریان بلعم باعورا خداوند سبب گرفتار شدن او به دام شیطان را این دانسته که به آیاتی که به او نشان داده بودیم پشت کرد. پس عقب گرد ودر مسیر بندگی یکی از اسباب تسلط شیاطین است.

إِنَّ الَّذِینَ تَوَلَّوْاْ مِنکُمْ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّیْطَانُ بِبَعْضِ مَا کَسَبُواْ ؛ کسانى که در روز روبرو شدن دو جمعیت با یکدیگر (در جنگ احد)، فرار کردند، شیطان آنها را بر اثر بعضى از گناهانى که مرتکب شده بودند، به لغزش انداخت؛ و خداوند آنها را بخشید. خداوند، آمرزنده و بردبار است. (آل عمران: 155)

یعنی گناهان گذشته ی ما باعث می شوند شیطان سر بزنگاهها ما را سست کند و نتوانیم استقامت داشته باشیم.

در آیه ی دیگر به صورت صریح از زبان خود شیطان این واقعیت مورد اشاره قرار گرفته است:

وَقَالَ الشَّیْطَانُ لَمَّا قُضِیَ الأَمْرُ إِنَّ اللّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدتُّکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَمَا کَانَ لِیَ عَلَیْکُم مِّن سُلْطَانٍ إِلاَّ أَن دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی فَلاَ تَلُومُونِی وَلُومُواْ أَنفُسَکُم مَّا أَنَاْ بِمُصْرِخِکُمْ وَمَا أَنتُمْ بِمُصْرِخِیَّ إِنِّی کَفَرْتُ بِمَآ أَشْرَکْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ؛ و شیطان، هنگامى که کار تمام شد [یعنی روز قیامت] گفت: «خداوند به شما وعده حق داد؛ و من به شما وعده (باطل) دادم، و تخلّف کردم! من بر شما تسلّطى نداشتم، جز اینکه دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید! بنابر این، مرا سرزنش نکنید؛ خود را سرزنش کنید! نه من فریادرس شما هستم، و نه شما فریادرس من! من نسبت به شرک شما درباره خود، که از قبل داشتید، (و اطاعت مرا همردیف اطاعت خدا قرار دادید) بیزار و کافرم!» مسلّماً ستمکاران عذاب دردناکى دارند! (ابراهیم: 22)

یعنی تسلط شیطان چیزی جز این نیست که شیطان ما را با وعده هایش فرا می خواند و ما با پای خود به سراغ او می رویم.

البته سلطان شاید مرتبه ای بالاتر از مس باشد و به یک تسلط گذرا و موقت قابل تطبیق نباشد. اشاره می شود که تسلط شیطان در سطوح کم و زیاد آن، از سمت خود انسان آغاز می شود. انسان به سمت او گام بر می دارد و این زمینه ی تسلط او را فراهم می کند.

با این توضیح رفتن به سراغ دعا نویس و فلان آیت الله و فلان عارف، درمان اساسی برای مشکل جن زدگی حساب نمی شود و باید مشکل را از ریشه حل کرد و مشخصاً ریشه های آن را باید در وجود خویش جستجو کرد. با افرادی برخورد داشته ام که دعای اهل معرفت مشکل آنها را به طور موقت رفع کرده بود اما با مرور زمان اذیت های اجنبه دوباره دامنگیر آنها شده بود...

جن زدگی و غرب زدگی!

حقیقت دیگر که از آیات قرآن بر می آید این است که جن زدگی اثر بزرگ دیدن شیاطین است. نباید مبهوت آنها شد. نباید از آنها ترسید و آنها را فوق العاده به حساب آورد، چون گاهی بزرگ دیدن آنها معنایش کوچک دیدن خدا است. انسان هرقدر هم که قوی یا باتقوا باشد، اگر در مقابل شیطان احساس ضعف کند راه نفوذ او را هموار می کند.

إِنَّمَا ذَلِکُمُ الشَّیْطَانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیَاءهُ فَلاَ تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ؛ این شیطان است که پیروان خود را (با سخنان و شایعات بى ‏اساس،) مى‏ترساند. از آنها نترسید! و تنها از من بترسید اگر ایمان دارید! (آل عمران: 175)

به رابطه ی نترسیدن از شیطان، و ایمان به خدا توجه کنید!

آیاتی در صدد اصلاح این تفکر غلط هستند و سعی در ضعیف جلوه دادن شیاطین دارند: إنّ عبادی لیسَ لکَ علَیهم سُلطانٌ و کَفی بربّک وکیلاً. (اسراء65) «تو بر بندگان من تسلّطی نداری و خداوند تکیه گاه خوبی برای بندگان است». 
و لیسَ بضارّهم شیئاً إلاّ بإذنِ الله و عَلی اللهِ فلیَتَوکّلِ المتُوکّلون. (مجادله ۱۰) «او نمی‌تواند هیچ گونه ضرری به آن‌ها برساند جز به فرمان خدا پس مؤمنان تنها بر خدا توکل کنند». 

در دعاهای در امان ماندن از شر جن و انس نیز بر ذکر «بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوة إلا بالله العلی العظیم» تأکید شده است که در ضمن آن اقرار می کنیم قدرت برتر همانا خداوند است و هیچ چیز از تحت اختیار او خارج نیست!

این آیه ی شریفه ضمن اشاره به انسانهایی که با کمک شیاطین کارهای شیطانی می کردند و بین زن و شوهر تفرقه ایجاد می کردند، به این نکته تأکید می کند که: شیاطین از تحت اختیار خدا خارج نبوده اند و نباید آنها را مافوق خدا دانست:

وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّیَاطِینُ عَلَى مُلْکِ سُلَیْمَانَ وَمَا کَفَرَ سُلَیْمَانُ وَلَکِنَّ الشَّیْاطِینَ کَفَرُواْ یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا یُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى یَقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَآرِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ وَیَتَعَلَّمُونَ مَا یَضُرُّهُمْ وَلاَ یَنفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُواْ لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِی الآخِرَةِ مِنْ خَلاَقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْاْ بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ کَانُواْ یَعْلَمُونَ (بقره: 102)

برخی روایات هم به طور کلی تأکید دارند که فقط از خدا باید ترسید و ترس از غیر خدا موجب گرفتاری انسان از آن چیزی می شود که از آن فرار می کرده. با این مضمون: ُ مَنْ خَافَ اللَّهَ أَخَافَ اللَّهُ مِنْهُ کُلَّ شَیْ‏ءٍ وَ مَنْ لَمْ یَخَفِ اللَّهَ أَخَافَهُ اللَّهُ مِنْ کُلِّ شَیْ‏ءٍ؛ هرکس از خدا بترسد خدا همه چیز را از او می ترساند؛ و هرکس از خدا نترسد خدا او را از همه چیز می ترساند! (الکافی2/68).

با این توضیح جن زدگی چیزی از جنس غرب زدگی است؛ شیطان قوی نیست، او نقطه ضعفهای ماست. مثل اینکه دشمن انسی قوی نیست و از نقطه ضعفهای ما استفاده می کند. او قوی نیست، احساس ضعف های ماست که به او قدرت می دهد.

نتیجه ی مورد نظر ما در این آیه ی شریفه آمده:

فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ * إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ * إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِینَ هُم بِهِ مُشْرِکُونَ؛ هنگامى که قرآن مى‏خوانى، از شرّ شیطان مطرود، به خدا پناه بر! چرا که او، بر کسانى که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل مى‏کنند، تسلّطى ندارد. تسلّط او تنها بر کسانى است که از او پیروی می کنند [یا کسانی که او را به سرپرستى خود برگزیده ‏اند]، و آنها که در رابطه با او مشرک شده اند.

یعنی نفوذ شیطان یکی به خاطر ضعفهای ماست (تولی و دنباله روی شیطان)؛ و دیگری به خاطر احساس ضعفهای ما (هُم به مشرکون/توکل به شیطان در مقابل توکل به خدا).

این نکته نیز از آیه بر می آید که دنبال اجنه رفتن یکی از مهمترین عوامل باز شدن راه نفود آنهاست. مثلاً کسانی که پیش جنگیر می روند (که امروزه اسم آنها شده دعا نویس!) با پای خودشان دارند به دهان شیر می روند.

تولی شیطان گاهی با اقدامات ناچیزی رقم می خورد که شاید به چشم ما اصلاً چیز قابل توجهی نباشد! مثلاً طرفداران احمدالحسنی (یمانی دروغین) از مردم می خواستند که ذکر و ورد خاصی را بخوانند تا احمد الحسنی را در خواب ببینند؛ و اتفاقاً او را در خواب می دیدند! در حقیقت چون به حرف آنها گوش داده بودند راه نفوذ اولیای شیطان را بر خود باز کرده بودند. آیا گفتن آن ذکر و ورد گناه داشت؟ شاید! چون ذکر من در آوردی ممکن است مصداق بدعت باشد! به هر حال مهم این است که آنها این ورد را به دستور یک انسان ناسالم انجام داده اند!!!

آیاتی بر این مسئله تأکید دارند که برخی انسانها با خیال غیر جن بودن سراغ اجنه می روند. یعنی باید دقت کرد و وسواس و حساسیت به خرج داد که نکند عرض حاجت به پیش کسی ببریم که دستی در آتش داشته باشد!
قَالُوا سُبْحَانَکَ أَنتَ وَلِیُّنَا مِن دُونِهِم بَلْ کَانُوا یَعْبُدُونَ الْجِنَّ أَکْثَرُهُم بِهِم مُّؤْمِنُونَ (سبأ: 41) ملائکه به خدا می گویند: اینها سراغ ما نیامده بودند و ما را نمی پرستیدند، سراغ اجنه می رفتند (و خیال می کردند سراغ ملائکه آمده اند!) بسیاری از آنها به اجنه ایمان داشتند (و آنها را خارج العاده می دانستند!).

برای آنهایی که سراغ شیاطین می روند راه نفوذ شیطان نیز باز می شود و شیاطینِ دست بسته به این صورت دستانشان باز می شود و می توانند کارهایی بکنند که پیش از این نمی توانستند بکنند. مثلاً خداوند راه دسترسی به اخبار غیبی را بر شیاطین بسته است، اما آیه ای از قرآن کریم گویای این حقیقت است که در صورت تسلط شیطان بر فردی راه اخبار غیبی هم بر او باز می شود: یَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَن تَنفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانفُذُوا لَا تَنفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ (الرحمن: 33)

آیه اشاره دارد که شیاطین بدون سلطان راه نفوذی به اقطار آسمانها و زمین ندارند. این سلطان چیست؟ این سلطان را آیات قبل معنا کردند. این تسلطی است که انسانها به شیاطین داده اند.

اساساً خدا دوست دارد که فقط از او کمک بخواهیم. حتی برخی عرض حاجتها به نزد غیر خدا معنایش شرک است و خلاف آیه ی «إیاک نستعین» است، آنجایی که سراغ کسی برویم که مورد تأیید خدا نباشد.

اساساً خدا در این دنیا بنا را بر زحمت گذاشته است (وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى) و آنهایی که دنبال دور زدن زحمت هستند سراغ میانبر می روند و در این میانبر گرفتار راهزن هایی مثل شیاطین می شوند.

آیه ی دیگر با صراحت به این مسئله اشاره می کند که عده ای از انسانها برای اغراضی دنبال اجنه را می گیرند، و عائدی آنها فقط گمراهی بیشتر می شود! یعنی نمکگیر شیاطین می شوند و در عوض کاری که شیطان برای آنها انجام می دهد مجبورند به شیطان باج بدهند.

وَأَنَّهُ کَانَ رِجَالٌ مِّنَ الْإِنسِ یَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِّنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا ؛ و اینکه مردانى از بشر به مردانى از جنّ پناه مى‏ بردند، و آنها سبب افزایش گمراهى و طغیانشان مى ‏شدند! (جن: 6)

در آیاتی نشانه ی کمک های شیطانی سراب بودن وعده های او دانسته شده. یعنی شیطان بدحساب است و اگر می بینید پیش دعا نویس رفتید و مشکلی را موقتا از دوش شما برداشت و فردا مشکل دیگری دامنگیر شما شد بدانید که گرفتار این وعده های شیطانی شده اید. (و ما یعدهم الشیطان إلا غروراً/ إن الشیطان کان للانسان خذولاً).

آیه ی دیگر تأکید می کند که شیاطین شناخت کافی از انسان دارند و نه بالعکس. آنها ما را می شناسند و بر زوایای وجود ما سیطره دارند. ما از آنها شناخت نداریم؛ حتی اگر فکر کنیم خیلی می دانیم!
یَا بَنِی آدَمَ لاَ یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْکُم مِّنَ الْجَنَّةِ یَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیُرِیَهُمَا سَوْءَاتِهِمَا إِنَّهُ یَرَاکُمْ هُوَ وَقَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیَاطِینَ أَوْلِیَاء لِلَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ؛ اى فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد، آن گونه که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد، و لباسشان را از تنشان بیرون ساخت تا عورتشان را به آنها نشان دهد! چه اینکه او و همکارانش شما را مى ‏بینند از جایى که شما آنها را نمى‏بینید؛ (امّا بدانید) ما شیاطین را اولیاى کسانى قرار دادیم که ایمان نمى ‏آورند! (اعراف: 27)

این هم ضرورت حساسیت نشان دادن به این مسئله را نمودار می کند که مواظب باشیم سراغ چه کسی می رویم . ما به هر حال وقتی راه پیشنهادی خدا را داریم نباید بیگدار به آب بزنیم و پا جای پای سست بگذاریم.

خلاصه اینکه دنباله روی شیاطین ممنوع، مهمترین راه در امان ماندن از شیاطین، پرهیز از آنهاست. اگر به سمت آنها گام بداریم بازیچه ی دست شیاطین می شویم و از حیرت و سرگردانی سر در می آوریم (إنما سلطانه علی الذین یتولونه). اگر هم شیاطین بر ما نفوذ پیدا کردند متوجه خودمان بشویم و دنبال حل ریشه ای مشکل باشیم. با اینکه خدا برخی قدرتهای برتر به اجنه داده ولی سلاح دیگری در اختیار انسان قرار داده که می تواند با آنها مقابله کند. سلاحی که در دست انسان است توجه به خدا و توجه به خویشتن است (آمنوا و علی ربهم یتوکلون).

چطور کمک های شیطانی را از کمکهای الهی تشخیص بدهیم؟

می روند پیش دعا نویس. جنگیر و شیطان پرست از آب در می آید!

آیه قرآن هم که خواندید (سبأ:41)، به خیالشان می رفتند پیش ملائکه، جن از آب در می آمد!

بعضی ها اینقدر حاجت روا می کنند که امام رضا هم اندازه ی آنها فعالیت ندارد!

واقعاً این چه آمپولی است که تازه در آمده و جای هر زحمت و درمانی را پر کرده است!

اساساً سبک و سیاق واقعی خدا و اهل بیت لقمه ی آماده توی دهان مردم گذاشتن نبوده و نیست. حتی کسی که پیش اهل بیت می رفته و از گرفتاری اش می گفته، اهل بیت (علیهم السلام) به او نمی گفتند «برایت دعا می کنم تا مشکلاتت ضربه فنی بشوند» بلکه می گفتند: «فلان کار را بکن، فلان دعا را خودت بخوان، به إذن خدا خوب می شوی!». پول هم نمی گرفتند! به سمت خودشان دعوت نمی کردند. برای خودشان دار و دسته هم راه نمی انداختند.

مَا کَانَ لِبَشَرٍ أَن یُؤْتِیَهُ اللّهُ الْکِتَابَ وَالْحُکْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ یَقُولَ لِلنَّاسِ کُونُواْ عِبَادًا لِّی مِن دُونِ اللّهِ وَلَکِن کُونُواْ رَبَّانِیِّینَ بِمَا کُنتُمْ تُعَلِّمُونَ الْکِتَابَ وَبِمَا کُنتُمْ تَدْرُسُونَ؛ براى هیچ بشرى سزاوار نیست که خداوند، کتاب آسمانى و حکم و نبوّت به او دهد سپس او به مردم بگوید: «غیر از خدا، مرا پرستش کنید!» بلکه (سزاوار مقام او، این است که بگوید:) مردمى الهى باشید، آن‏گونه که کتاب خدا را مى‏آموختید و درس مى‏خواندید! (و غیر از خدا را پرستش نکنید!)

وَمَا تَسْأَلُهُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ؛و تو (هرگز) از آنها پاداشى نمى‏طلبى؛ آن نیست مگر تذکّرى براى جهانیان!

آقای بهجت مثلاً آیای برای خودش دار و دسته ای راه انداخته بود؟ آیا پول می گرفت تا راهنمایی کند؟ تشخیص حق و باطل به همین سادگی است...

کمک های شیطانی نشانه های دیگری هم دارد. آدم را از چاله در می آورند و توی سیاه چال می اندازند. آدم را جیره خوار خود می کنند. در بحث وعده های الهی و وعده های شیطانی در این باره توضیح داده ام.  یک مشکلت حل می شود؛ اما دیری نمی گذرد که آن مشکل یا بدتر از آن جای دیگر به سراغت می آید. در حالی که مرد خدا دست روی درد می گذارد. ریشه ی مشکل را نشان می دهد. شاید رفع کردنش زحمت داشته باشد! اما در مرام خدا کار بدون رنج و زحمت بی اثر و تباه است.

برای مطالعه ی بیشتر چند داستان را حتماً مطالعه کنید. یکی داستان ابن أبی یعفور است که در اسلاید فرار شیطان خدمت شما تقدیم کرده ایم.  در این اسلاید قلق کار شیطان را طبق روایات توضیح داده ام. چطور شیطان قوی می شود. چقدر قوی می شود! و چطور ضعیف می شود. دیگری داستانی است که در کتاب آن سوی مرگ صفحه 180 به بعد آمده است.

روایت در مورد نهی از رفتن سراغ کسانی که از امور مخفی خبر می دهند: السرائر مِنْ کِتَابِ الْمَشِیخَةِ لِابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْهَیْثَمِ بْنِ وَاقِدٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ عِنْدَنَا بِالْجَزِیرَةِ رَجُلًا رُبَّمَا أَخْبَرَ مَنْ یَأْتِیهِ یَسْأَلُهُ عَنِ الشَّیْ‏ءِ یُسْرَقُ أَوْ شِبْهِ ذَلِکَ أَ فَنَسْأَلَهُ فَقَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ مَشَى إِلَى سَاحِرٍ أَوْ کَاهِنٍ أَوْ کَذَّابٍ یُصَدِّقُهُ بِمَا یَقُولُ فَقَدْ کَفَرَ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ کِتَابٍ.

الدعائم 2/ 384: عن علىّ انّه قال من جاء عرّافاً فسأله و صدّقه بما قال فقد کفر بما أنزل اللَّه على محمّد صلى الله علیه و آله و کان یقول انّ کثیراً من الرّقى‏ و تعلیق التَّمائم شعبة من الإشراک.

  • مهدی جهانشاهی
۱۳
مرداد

برخی روایات بر این معنا دلالت دارند که هر حکومت صاحب ایده ای پیش از ظهور با شکست مواجه می شود و اینگونه زمینه سازی ظهور انجام می شود. یعنی امام زمان هنگامی که می آیند هیچ مدعی و صاحب ایده ای در مقابل ایشان قرار ندارد و همه پذیرای ایده ی الهی ایشان خواهند بود.

امام صادق علیه السلام فرمودند: «امر فرج محقق نخواهد شد تا زمانی که هیچ صنفی از مردم باقی نماند مگر اینکه هدایت مردم را به دست بگیرد، تا بدین‌صورت کسی نتواند بگوید: اگر ما هدایت مردم را به دست می‌گرفتیم عدل و استقامت را برقرار می‌کردیم! آنگاه است که قائم ما به حق و عدالت قیام خواهد کرد»(الغیبة نعمانی، ص274).

سؤالی که ممکن است پیش بیاید این است که حال و روز جمهوری اسلامی در این بین چگونه است؟ اگر قرار است تا انقلاب مهدی خدا از این حکومت محافظت فرماید، با آن روایت چطور قابل جمع است؟

در نظر بدوی چیزی که به نظر می رسد این است که در این حکومت جلوه های دینی آن باید موفق باشند و جلوه های جدایی از دین باید با شکست مواجه شوند. عملاً هم در کشور خودمان همین رویه را شاهد هستیم و می بینیم که هرجا دین بیشتر مراعات شده موفقیت و کارآمدی بیشتری به نتیجه رسیده. از طرفی شاید به ضرر قیام حضرت حجت باشد که این حکومت به زمین بخورد و از اهداف خود باز بماند! چون آن وقت مردم ناکارآمدی این حکومت را به چشم دین خواهند دید و اینطور قضاوت خواهند کرد که: چون جمهوری اسلامی با شکست مواجه شد پس معلوم می شود که حکومت دینی ناکارآمد است!

اما نکته ای که در این تحلیل به آن بی توجهی شده نقش تفسیرها و قرائت های گوناگون از حکومت دینی است. در طول بیش از 40 سال قرائت های گوناگونی از حکومت دینی در این کشور سکان دار عرصه ی مدیریت و اجرا شده اند و امروز مجریان پیشین همگی منفور مردم هستند. دولتهای مختلف با سلایق مختلف و گفتمان های متفاوت قدرت را به دست گرفته اند و هیچ کدام نتوانسته اند رضایت مردم را جلب کنند. دقیقاً پیش از ظهور قرار است مردم به چه نتیجه ای نائل شوند و چه نتیجه گیری ای از تجربه ی انقلاب اسلامی داشته باشند؟ دقیقاً کدام گفتمان است که مورد رضایت امام زمان است و مردم برای ورود به دوران ظهور باید با آن آشنا شوند؟

به نظر می رسد پاسخ این سؤال صریحاً در برخی روایات منعکس شده باشد. از جمله امام باقر علیه السلام فرمودند:
کَأَنِّی بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ یَطْلُبُونَ الْحَقَّ فَلَا یُعْطَوْنَهُ ثُمَّ یَطْلُبُونَهُ فَلَا یُعْطَوْنَهُ فَإِذَا رَأَوْا ذَلِکَ وَضَعُوا سُیُوفَهُمْ عَلَی عَوَاتِقِهِمْ فَیُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ فَلَا یَقْبَلُونَهُ حَتَّی یَقُومُوا وَ لَا یَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَی صَاحِبِکُمْ قَتْلَاهُمْ شُهَدَاءُ أَمَا إِنِّی لَوْ أَدْرَکْتُ ذَلِکَ لَاسْتَبْقَیْتُ نَفْسِی لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ. (الغیبة نعمانی، ص273)
گوئى مى‏بینم قومى را که در مشرق خروج کرده‌اند، حق را طلب می‌کنند و به ایشان داده نمى‏شود، باز آن را طلب می‌کنند و به آنان داده نمى‏شود، پس چون چنین مى‏بینند شمشیرهاى خود را بر گردن خویش مى‏افکنند [و آمادۀ کارزار می‌شوند]، پس آنچه مى‏طلبند به ایشان داده می‌شود ولى ایشان راضی نمی‌شوند جز اینکه قیام نمایند و آن را به دست کسى دهند که صاحب شماست؛ کشتگانشان شهیدند. حقیقتاً من اگر آن زمان را در مى‏یافتم حتماً خود را براى صاحب این امر نگاه مى‏داشتم.
 

تأکید می شود که در چه مرحله مردم حق را طلب می کنند و به آنها داده نمی شود؛ هنگامی حق به آنها تسلیم می شود که ادبیات سخن را عوض می کنند و رویکرد سازش را کنار می گذارند و رویکرد چالش را در پیش می گیرند. حق به آنها تسلیم می شود و با این حال آنها به آنچه به دست آورده اند قانع نمی شوند. نمی گویند: خوش به حالمان شد و لقمه نانی به دست آوردیم! بنشینیم و خوش بگذرانیم! نمی گویند: انقلاب تمام شد، وقت چیدن میوه های آن است! بلکه لحن سخن را در برابر دشمنان حفظ می کنند و به حق طلبی با زبان زور ادامه می دهند تا اینکه در همین حین امام زمان نیز از راه می رسد و در ادامه ی مسیر با آنها همراهی می کند.

در حقیقت حرکت امام زمان برای مبارزه با سفیانی و دیگر مستکبران عالم، به این طرز فکر گره خورده است که : تنها راه پیشرفت، مقاومت و مبارزه است. ترجمه و تفسیرهای دیگر از دین محکوم به شکست هستند، مثل دین رحمانی که حسن روحانی داعیه دار آن بود!

  • مهدی جهانشاهی
۰۵
تیر

با اینکه فیلسوفان سیاسی متعهدند که با رویکرد عقلی به مسائل فرازمانی و فرامکانی بپردازند اما آنچه از واقعیت مباحث درگرفته بین فیلسوفان سیاسی از قدیم تا کنون مشاهده می شود این است که این مباحث به شدت متأثر از کامیابی ها یا ناکامی های نظامات سیاسی هر عصر بوده است.

حکمای یونان باستان در کمال ناباوری مخالف دموکراسی و طرفدار حکومت فرد مقتدر و شایسته و حکیم هستند. این می تواند متأثر از پیشروی های حکومت شرق تحت حاکمیت کورش کبیر بوده باشد. همچنان که در دوره ی رنسانس آوازه ی عدالت حکومت صفوی که داعیه دار حکومت دینی بود، باعث سرخوردگی اندیشمندان غرب و بی رغبت شدن آنها نسبت به دین و آئینی که هزار سال تحت سیطره ی آن قرار گرفته بودند، شد.

این واقعیتی است که در زمان خودمان هم شاهد آن هستیم و در بستر ناکامی های دولت روحانی اندیشه ها تغییر کرده و برخی اهل قلم را به نقد جمهوریت و برخی را به نقد اسلامیت سوق داده که البته این به خاطر آدرس های غلطی است به آنها داده شده و آنها پذیرفته اند.

حقیقت این است که پیش از ظهور باید بستر پذیرش امام عدل مقتدری که به حکم داود داوری کند و نظر هیچ کس را در مورد این رویه ی غیر متعارف جویا نشود، مهیا شود و این چیزی است که با موفقیت نسبی یک حکومت مقتدر حاصل می شود؛ حکومتی که اهل مماشات نباشد و با صلابت و بدون مسامحه رویکرد انفعال را کنار بگذارد و حرف صحیح را به کرسی بنشاند.

منتظر چرخش ایده ها و افکار به این سمت باشید!

  • مهدی جهانشاهی
۲۷
خرداد

 

 

  • مهدی جهانشاهی
۲۵
خرداد

گناه مسئولین کِی بلای جان مردم می شود؟
روایت: خدا مردم را به گناه خواص گرفتار نمی کند اگر خواص مخفیانه گناه کنند و مردم متوجه آن نشوند. اما هنگامی که خواص منکری انجام دادند و مردم مانع آنها نشدند هر دو دسته از جانب خدا مستحق عقوبت می شوند.
#تغییر_به_نفع_مردم  #انتخاب_من_اعتراض_من  #متهم_به_جای_شاکی  #رأی_میدهم
***************************
آقا به خدا آمپول درد نداره! نترسونید مردم رو از ما انقلابی ها...
چی قرار بود سرتون بیاد که توی این چند سال نیومده ...
#رئیس_جمهور_انقلابی  #آدرس غلط  #رأی_میدهم
***************************
برجام که برای ما "آب و نون" نشد!
بذارید لااقل هسته ای برامون "برق" بشه...
#رئیس_جمهور_انقلابی
***************************
تجربه ی برجام و تحریم هایی که هیچ وقت برداشته نشد، نشان داد که: حق گرفتنی است نه دادنی!
#رئیس_جمهور_انقلابی
***************************
کشور ما رکورددار بی استفاده گذاشتن ظرفیتهای داخلیه
اون وقت یه عده دارن برای تحریم و خزانه ی خالی عزاداری می کنند
دکتری که درد رو پیدا نکرده چطور می تونه درمان کنه؟؟
#رئیس_جمهور_انقلابی
**************************
طرف حواسش به پول توی جیبش نیست، رفته کلیه گذاشته برای فروش!
مثل اونایی که هیچ برنامه ای جز حراج گذاشتن هسته ای ندارن...
#رئیس_جمهور_انقلابی
#هسته_ای_حق_مسلم_ما
***************************
امیرکبیر هم توزرد از آب در اومد!
اصلاً بذاریم بریم به مغول رأی بدیم!
#دوست_و_دشمن  #انتخاب_اصلح
***************************
خبر جدید!
به گزارش "معاویه نیوز" در دستگاه "علی" فسادهایی رخ داده است!
اگر باور نمی کنید بگویید تا برایتان عکس فتوشاپ کنیم!
#دوست_و_دشمن
***************************
روزی که با کاهش مشارکتِ برخی طیف ها مشکلات رفع بشه همه می فهمن که: مشکل از انتخاب بوده نه از انقلاب!
#انتخاب_من_اعتراض_من  #متهم_به_جای_شاکی  #آدرس_غلط  #رأی_میدهم
***************************
با احترام به دوستان عزیز....
به همون توجیه که یک زمان یک عده از اومدن رضاخان استقبال کردن
امروز باید از رئیس_جمهور_انقلابی استقبال کنیم، تا به هرج و مرجها پایان بده.
والا! جلاد بودن که همیشه بد نیست!
#رأی_میدهم
***************************
#رأی_میدهم چون منتظرم، ناامید نیستم، و با همین انتظار آینده را می سازم
***************************
شب انتخابات انتخاب کردن مثل شب امتحان درس خوندنه. چرا شب انتخابات یهو اینهمه نظرات بر می گرده؟؟
#انتخاب_عجولانه  #فریب_تبلیغات
***************************
طوری رأی ندهیم که امام زمان از آمدن به جمع ما احساس خطر کند
#ما_اهل_کوفه_نیستیم
***************************
قبل از #انتخاب لطفاً عاشق #نامزد مورد نظر نشوید! وگرنه از عیوبش کور می شوید و کشور را از کیسه ی مردم به نامش سند می زنید...
***************************
به همون حساب که 16 سال پیش به احمدی نژاد رأی دادیم و خوب کردیم! امروز به رئیسی رأی می دیم، چون:
مردمی و بی آلایش است
جسور و انقلابی است
سیبل تخریب های دشمن است
تازه اشکالات احمدی نژاد را هم ندارد...
#کجا_مثل_هم_اند  #رأی_میدهم
***************************
یه رئیس جمهور داشتیم پول توی جیبی داده، یکی داشتیم دست توی جیبمون کرده
یکی کارخانه ساخته، یکی نساخته که هیچ! تعطیل هم کرده.
یکی آب و برق رو همگانی کرده، یکی همه چیز رو جیره بندی کرده.
یکی با خودش برکت آورده، یکی قحطی و سیل و زلزله آورده.
یکی مردم رو خونه دار کرد، یکی خونه دارها رو هم مستأجر کرد!
یکی داشتیم رتبه ی اقتصادی ما رو توی دنیا تا 18 بالا برده، اون یکی تا  26 پایین کشیده.
یکی به جوونها میدون داده، یکی بال عزرائیل سایه ی سر دولتش بوده.
#کجا_مثل_هم_اند
قبول کنیم که مثل هم نیستن! اگر چه معصوم هم نیستن!
***************************
می گن همه مثل هم اند!
یعنی همه ی دکترا هم مثل هم اند؟ همه ی مهندسها هم مثل هم اند؟
اصلاً به نظر شما دو تا داداش داریم که مثل هم باشن؟؟
#کجا_مثل_هم_اند
***************************
روزی که با روی کار آمدن #رئیس_جمهور_انقلابی همه چیز درست شود، #طلبکاران_نظام بدهکار همه خواهند شد!
#آدرس غلط  #رأی_میدهم
**************************
می گویند: «وعده دادند و عمل نکردند! پس رأی بی رأی...»
چقدر جملات آشناست!
«و شیطان، هنگامى که کار تمام شد، گفت: «خداوند به شما وعده حق داد؛ و من هم به شما وعده دادم و تخلّف کردم! من بر شما تسلّطى نداشتم، جز اینکه دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید! بنابر این، مرا سرزنش نکنید؛ خود را سرزنش کنید!» (ابراهیم: 22)
#وعده_نه_فقط_عمل  #رأی_میدهم
***************************
رأی به همتی یعنی: روحانی! خوب کردی بهم بد کردی! دوباره زبون بریز بازم بهت رأی می دم!
#انتخاب_من_اعتراض_من  #متهم_به_جای_شاکی  #رأی_میدهم
***************************
نه آقا ما از شما معترض تریم! به خاطر اعتراض هم می ریم پای صندوق رأی! چون اونایی که کار رو خراب کردن دیگه نباید رأی بیارن...
#انتخاب_من_اعتراض_من  #متهم_به_جای_شاکی  #آدرس غلط  #رأی_میدهم
***************************
هم خانواده ها را بشناسید:
یک طرف زمین بازی اشرافیت و شایعه و بی بندوباری و ناامیدی و ترس است.
یک طرف زمین بازی مستضعفین و اهل تقوا که قرآن آینده را به نامشان سند زده است.
#دوست_و_دشمن  #رأی_میدهم
****************************
یک قراضه به نظام قالب می کنند و تا هشت سال بی کفایتی اش را به رخ نظام می کشند! بعد می گویند: خوب کردیم نگذاشتیم نظام از این که هست یک‌دست تر بشود.
طوری حرف می زنند انگار آشپز هرچه بیشتر باشد بهتر است!
#متهم_به_جای_شاکی
#رئیس_جمهور_انقلابی
****************************
یک زمان رئیس جمهور با افتخار فریاد زد و گفت: من حقوقدانم!
امروز #حقوقدان ما برای اثبات باسواد بودنش و اینکه مثلاً اقتصاددان نیست باید پاسخگو باشد!
ما کلاً از این دنیا شانس نیاوردیم...
***************************
اشرافیت دستش بی برکته و جیبش سوراخ.
به خاطر همین با پول کم نمیتونه گلیم خودش را از آب بکشه؛ گلیم دیگران که هیچ! 
همتی همش می گفت: مگه می شه؟ مگه داریم؟
 

  • مهدی جهانشاهی
۱۹
خرداد

مصاحبه اختصاصی برای کسانی که رئیس جمهور رو مقام تشریفاتی می دونن و می گن: رأی بی رأی!

 

حتماً دانلود کنید

حاضری دوباره روحانی رئیس جمهور بشه؟

شاید شما هم نظرتون عوض شد

  • مهدی جهانشاهی
۱۵
خرداد

#رأی_میدهم چون رئیس جمهور آینده برای انجام کارهای بزرگ به رأی من نیاز دارد!

***************************
یه عده 8 سال قبل به مردم #آدرس غلط دادن و مردم رو دنبال نخودسیاه فرستادن.
حالا به جای عذرخواهی شاکی شدن که: رأی دادیم و حیف که رأی دادیم!
داداش فکر نمی کنی مردم دارن چوب اشتباه تو رو می خورن؟؟
#انتخاب_من_اعتراض_من  #متهم_به_جای_شاکی  #رأی_میدهم
***************************
می گن «رأی بی رأی»، یعنی مثلاً شاکی اند!
ولی هنوز بابت اون روحانایی که به اسم قناری به مردم قالب کردن عذرخواهی نکردن...
***************************
«سکوت علامت رضاست» شعار امل های کهنه است!
جدیداً مد شده برای شکایت دسته جمعی «سکوت» می کنن...
******************************
اصلاً حرفش رو هم نزن!
بکشی منو، مگه دیوونه ام ... دیگه این دفعه حتماً #رأی_میدهم!
***************************
#رأی_میدهم، به همون دلیل که جلادها می گن رأی ندید! به همون کسی که شهدا اگه زنده بودن بهش رأی می دادن...
***************************
هربار به دروغ گفتن: نتیجه از قبل معلومه! و با این مظلوم نمایی گزینه ی مورد نظر خودشون رو قالب کردن.
حالا خودشون هم دروغ خودشون رو باور کردن و میگن: اصلأ رأی بی رأی!
#گول_نمیخوریم
#رأی_میدهم
**************************)
به اعتقاد من هر رئیس جمهوری به جای روحانی بیاد می تونه بهتر کار کنه! به شرط اینکه حیثیت خودش رو به مذاکره گره نزه!
یارو زمین خورد برای اینکه ضایع نشه تا خونه دولا دولا دوید...!
#کجا_مثل_هم_اند  #وعده_نه_فقط_عمل  #رأی_میدهم
***************************
«رأی بی رأی» یعنی: از رئیس جمهور آینده اعتراض دارم؛ از رئیس جمهور قبل نه!
#رأی_میدهم
***************************
با ادبیات کسانی  که می گویند «رأی بی رأی» آشنا بشوید: حالا که قرار نیست ما برنده بشویم پس: بازی بی بازی!
***************************
حاضری دوباره روحانی رئیس جمهور بشه؟؟
اگه حاضری پس رأی نده!
#کجا_مثل_هم_اند  #انتخاب_من_اعتراض_من  #رأی_میدهم
***************************
یک روز رفتم بین طرفدارای روحانی و فریاد زدم: چقدر این دولت باید گند بزنه تا متقاعد بشید بهش رأی ندید؟؟؟
امروز به همونها که حالا حرف عوض کردن می گم: چقدر رئیس جمهور گند بزنه باور می کنید رأیتون اثر داره!!!
#کجا_مثل_هم_اند  #آدرس غلط  #رأی_میدهم
***************************
یه عده رأی نمی دن، تا خدا نکرده کسی فکر نکنه رأیشون به روحانی اشتباه بوده...
#انتخاب_من_اعتراض_من  #رأی_میدهم
***************************
قابل توجه اونایی که دائم می گفتن: رهبری باید مسئولین بی کفایت رو عزل کنه!
برای عزل مسئولین ناکارآمد،
آشوب نیاز نیست،
دخالت رهبری لازم نیست!
موندن و رفتن اونا به اشاره ی انگشت شما بستگی داره...
#انتخاب_من_اعتراض_من   #متهم_به_جای_شاکی   #رأی_میدهم
***************************
کجان اونایی که می گفتن: شورای نگهبان نباید تأیید صلاحیت کنه!
خب بیا این هم پاس گل شورای نگهبان به ملت ایران.
شاید هم فرصت آخر باشه. حیفش نکنی!
#رأی_میدهم   
 

  • مهدی جهانشاهی
۲۸
ارديبهشت

⛔️می گن که: این کاندیداها همان کسانی هستند که تا حالا مملکت را اداره کرده اند و مسئولیت ها را بین هم دست به دست کرده اند. چه اتفاق جدیدی قرار است بیفتد؟!

✅می گم که: 

🔹 اولاً خوشحالم که جدیداً به جای وعده، عمل افراد براتون مهم شده! چون طبق آمار ۶۵درصد مردم پای مناظرات تصمیم گرفتن به کی رأی بدن. یعنی سابقه و عملکرد هیچ!
🔹 در ثانی «کیا چی کار کردن» رو اخبار هر روز نشون می ده. شاید هر بار که اخبار چیزی نشون داده زدید کانال بعدی!!!
🔹 تازه اینطور هم نیست که همه مثل هم بوده باشن. یه رئیس جمهور داشتیم رتبه ی اقتصادی کشور رو تا 18 بالا برده، یکی تا 26 پایین آورده، یکی هم کلاً فکر کرده هرچی بالاتر بره بهتره!!! یه رئیس جمهور هم داشتیم که با حاصل زحمت دیگران عکس سلفی انداخته و به اسم خودش بیرون داده! پس همه رو یه کاسه نکنید.
🔹 حتماً توجه دارید که از هر کس باید طبق مسئولیتش توقع داشت. مثلاً یه نفر 3 درصدر کار کشور دستش بوده، یکی 97 درصد کار کشور. اینها رو که نباید توقع یکسانی ازشون داشت. ببینید هرکس سر همون جایی که بوده چطور کار کرده. همه ی مسئولیت ها رو یه کاسه نکنید.
🔹 البته اینطور که شما همه رو با هم یک کاسه کردید بذارید من هم مردم رو با مسئولین یک کاسه کنم. چرا طوری صحبت می کنید که انگار مردم معصوم اند و مسئولین از کره ی مریخ اومدن؟؟ به هر حال از قدیم گفتن: از کوزه همان برون تراود که در اوست!
🔹 قابل توجه: بعضی ها رو هم ما می گیم که اوضاعشون خیته و هم شما. بعضی ها رو ما می گیم وضعشون خوبه. شما تحقیق کنید. جالبه دور قبل کسی رأی آورد که هم ما و هم شما همه می گفتیم اوضاعش خیته. می دونستن چطور آمدیه و بهش رأی دادن! اینو کجای دلم بذارم؟!
🔹از این حرفا بگذریم آخرش میخواید چکار کنید؟ منتظرید بت من بیاد نجاتتون بده؟ یا منتظرید از توی لپ لپ نامزد مورد نظر بیرون بیاد؟ واقعاً به چنین نامزدی که هیچ سابقه ای توی کشور نداشته رأی میدید؟؟
🔹 نهایتاً خدا بیاره اون روز رو که همه ما به این باور برسیم که همه هیچ کاره اند و همه کاره فقط خداست. اون وقت به جای این حرف ها سعی می کنیم یه طوری رضایت خدا رو ـ که این روزها داره نارضایتی خودش را از ما با مشکلات نشون می ده ـ به دست بیاریم و از دست خدا نون بخوریم.

  • مهدی جهانشاهی
۲۷
ارديبهشت

روایت شریفی در منابع متعدد (از جمله کتاب سلیم بن قیس) با این مضمون وارد است:

مَا وَلَّتْ أُمَّةٌ قَطُّ أَمْرَهَا رَجُلًا وَ فِیهِمْ [مَنْ هُوَ] أَعْلَمُ مِنْهُ إِلَّا لَمْ یَزَلْ أَمْرُهُمْ یَذْهَبُ سَفَالًا حَتَّى یَرْجِعُوا إِلَى مَا تَرَکُوا

هر قومی امورات خود را به عهده ی سرپرستی بگذارند که در آن قوم کسی عالم تر از او باشد، امورات آنها دائم به سمت تنزل و عقب گرد می رود تا وقتی که از اشتباه خود دست بکشند.

قضاوت با وجدان با انصاف خودتان!

  • مهدی جهانشاهی