بیا با هم...

همه با هم پیش به سوی ظهور

بیا با هم...

همه با هم پیش به سوی ظهور

«اینده از آن متقین است»
متقی باش تا اینده از آن تو باشد

بایگانی

۸ مطلب در آذر ۱۳۹۵ ثبت شده است

۲۶
آذر

چند پست قبل آیه ای از قرآن را خدمتتان قرائت کردیم با این مضمون که: ای پیامبر! منافقین را در لحن گفتار و گوشه و کنایه های کلامی آنها می شناسی!

حالا دعوا سر این نیست که اسم این کار رئیس جمهور را چه بگذاریم؟! نفاق یا خیانت یا جهل یا بی تدبیری یا ...

مهم این است که بدانیم این رئیس جمهور دیگر نباید سر کار باشد!

چند روز پیش بود که جناب رئیس جمهور همه چیز را سر رهبری خراب کرد و گفت: هر کاری در برجام شد تحت اشراف فرامین رهبری بود!

این در حالی است که خط قرمزهای رهبری پشت تریبون های عمومی پخش شد و همه آنها را شنیدند!

حالا اگر باز هم فکر می کنید که رهبری موافق با برجام بودند، به این تصویر توجه کنید:

  • مهدی جهانشاهی
۲۶
آذر

  • مهدی جهانشاهی
۲۶
آذر

دولت تدبیر و امید به زبان تصاویر...

 

  • مهدی جهانشاهی
۲۶
آذر

مجموعه تصاویر

  • مهدی جهانشاهی
۲۱
آذر

امروز که مشکلات جامعه و دزدیها و کم کاری های مسؤولین بر سر زبانها افتاده، باید با این مشکل همراه شد و از آن استفاده کرد. به جای اینکه منفعلانه از آن فرار کنیم!

 

 

این گفت و گو بین من و مردم آنقدر تکرار شده که دیگر دارد حالم به هم می خورد. شکر خدا هربار هم با این چینشی که خدمتتان عرض می کنم جواب داده است و بحث را به نتیجه رسانده است.

در این روزها بزرگترین وظیفه ی خودم را روشنگری نسبت به انتخابات می دانم و خوشبختانه خود مردم سر صحبت را باز می  کنند و راه را برای ما هموار می کنند.

اولاً واقعاً به مردم حق بدهید و غمخوار آنها باشید. آنطور که رهبری به ما طلبه ها دستور دادند.

دوماً وقتی طرف مقابل خوب از مشکلاتش گفت، شما بگویید: انشاء الله انتخابات بعدی انتخاب بهتری انجام می دهیم تا دوباره اینها قدرت پیدا نکنند.

اینجا چند سؤال اساسی در ذهن مردم هست که به سادگی می توان به آن پاسخ داد:

- رئیس جمهور هم عوض شود وضع همین است که هست. مثل اینکه تا امروز هر رئیس جمهور که آمده وضع همین بوده.

: می بینیم که هر رئیس جمهور که می آید «قطاری» مسؤولین زیر دست را عوض می کند. پس به هر حال بی تأثیر نیست.

- از کجا تشخیص بدهیم چه کسی خوب است؟ ما که اطلاعاتی نداریم!

: ساده ترین معیار ساده زیستی است که در وصیت نامه امام به  آن تأکید شده. اگر رئیس جمهور از طبقه ی اشرافی باشد چطور می تواند برای مردم دل بسوزاند؟! در حالی که می بینیم اکثر رئیس جمهوری های قبلی از طبقه ی اشرافی بوده اند.

- شاید ریا باشد؟ از کجا ساده زیستی را تشخیص بدهیم؟

: عمده اشتباه مردم این نبوده که درست تشخیص نداده اند. عمده اشتباهشان این بوده که به یک وعده غذا و یک خرده پول رأیشان را فروخته اند! در حالی که اگر بخواهند به افراد ساده زیست رأی بدهند باید به آنهایی رأی بدهند که از این ریخت و پاشها در تبلیغات انتخاباتشان ندارند!

- یک رئیس جمهور اولش خوب است بعد خراب می شود! با این چکار کنیم؟

: علت این است که رئسای جمهور امید دارند که هرقدر که خراب کردند، با کمی تبلیغات و زبان ریختن دوباره از مردم رأی جمع کنند. در حالی که اگر حساب دستشان باشد که اگر خراب کنند دیگر رأی نمی آورند، خودشان را جمع می کنند.

یک خصلت بدی ما داریم که می گوییم همان قبلی بهتر بود. به همین خاطر دنبال آینده ی بهتر نیستیم و می خواهیم به گذشته برگردیم. این فکر خیلی ضربه زده است و جبهه ی نفاق را دوباره به میدان آورده است. در حالی که رأی ندادن به آنها که خراب کرده اند بهترین اعتراض نسبت به آنهاست و از هر محاکمه بدتر است.

  • مهدی جهانشاهی
۲۰
آذر

بدترین چیز برای یک جامعه نا امیدی است. نا امیدی یعنی حرف کسانی که می گویند: هر رئیس جمهوری بیاید وضعیت همین است!!

عده ای چون خودشان قلق کار دستشان نیامده و اشتباهات گذشته شان را پیدا نکرده اند، صورت مسأله را انکار می کنند و می گویند: اصلاً نمی شود که بشود!

خوب است بدانیم مشکل ما با رئیس جمهورها(و حتی نمایندگان مجلس و دیگر دستگاههای اجرایی) این است که با کسانی مواجه هستیم که اصلاً نمی خواهند وضعیت را بهتر کنند. نه اینکه نمی توانند! اتفاقاً خوب می توانند اما نمی خواهند!

چرا نمی خواهند؟ چون باخته اند!

در مقابل زیاده خواهی های نفسشان باخته اند...

در مقابل زیاده خواهی دوستان و هم کیشانشان باخته اند...

در مقابل شیطان انسی و تهدیدهای آن باخته اند (از دشمن می ترسند)...

این است که ریسک پشت پا زدن به اینهمه شیطان را نمی خواهند تحمل کنند.

از آن طرف از رأی آوردن خودشان هم خاطر جمع هستند! می دانند که با کمی خرج کردن و تبلیغات کردن آن هم حل می شود.

پس هیچ مهم نیست که مردم را راضی نگه داریم؛ البته چند روز آخر عمر دولتمان کمی کارهای دهان پر کن می کنیم تا مردم با خاطره ی خوشی از دولت قبل، وارد انتخابات بعد شوند و به همین راحتی دوباره به همان سیستم رأی بدهند.

همین هم نشان می دهد که نمی خواهند، نه اینکه نمی توانند...

[البته احمدی نژاد احتمالاً استثنا بود؛ اولش نمی توانست و آخرش هم نمی خواست!]

اما این مردم هستند که باید حساب کنند:

احمدی نژادی که این دفعه بیاید، احمدی نژاد روزهای خوشی است یا احمدی نژآدی که آخرش خراب کرد؟؟؟

روحانی ای که این دفعه بیایند، آن روحانی است که روزهای آخر کارهایش را به رخ می کشید یا آن روحانی که نزدیک چهار سال هیچ کاری نکرد...؟

منتظر باشید که این چند روز آخر روحانی بخواهد که به وضع شما رسیدگی کند و اوضاع را کمی بهتر کند...

  • مهدی جهانشاهی
۱۲
آذر

سالهاست که اصلاح طلبان دائم می گویند: ما فلان کار را کردیم سایه جنگ از سر ما برداشته شد! این طرفی ها هم می گویند: کدام سایه جنگ!

برادران اصلاح طلب خوب است به چند سؤال در این خصوص جواب بدهند:

1- اولاً دعوا سر این نیست که آیا سایه ی جنگ را از سر کشور برداریم یا نه؟ دعوا سر این است که چطور باید این کار را بکنیم. یک حساب سر انگشتی می گوید: با نرمش و ضعف نشان دادن اتفاقاً دشمن احساس قدرت می کند و سایه ی جنگ تشدید می شود!

2- وقتی زور دشمن به حزب الله لبنان هم نمی رسد (با اینکه بزرگترین مو دماغ آنهاست و نمی خواهند سر به تنش باشد) ما بر چه مبنایی باید بترسیم؟

بهتر بگویم! وقتی حزب الله که بازوی ایران است پایش را روی خرخره ی آمریکا (یعنی اسرائیل) گذاشته و دارد فشار می دهد، ما از کدام سایه ی جنگ صحبت می کنیم؟؟!! از کدام سایه ی جنگ دارند ما را می ترسانند؟ از جنگی که خومان در آن مهاجم هستیم؟! اصلاً چنین سایه ی جنگی ترس هم دارد؟؟؟؟!!!

3- وقتی در جنگ هشت ساله زورشان به ما که دستمان خالی بود نرسید حالا چرا باید برای برداشته شدن سایه ی جنگ هزینه پرداخت کنیم؟

4- وقتی مردم ما عاشق مبارزه با استکبار هستند، وقتی مردم ما دنبال بهانه برای حمله به اسرائیل هستند، وقتی مردم ما عاشق جنگ هستند و این را اثبات کرده اند، ما چرا از سایه ی جنگ می ترسیم و برای برداشته شدن آن هزینه پرداخت می کنیم؟

5- وقتی قرآن می گوید: اینها حرف حالی شان نمی شود، بجنگید! ما چرا مصلحت اندیشی های بیجا داشته باشیم؟ (فَقَاتِلُواْ أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَیْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنتَهُونَ)

5- وقتی حمله به عراق و افغانستان، برای آنها هزینه داشت و هزینه ی آن رکود بی سابقه ی سال 2008  و امثال آن بود، ما چرا باید فکر کنیم که «حمله به ایران» برای آنها آب خوردن است؟!

این اسمش مصلحت اندیشی است یا ترسو بودن؟؟؟

 

 

یک نکته در این میان خیلی به چشم می زند و آن اینکه:

چطور این آقایان وقتی به جنگ نرم می رسند می گویند: کدام جنگ! توهم توطئه است! تهدیدی در کار نیست...

اما وقتی به جنگ سخت می رسند خودشان را خیس می کنند و می گویند: دارند حمله می کنند... دیدی حمله کردند... بیایید بسازیم و دم کدخدا را ببینیم... سایه جنگ...

  • مهدی جهانشاهی
۰۸
آذر

بسیاری از مردم، از رهبری توقع دارند که خرابکاری ها را ضربه فنی کند و به یک باره مثلاً رئیس جمهور را کنار بگذارد.

اما ایشان با متانت سعی می کنند همه چیز از راه طبیعی پیش برود.

مثلاً بهتر نیست که مردم به اشتباه خودشان پی ببرند و این بار درست رأی بدهند و با رأی شان رئیس جمهور را کنار بگذارند؟!

مردم که اینهمه خرابکاری از دولت دیده اند، چرا باید دوباره آن اشتباه را تکرار کنند؟

رهبر هم این را می خواهد. لذا در سخنرانی دیروز در جمع فرماندهان نیروی دریایی چند انتقاد را از دولت تکرار کرد:

 

1. برجام یک کار عجولانه و ناصحیح بود و عبور از خط قرمزهای رهبری آن را ناکارآمد کرد! (در حالی که دولت برجام را برگ برنده ی خود می داند).

2. حقوقهای نجومی مطالبه ی مردم است که هنوز پاسخ مناسب به آنها داده نشده است!

 

اما متأسفانه مردم ما یک خصلت بد دارند که شاید برایشان سنگین تمام شود و رهبری از همین ناراحت اند!

آن هم خصلت فراموش کاری!

هر رئیس جمهوری هر قدر که به مردم بدی کرده، به مرور زمان مردم آن را فراموش می کنند و فرشته ی مرگ، فرشته ی مرگشان می شود! (مثل اینکه بدی های رژیم پهلوی را فراموش کرده اند و می گویند: شاه بهتر بود!).

امروز رهبری می گوید: در آستانه ی انتخابات فراموش نکنید! این دولت اشتباهات بسیار بزرگی داشته است که نمره ی او را رفوزه کرده است...

  • مهدی جهانشاهی