بیا با هم...

همه با هم پیش به سوی ظهور

بیا با هم...

همه با هم پیش به سوی ظهور

«اینده از آن متقین است»
متقی باش تا اینده از آن تو باشد

بایگانی

۱۷ مطلب با موضوع «استقامت و صبر» ثبت شده است

۰۵
اسفند

پیروزی این روزهای نیروهای انقلاب را باید فتح خرمشهر سوم دانست

حالا بعد از فتح قوه ی قضائیه، قوه ی مقننه هم به نفع ما فتح شد و زمین از دست داده را باز پس گرفتیم.

البته باید قدردان این نعمت باشیم تا خدا نعمت را زیاد کند. آنطور که سوره ی نصر می خوانیم: إذا جاء نصر الله و الفتح... فسبح بحمد ربّک و استغفره إنه کان تواباً

 

برخی از جلوه های پیروزی را در انتخابات سپری شده مرور می کنیم:

 

- جرئت نظام برای ردّ صلاحیت عده ای از کسانی که به شدت نفوذ کرده بودند و در مجلس جا باز کرده بودند و از مسند خودشان سوء استفاده می کردند.

 

- پس از سالها تأکید و پافشاری بر اصل مشارکت، حالا همت نظام بر دقت در انتخاب، و انتخاب أصلح متمرکز شد.

 

- پا پس کشیدن عده ای دیگر از نیروهای غیر همسو با جریان انقلاب. از جمله رئیس مجلس سه دوره ی قبل، که دانست دیگر شانسی برای پیروزی در عرصه ی انتخابات ندارد.

 

- منزوی شدن طیف غیر انقلابی بدنه ی اجتماعی، واگذار کردن عرصه ی رقابت به رقیب انقلابی. نیامدن عده ای به پای صندوق های رأی را می شود اینطور تحلیل کرد: در رقابت با انقلابیون، این غیر انقلابیون بودند که منزوی شدند و در پافشاری مطالباتشان به اصطلاح کم آوردند. اما انقلابیون در راه هدف استقامت به خرج دادند و بالأخره پیروز شدند.

 

- بازگشت نیروهای انقلابی به وحدت و دور یک میز نشستن پایداری ها با قالیبافی ها، اتفاق مبارک دیگری بود که این بار اتفاق افتاد.

  • مهدی جهانشاهی
۰۴
اسفند

سال 92 می گفتیم: اگر رئیسی رأی بیاورد و روحانی برکنار شود و مردم طعم خوشی را بچشند، همه خواهند فهمید که 40 سال بدبختی آنها زیر سر طیف اصلاحات بوده.

خدا نخواست این نتیجه را بگیریم.

در عوض انگار خدا این بار خواسته نتیجه ی دیگری بگیریم! آن چه نتیجه ای است؟

حالا که به لطف رأی ندادن طبقه ی اشرافیت و عزلت گزیدن آنها، تیم اشرافیت نسبتاً از کار برکنار شد و طبقه ی مستضعفین قدرت بیشتری پیدا کردند، می توانیم چشم انتظار روزی باشیم که با بهبود وضع کشور و اصلاح امور به نفع مستضعفین، دست بی برکت طبقه ی اشرافیت برملا شود. آن وقت این نتیجه را می گیریم که همه ی مشکلات از رأی دادن های غرض آلود طبقه ی اشرافیت آب می خورده است. چهل سال بیچارگی ما به خاطر غلط رأی دادن عده ای بوده که ما اسمشان را «شهروند» می گذاشتیم. افرادی ترسو که بادِ ترس از دشمن و ترس از سایه ی جنگ و ترس از کم شدن صفرهای حساب های بانکی شان، آنها را به این سو و آن سو وارونه می کرده و هدایت نتیجه ی انتخابات هم به دست بی برکت همان ها بوده است.

شاید در این چهله ی دوم انقلاب خدا خواسته باشد که ما این نتیجه را بگیریم.

به امید روزی که شاهد غلبه ی مستضعفین بر مستکبرین داخلی و خارجی باشیم.

#جنگ_اراده_ها

#زبان_مشکلات

https://twitter.com/mahdijnh

  • مهدی جهانشاهی
۱۰
بهمن

از دست ندهید

طرح بحثی بود که به خاطر اجرایش از استاد فن بیان «آفرین» گرفتم.

با موضوع: فوت و فن ضربه فنی کردن شیاطین

(البته برای اجرای کنفرانسی لازمه که نوشته ها حذف بشه و از زبان سخنران گفته بشه)

 

****دانلود اسلاید فرار شیطان****

  • مهدی جهانشاهی
۰۲
آذر

نمی دانم چه جایی می روم! هیچ نمی دانم چه مکان بلند منزلتی مقصد من است! شما هم نمی دانید! اگر می دانستید الآن اینجا نبودید! شاهدم چیست:

عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: لَوْ یَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِی زِیَارَةِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ ع مِنَ الْفَضْلِ لَمَاتُوا شَوْقاً وَ تَقَطَّعَتْ أَنْفُسُهُمْ عَلَیْهِ حَسَرَات‏.

از شوق زیارت قطعاً مرده بودیم، اگر فضیلت زیارت تو را درک کرده بودیم.

زیارت حسین علیه السلام خیلی خاص است! برای افراد خاص است و عمق خاصی دارد.

اما بین زیارتهای ایام مختلف، زیارت اربعین از همه خاص تر است و معنا و مفهوم دیگری دارد. بعد از چهل روز که از شهادت امام می گذرد، این پیاده روی ها یعنی: ای امام و پیشوای من! هنوز در  دل من جا داری و آن شور و عشقم به سردی نگراییده. چهل روز که چیزی نیست، چهل سال هم که بگذرد ما از دامان تو دست بر نمی داریم. به گفته ی زهیر بن قین: اگر هزار بار کشته شوم و زنده شوم و کشته شوم و خاکسترم را به باد دهند و دوباره زنده شوم، باز از یاری تو دست بر نمی دارم...

قدم به قدم این پیاده روی ها معنا دارد. یعنی: هستیم، با تو می مانیم، تا آخر، و هیچ خسته نمی شویم.

امام من! خستگی راه که چیزی نیست، فدای خستگی های دخترت در همین مسیر و راه کربلا تا کوفه. اماما! خرج سفر و دارایی من هم که قابل تو را ندارد، در راه تو از جان هم می گذرم، چون تو دین منی!

این سختی ها هیچ کدام چیزی نیستند که مرا از تو جدا کنند، نیستم مثل آنهایی که تو را به بهای خوشی خودشان فروختند!

قدم قدم گامهایم با تو سخن می گویند! یعنی: می مانم، به راه تو، هستم، پا به پای تو، می میرم، برای تو.

سختی های سفر را به جان می خرم تا لا اقل برای خودم به این نتیجه برسیم هنوز سختی ها مرا از تو جدا نکرده. هنوز شیطان در قلبم نفوذ نکرده و هنوز هجمه های شیطان انسی اراده ام را سست نکرده!

اماما! رفیق نیمه راه نیستم! خیالت راحت! روی ما حساب کن، هزاران 72 تن از دل این انقلاب برایت بیرون آمده. وقتی قیام است...

  • مهدی جهانشاهی
۲۲
آبان

دانلود سخنرانی دکتر عباسی در روز ملی مقاومت

دانلود بخش اوّل:

: 114 روز مبارزه جبهه مقاومت-جنگ حزب الله و غزه

 

دانلود بخش دوم:

: جنگ ناتمام از صدر اسلام-جنگ داخلی با منافقان بنی امیه-اسلام همیشه از خودی هایی ضربه خورده که دشمن را بزرگ می بینند-عمار و ضرورت روشنگر

 

دانلود بخش سوم:

: سنگین آمدن جبهه اسلام برای جبهه کفر-مسؤولیت امروز ما-جریانهای صهیونیزم گرا

 

دانلود صوت یکجا

 

  • مهدی جهانشاهی
۰۹
مرداد

برادر شهید (همین چند روز پیش در سالگرد شهادت برادر در عملیات مرصاد) می گفت: آخرین باری که به خانه آمد، قلم به دست گرفت و گوشه ای شروع کرد به نوشتن؛ وصیت نامه را نوشت و رفت؛ گویی می دانست که دیگر باز نخواهد گشت.

قطعه ای که در اینجا انتخاب کرده ام در وصیت چندی از شهدا با تعابیر مختلف تکرار شده، حتماً بخوانید که سخن دیروز شهید نوری برای یافتن راه امروز ماست:

«اولین مطلبی که می خواهم عرض کنم، به امت شهید پرور و قهرمان ایران است، و آن اینکه باید بدانید شما در لحظه ای از تاریخ قرار گرفته اید و در زمانی قرار گرفته اید که خداوند مسؤولیت حصول 14 قرن مبارزه و تلاش شیعه را که بر روی رود خون شنا کرده و تا به اینجا رسیده را در اختیار شما گذارده و بدین وسیله شما را مورد آزمایش قرار داده است و بدانید که خداوند شما را در این مرحله از تاریخ بوسیله ی 3 عامل بزرگ مورد آزمایش قرار داده است: اولین آزمایش، پیروزی بزرگ انقلاب اسلامی ایران بود و دومین آزمایش شروع جنگ و تحمیل آن بر ملت مظلوم ایران و سومین آن که از همه مهم تر و مشکل تر است ادامه ی جنگ تا پیروزی نهایی و تثبیت انقلاب می باشد، و خداوند در این آزمایش امام را بوسیله ی امتش و امت را بوسیله ی امامش مورد آزمایش خویش قرار داده است و بدانید که ادامه ی جنگ توأم با بسیاری از نارسائی ها و سایر مشکلات می باشد، ولی در نهایت پیروزی از آن مسلمین و متقین است و این وعده ای است که خداوند بزرگ در قران کریم داده، می فرماید: (بقره 214: أم حسبتم أن تدخلوا الجنّة و لما یأتکم مثل الذین خلوا من قبلکم مسّتهم البأساء و الضرّاء و زلزلوا حتّی یقول الرسول و الذین آمنوا معه متی نصر الله، ألا إنّ نصر الله قریب... و آیه ی شریفه ای که تلاوت شد آیه ای است که در جنگ احد که سختترین جنگ مسلمانان بود و شکست هم نصیب آنها گردید، خداوند به آنها وعده ی یاری و نصرت می دهد...».

بخشی از وصیت نامه شهید علی اصلانی

همدان- سیمین

مشاهده وصیت نامه

  • مهدی جهانشاهی
۰۴
مرداد

ابتدا چند جمله از اظهارات طرف غربی را با هم مرور می کنیم: (اظهاراتی که در مجامع حقوقی بیان کرده اند، نه اظهاراتی که پشت تریبون آزاد خطاب به عامه ی مردم بیان کرده اند!)

 

1.  نگه داشتن تحریم هزینه داشت.

به جز اظهارات صریح کری که اخیراً در پاسخ به کنگره آمریکا بیان کرد، قبل از این هم این واقعیت را از زبان آنها شنیده بودیم:

اگر آمریکا بخواهد مذاکرات را ترک کند یا اینکه باعث فروپاشی آن شود، نه تنها ما در جلوگیری مسالمت آمیز از یک ایران مسلح به سلاح هسته ای ناکام خواهیم ماند بلکه باعث می شویم که دستیابی به این نتیجه بعید تر شود، رژیم تحریم های چندجانبه ای که ایران را به پای میز مذاکره آورد به احتمال زیاد از هم خواهد گسست و رژیم ایران نیز به احتمال زیاد تصمیم خواهد گرفت تا به برنامه ی هسته ای خود بدون محدودیت و نظارت سرعت بخشد.

دلیل اینکه ما توانستیم تحریم ها را به طور فراگیر و جمعی برضد ایران حفظ کنیم تعهد برای حل و فصل دیپلماتیک مسئله هسته ای ایران بود. بنابراین کشورهای سراسر جهان حتی متحدان خوبی مانند ژاپن و کره جنوبی تمایل داشتند که واردات نفت خود را از ایران محدود کنند زیرا بر این باور بودند که ما در تلاش برای حل و فصل صلح آمیز مسئله هسته ای ایران هستیم. اگر آنها احساس کنند که ما در مسیر دستیابی به توافق صلح آمیز هسته ای نیستیم احتمال دارد که تعهد خود در این زمینه را رها کنند و ما دیگر قادر به حفظ تحریم ها نخواهیم بود.

 

2.  آنچه که برنامه هسته ای را محدود کرد تحریم ها یا تهدید ها نبود، بلکه مذاکره بود!

این تحریم ها در جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته ای موثر نیستند. تحریم ها به آوردن ایران به میز مذاکره کمک کرد. چند سال پیش ایران 164 سانتریفوژ داشت و همانطور که تحریم ها ادامه یافت و گسترش یافت ایران به شرایط کنونی رسید که نوزده هزار سانتریفوژ دارد.

یک حمله نظامی آمریکا یا اسرائیل ممکن است که پیشرفت هسته ای ایران را دربهترین حالت دو تا سه سال به عقب بیاندازد، این مدت زمان بسیار کمتر از زمانی است که توافقنامه هسته ای مورد مذاکره ی 1+5 با ایران آن را پوشش می دهد.

در تلاش ما برای جلوگیری از رسیدن ایران به سلاح اتمی، تحریم ها به تنهایی جواب ندادند. تحریم ها هرگز به تنهایی نمی توانستند باعث شوند، ایران به نصب سانتریفوژ یا غنی سازی اورانیوم خاتمه بدهد بلکه تحریم ها همواره برای این منظور بودند که به عنوان ابزار، ایران را مجاب به مذاکره جدی کند و این نیز جواب داده است. حال ما در وضعی هستیم که ایران به صورتی جدی با 1+5 تعامل می کند، در حالی که پیشرفت برنامه اتمی ایران متوقف و در برخی موارد نیز برنامه به عقب رانده شده است

از مجموع کلمات فوق می توان برداشت کرد:

به خاطر مذاکره بود که آنها توانستند به این تحریمهای غیر منطقی ادامه دهند و دولتهایی را که در رکود اقتصادی به سر می برند، به پایبندی به این تحریمها مجاب کنند!

از طرفی اگر مذاکره نباشد، برای آنها تحریم کاری پر هزینه و بی فایده است و انگیزه ای از تحریم ندارند. و کافی بود که بحث مذاکرات پیش نیاید تا آنها تحریمها را آزاد کنند!

لذا این تحریمهایی که در ضمن مذاکره می خواهند آزاد کنند، امتیازی صد در صد سوخته است و روغن ریخته را می خواهند نذر امام زاده بکنند.

بلکه بالاتر! اگر نرمش نشان نمی دادیم و پای میز مذاکره نمی رفتیم، تا الآن آمریکا مجبور شده بود که تحریمها را آزاد کند!

از طرفی بارها گفته اند: این تحریمها بود که ایران را پای میز مذاکره آورد.  / این یعنی: اگر ما پای میز مذاکره نمی رفتیم تحریمها در نظر آنها بی اثر بود و مجبور بودند آن را کنار بگذارند.

 

اما از این به بعد، آنها چطور خواهند توانست جامعه ی جهانی را برای ادامه ی تحریم ها متقاعد کنند؟

ساده است! الآن هم چون تحریم ها را اهرم فشاری برای پایبندی ایران به تعهداتش می دانند؛ هیچگاه این اهرم فشار را از دست نمی دهند و به بهانه ی تخلّف ایران از تعهداتش این فشار را شدید تر هم خواهند کرد.

************

یک قاعده:

شیطان اگر شیطان است نمی شود دل او را به دست آورد و با او به توافق رسید!

راه پس زدن شرّ شیطان تنها یک چیز است، زبان خوش حالی نمی شود! مستکبر اگر مستکبر است فقط حرف زور سرش می شود. باید کاری کرد که از اذیت ما قطع امید کند و مجبور شود پا پس بکشد.

این یک قانون قرآنی است...

  • مهدی جهانشاهی
۳۱
تیر

مقدمتاً توجه به این نکته قرآنی مهم است که در قرآن کریم سه الگوی پیروزی مطرح است:

1. الگوی حضرت موسی که پیامبر الهی شروع کننده است و کار را تا جایی پیش می برد ولی چون این حرکت با اقبال مردم مواجه نمی شود کار متوقف می شود و نتیجه ی نهایی به دست نمی آید.

2. الگوی حضرت سلیمان که در این نوشتار قصد داریم آن را تشریح کنیم.

3. الگوی حضرت ذوالقرنین که سرتا پا ابهام است و آنچه قابل حدس است این است که جریان پیروزی او یک تفضل ویژه در حق یک بنده ی ویژه ی الهی است...

 

ادعای ما در این نوشتار این است که حکومت حضرت داوود و سلیمان را در زمان پیشینیان و قوم بنی اسرائیل، می توان با حکومت امام زمان در آخر الزمان مقایسه کرد. چنان که هر دو ولیّ الهی سیطره ای کامل بر جهان یافته و دین و متدیّنین در زمانه ی آنها به اوج عزّت خود می رسند و حاکمیت کامل خدا را بر جامعه ی خود تجربه می کنند.

جریان تمحیص در هر دو واقعه مشهود است و عدد کلیدی 313 هم در مورد هر دو حرکت، رمزگشا است.

 

اما چه جریانی به ملک سلیمان منتهی شد؟ پیش از آن چه مقدماتی فراهم شد؟ شاید بتوان آن جریانات را با ایام پیش از ظهور امام زمان تطبیق داد؛

در توضیح مطلب یک نکته قابل تذکر است:

در زمان بنی اسرائیل پس از آنکه حضرت موسی، آن پیامبر صاحب شریعت، قوم خویش را مفارقت کرد، برای مدتی بنا بر این شد که امر مرجعیت دینی (نبوّت) از امر مرجعیت اجتماعی (حکومت) تفکیک شود و برای هر یک متصدی جداگانه ای در نظر گرفته شود (و این به این معنا نیست که دیانت از سیاست جدا شده باشد! زیرا در همین برهه از زمان کسی که به عنوان والی امور در نظر گرفته می شود مسلّح به سلاح علم الهی است و این شخص نیز از طرف خدا تعیین می شود).

نقش کلیدی علما را در این دوره از زمان، می توان از این آیه برداشت کرد:

إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِیهَا هُدًى وَنُورٌ یَحْکُمُ بِهَا النَّبِیُّونَ الَّذِینَ أَسْلَمُواْ لِلَّذِینَ هَادُواْ وَالرَّبَّانِیُّونَ وَالأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُواْ مِن کِتَابِ اللّهِ.

این یعنی رجوع به منابع دینی و حکم بین مردم بر طبق آیات الهی، در برهه ای از زمان به ربانیون و احبار موکول شده بود.

این زمانه را به دوران غیبت امام زمان می توان تشبیه کرد، زیرا در زمان غیبت نیز بنا به مصالحی امام زمان از رأس امور کناره گیری می کنند و حکومت و سرپرستی اجتماعی امت را به نواب خود حواله می دهند.

پس از دوران غیبت و با ظهور امام زمان، این دو جایگاه مهم مجدداً با هم ادغام می شوند و مُلک و حاکمیت به خاندان نبوّت باز می گردد، همچنان که در زمان حضرت داوود و سلیمان نیز حاکمیت و نبوت مجدداً با هم ادغام شدند.

از طرفی در روایات آمده است: آنچه بر قوم بنی اسرائیل گذشت، مو به مو بر سر امت پیامبر هم خواهد آمد!

پیامبر صلى اللَّه علیه و آله فرمود:

امّت من سنّت‏ بنى‏ اسرائیل‏ را مرتکب خواهند شد بطورى که قدم جاى قدم آنان مى‏گذارند و تیر به همان جا که آنان زدند مى‏زنند، و وجب به وجب و ذراع به ذراع و باع به باع‏ «65» کارهاى آنان را انجام خواهند داد، تا آنجا که اگر داخل سوراخ حیوانى‏ شده باشند اینان نیز همراه آنان داخل مى‏شوند. تورات و قرآن را یک نفر از ملائکه در یک ورق‏ با یک قلم نوشته است، و مثلها و سنّتها (در آنان و اینان) به یک صورت جارى شده است. (کتاب سلیم بن قیس ص 163)

ملک سلیمان-ملک صاحب الزمان عج

پس جریان حاکمیت امام زمان باید الگویی داشته باشد که ما بتوانیم آن را با آن الگو تطبیق دهیم و به فرموده ی روایت، مو به مو با هم مقایسه کنیم!

با این مقدمه کوتاه، به خدمت قرآن می رویم تا گذشته و حال و آینده ی خودمان را با برهه از زمانه ی قوم بنی اسرائیل تطبیق دهیم!

در اینجا آیاتی را مرور می کنیم که بیانگر صحنه های به پیروزی رسیدن قوم بنی اسرائیل به دست طالوت و حضرت داوود است (و حضرت سلیمان هم با اتمام آن مسیر آغاز شده، وارث زمین گشت). شاید بتوانیم این جریانات را با زمانه ی خود تطبیق بدهیم، یا لا اقل از آن جریانات برای امروزمان عبرت بگیریم و کسب تجربه کنیم:

 

سوره مبارکه بقره، آیه 246 به بعد:

أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِیٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِکًا نُقَاتِلْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِیَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِیلًا مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ ( 246 )

تأکید می شود که اینها از امت حضرت موسی هستند، همچنان که ما از امت پیامبر اسلام و ادامه ی همان جریان هستیم.

حضرت موسی با مردمانی که داشت، نتوانست کار را به انتها برساند و این مهم به دوش آیندگان از قوم او افتاد. همچنان که برای پیامبر اسلام مقدّر نشد تا تفسیر آیه ی «لیظهره علی الدین کله» باشد و این مهم به دوش اولیای از خاندان او افتاد.

این گروه که در این آیه به آنها اشاره شده کسانی هستند که تحت فشار سختی های «مستکبران» به ستوه آمده و از خداوند ظهور منجی را طلب می کنند و به اینگونه با «دعوتی» که برای حضور منجی به عمل می آورند، تضمین می دهند که با آن منجی و حلاّل مشکلات همراهی کنند. (همچنان که مردم ایران نمونه هایی از این «استکبار ستیزی» و «عهد یاری» را به انجام رسانده اند و پس از هزار سال پرچم  مبارزه با کفر را بر افراشتند/ در پیاده روی های اربعین و لبیک گفتن های زائران ملیونی هم این «عهد یاری» مشهود و قابل لمس است).

این «عهد یاری» در جریان برخی از ائمه هم وجود داشته است، لکن چون با گامهای بعدی همراه نشده است، کار ناقص مانده است.

 

این قوم برگزیده که قرآن به آنها اشاره می کند، به لحاظ تئوری به این نتیجه رسیده اند که وقتی ولیّ الهی برای نجات آنها می آید باید آستین بالا بزنند و برای یاری او برای رسیدن به اهدافش، او را نصرت و یاری کنند و با کوشش خودشان نبیّ الهی را برای برکناری جالوت که یک حاکم ستمگر است، یاری کنند. (نه اینکه مانند اطرافیان حضرت موسی کناری بایستند تا ولیّ خدا همه ی کارها را خودش بکند! «رجوع کنید به سوره مائده آیه 20 به بعد» ).

با وجود وعده و قولی که اینها نسبت به یاری ولیّ خدا داده اند اما در مقام عمل بسیاری از آنها پا پس می کشند و ولیّ الهی مجبور است با عدد کمتری از این گروه به ادامه ی طریق رهسپار شود (: حدود 60 هزار نفر)، و این اولین ریزش در مسیر رسیدن به هدف است.

این می تواند اشاره به گام سوم داشته باشد که آن گام «مسؤولیت پذیری» «استقامت» و شانه خالی نکردن از بار مسؤولیت است.

شاید این گروهی که ریزش می کنند همان کسانی باشند که گفتند: ما لنا إلا نقاتل فی سبیل الله و قد اخرجنا من دیارنا و أبنائنا* زیرا این گروه هدف فی سبیل الله بودن جهاد را فراموش کرده اند و جنبه ی شخصی به آن داده اند و جهاد را راهی برای دست یافتن خود به مقاصدشان در نظر گرفته اند. این همان مرحله ی اول امتحانات است که مردم کوفه هم از آن سرافکنده بیرون آمدند و چون قصد دنیوی داشتند نتوانستند با امام حسین و حضرت علی علیهما السلام تا انتهای مسیر همراهی کنند.

این را می توان ریزش چهارم دانست، یعنی «نیت فی سبیل الله بودن حرکت» که در جای جای قرآن به آن تأکید شده است.

مثل برخی از مردم نباشیم که می گویند: جمهوری اسلامی برای ما چکار کرد؟! طوری طلبکارند که انگار آنهمه زحمت فقط برای دنیای آنها بوده است!

ادامه ی آیات:

وَقَالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طَالُوتَ مَلِکًا قَالُوا أَنَّى یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَلَمْ یُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَیْکُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ یُؤْتِی مُلْکَهُ مَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ ( 247 )

وَقَالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ آَیَةَ مُلْکِهِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ التَّابُوتُ فِیهِ سَکِینَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَبَقِیَّةٌ مِمَّا تَرَکَ آَلُ مُوسَى وَآَلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَائِکَةُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآَیَةً لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ ( 248 )

اینجا این نبی خدا مردم را به یک "پرچم دار" مورد تأیید خود حواله می دهد و به یک معنا برای خود «نائب» تعیین می کند[1] و این هم امتحانی برای مردم است که باید به دستورات این نائب پیامبر، و امیر سپاه تن بدهند! با اینکه نه پیامبر است و نه به او وحی می شود! برای شناخت این فرد هم معیارهایی از جانب ولیّ الهی تعیین می شود.

این مرحله ی پنجم امتحانات است که جامعه ی دینی ملزم است از کسی تبعیت کند که برای درک قاصر او قابل توجیه نیست و قبول ولایت او بر آنها مشکل است. طبعاً اینجا نیز بخشی از مردم ریزش پیدا کرده اند.

 

فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِیکُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی وَمَنْ لَمْ یَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّی إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِیَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِیلًا مِنْهُمْ ( 249 )

اینجا در رکاب این امیر سپاه، و در آستانه ی دست به کار شدن برای مبارزه با دشمن خارجی، مردم در معرض یک امتحان و فتنه بصیرتی (در خصوص مبارزه با هوای نفس) قرار می گیرند! امتحانی از جنس فشار اقتصادی که در آن، قوم پیشرو موظف هستند از حقوق مسلّم اقتصادی خود صرف نظر کنند و سختی را با جان و دل پذیرا باشند! با اینکه می توانند دست در آب فرو کنند و به همین سادگی از آن بنوشند، اما موظف هستند از آن صرف نظر کنند!

((مثل اینکه ما برای حفظ دستاورد هسته ای و حفظ استقلال خود، ملزم هستیم تحریمها را تحمّل کنیم و از اموال بلوکه شده ی خودمان صرف نظر کنیم و با اینکه می توانیم از راه نرمش دیپلماسی به خواسته ی خودمان برسیم اما وظیفه داریم تنها به فکر عزّت و استقلال خودمان باشیم؛

مثل اینکه ما وظیفه داریم دسترنج دست خودمان را بخوریم و از جنس خارجی چشم پوشی کنیم؛

مثل اینکه ما باید ندای شکم را نادیده بگیریم و به کسانی رأی بدهیم که رضای خدا در آن باشد ...

در روایتی وارد است که اصحاب حضرت حجت هم با امتحانی مانند امتحان اصحاب طالوت مواجه خواهند شد که این خود پازل بحث ما را به خوبی تکمیل می کند!

عن أبی بصیر ، عن أبی عبد الله ( علیه السلام ) ، قال : " إن أصحاب طالوت ابتلوا بالنهر الذی قال الله تعالى : " سنبتلیکم بنهر " ، وإن أصحاب القائم ( علیه السلام ) یبتلون بمثل ذلک " .))

در این عرصه نیز قوم پیشرو دچار ریزشی دیگر می شوند و کسانی که برای طی مسیر و متحقّق کردن اهداف باقی می مانند، جز گروهی اندک نیستند! اما چون جزو "صابرین" هستند، دست خدا به همراه آنهاست و با وجود عدد کم ابائی ندارند که دست به کار شوند.

(البته بنا به گفته ی برخی روایات این افراد سربلند در امتحان که عدد آنها به 313 نفر می رسد، در کنار آن 60 هزار نفر به معرکه ی جنگ وارد می شوند و لکن پیشبرد کارها به دست همین افراد اندک است که روحیه ی خود را نباخته اند و دعای آنها این است:)

 فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِینَ آَمَنُوا مَعَهُ قَالُوا لَا طَاقَةَ لَنَا الْیَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو اللَّهِ کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ * وَلَمَّا بَرَزُوا لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُوا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ (249- 250 )

(بنا به گفته ی دسته ی دیگر از روایات این دعا از زبان کسانی است که حتّی یک غرفه مجاز از آن آب را هم نخوردند! با این توضیح خان هفتم، از خان ششم تفکیک می شود)

اما خان هفتم و سخت ترین قسمت کار: ضعیف دیدن دشمن!

 

به ذهن نزدیک می آید که آن دسته از این قوم که این روحیه را دارند که دشمن را ضعیف حساب کنند و اعتماد به نفس خود را حفظ کنند، کسانی هستند که توانسته اند روی هوای نفس خود پا بگذارند و از آن آب ننوشند.

به هر حال این هم یک مرحله ی نهایی از امتحان است که باید با اعتماد به نصرت خدا و طلب صبر از خداوند، خود را قوی دید و دشمن را در هر شرایطی که هست، ضعیف و ناتوان دید! (شیطان قدرتی ندارد و قدرت او تنها و تنها در ضعف ماست!)

مردم کوفه که امام حسین را تنها گذاشتند در این معرکه هم خودشان را باختند و نتوانستند در مقابل هیمنه ی پوشالی عبید الله بن زیاد تاب و توانی از خود نشان دهند و شد آنچه نباید می شد.

 

فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآَتَاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ وَالْحِکْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا یَشَاءُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَکِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِینَ ( 251 )

تِلْکَ آَیَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَیْکَ بِالْحَقِّ وَإِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ ( 252 )

در صحنه ی بعد، تیر خلاص را داوود نبیّ می زند. همو که طبق برخی شواهد «نقیب دوازدهم» حضرت موسی است و برای مدتی مخفی بوده است.[2]

از اینجای داستان پرده ی پیروزی ها ورق می خورد و این حضرت داوود است که ادامه دهنده ی راه مبارزه است و راه را برای رسیدن به ملک سلیمان هموار می کند و آن مُلک به یاد ماندنی را پایه ریزی می کند.

 

 

در این معرکه که لشکر شیطان (شیطان بزرگ: آمریکا) به بیشترین قوّت تاریخی خود رسیده اگر خداوند گروهی را به مقابله با آنان بر انگیزاند، بنا به گفته ی آیه ی فوق، زمین به فساد کشیده می شود و فضل خدا این است که برای دفع ستمگران، گروهی از مؤمنین را بسیج می کند.

حالا اینکه قوم ما آن قوم پیشرو باشد و پرچم را به دست صاحب پرجم برساند و کار را نهایی کند، این بستگی به ما دارد که آیا بعد از این هفت خان، 313 نفر یار وفادار برای امام زمان باقی می ماند یا نه؟ چون خودشان فرمودند: اگر عدد 313 کامل شده بود، تا کنون فرج اتفاق افتاده بود:

الغیبة للنعمانی : عن أبی عبد الله علیه السلام أنه دخل علیه بعض أصحابه فقال له : جعلت فداک إنی والله أحبک وأحب من یحبک ، یا سیدی ما أکثر شیعتکم ؟ فقال له : أذکرهم فقال : کثیر ، فقال : تحصیهم ؟ فقال : هم أکثر من ذلک ، فقال أبو عبد الله علیه السلام : أما لو کملت العدة الموصوفة ثلاثمائة وبضعة عشر کان الذی تریدون ولکن شیعتنا من لا یعدو صوته سمعه ، ولا شحناؤه بدنه

 

نتیجه اینکه: جریان پیروزی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، جریانی است که همراهی مردم و نصرت و یاری آنها نقش کلیدی در آن دارد و آنها هستند که با دعوت از امام زمان و همراهی با او باید کار را به سر انجام برسانند؛

امیرالمؤمنین علیه السلام خطاب به اصحابشان فرمودند:  أما والله لو کان لی عدة أصحاب طالوت أو عدة أهل بدر وهم أعداؤکم لضربتکم بالسیف حتی تؤولوا إلی الحق وتنیبوا للصدق

این قاعده ای است عام که جریان امامت را شامل است: مثل الإمام مثل الکعبة، یؤتی و لا یأتی...

 

حالا ببینید ما کجای این داستان قرار داریم؟

 

 


[1] کان الملک فی ذلک الزمان هو الذی یسیر بالجنود ، والنبی یقیم له أمره وینبئه بالخبر من عند ربه (تفسیر برهان 1/509). البته بنا به روایات بنا نبوده است که در آن زمان حکومت و نبوّت در یک خاندان جمع شود و از این رو بوده است که مردم چنین درخواستی را از خود پیامبر نمی کنند!

 


[2] فاستتر الأئمة بعد یوشع بن نون إلى زمان داود علیه السلام أربعمائة سنة وکانوا أحد عشر وکان قوم کل واحد

منهم یختلفون إلیه فی وقته ویأخذون عنه معالم دینهم حتى انتهى الامر إلى آخرهم، فغاب عنهم ثم ظهر ( لهم ) فبشرهم بداود علیه السلام وأخبرهم أن داود علیه السلام هو الذی یطهر الأرض من جالوت وجنوده ، ویکون فرجهم فی ظهوره فکانوا ینتظرونه

این جملات در کتاب کمال الدین و تمام النعمه شیخ صدوق آمده است که به خوبی نشان می دهد حضرت داوود در امت حضرت موسی جایگاه امام زمان در امت پیامبر را دارد.

البته این احتمال هست که این جملات روایت نباشد و نقل های تاریخی باشد که شیخ صدوق از گوشه و کنار مستندات تاریخی گرد آورده باشد.

لکن آنچه که برای ما مهم است این است که این کتاب با سفارش خاص امام زمان خطاب به شیخ جلیل القدر شیخ صدوق، به رشته ی تألیف در آمده است و امام زمان نسبت به کلیت مطالب آن عنایت داشته اند.

  • مهدی جهانشاهی
۰۹
تیر

باعث افتخار ما ایرانیان است که این آیه ی شریفه به قوم ما تفسیر شده است:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ مَن یَرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَلاَ یَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ ذَلِکَ فَضْلُ اللّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاء وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ.

ای کسانی که ایمان آورده اید، هر کس از شما از دینش خارج شود [به خدا ضرری نمی زند]، خداوند [به جای شما] قومی را خواهد آورد که خدا آنها را دوست دارد و آنها نیز خدا را دوست دارند، بر مؤمنین مهربان و خاضع، و در برابر کافران سرسخت و استوار اند، در راه خدا جهاد می کنند و از هیچ سرزنش کننده ای هراس ندارند. این فضل خداست که آن را به هرکس بخواهد می بخشد...

در تفسیر جوامع الجامع ج1 ص509 در ذیل این آیه آمده: وقیل : هم أهل الفرس وأن رسول الله ضرب بیده على عاتق سلمان فقال : هذا وذووه.

بنا بر قولی، اینها [که در آیه به آنها اشاره شده] فارسی زبانان هستند. رسول خدا بر شانه ی سلمان فارسی زد و فرمود: این مرد و قوم او همان کسانی هستند که آیه در وصف آنهاست.

البته از مجموع آیات و روایات می توان برداشت کرد که این یک سنّت جاری الهی است که گروهی برای مدتی مشمول فضل خدا [که در آیه آمده] می شوند و محبوب خدا قرار می گیرند و سپس از خود سستی نشان می دهند و رو به سردی می گرایند، خدا هم قوم قبلی را تنبیه می کند و قوم بعدی را جایگذین می کند!

همین اصحاب پیامبر که خدا آنها را تهدید می کند: (... دیگران را جایگذین شما می کنیم!) کسانی هستند که پیش از این مورد ستایش آیات قرآن قرار گرفته بودند و همین اوصاف در حقّشان آمده بود:

مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ.

محمّد (ص) فرستاده خداست؛ و کسانى که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند؛ پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود مى‏بینى در حالی که همواره فضل خدا و رضاى او را مى‏طلبند؛ نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است...

آیه ی قبلی در مورد اصحاب امیر المؤمنین و یاران امام زمان نیز تفسیر شده است.

اینها همه نشان می دهد که هر قومی تا زمانی که بر این آرمانها ثابت قدم هستند، برگزیده ی خدا و مورد عنایت او هستند.

بارزترین ویژگی این اقوام که محبوب خدا می شوند چیست؟ خدا چه توقعی از «قوم برتر» دارد؟

آنچه که در هر دو آیه آمده: دوستی با دوستان خدا و دشمنی و سرسختی در برابر دشمنان خدا است.

قوم ما اگر-  به مقتضای روایت فوق- مورد تأیید خدا قرار گرفتند به خاطر سر سختی آنها در جنگ هشت ساله و دشمن شناسی آنها و به خاطر شعار «مرگ بر آمریکا» است که از عمق وجودشان بر می آید.

نکند شیطان (که شیطان بزرگ همان آمریکاست) در لباس دوست خود را بزک کند و حالا که با او داریم مذاکره می کنیم، ماهیت خبیث او را نادیده بگیریم و دشمنی ها را فراموش کنیم! اگر اینطور بشود مبتلی به عاقبت همان آیه می شویم که: (خدا ما را می برد و بهتر از ما را می آورد!). همان سخنی که رهبر انقلاب فرمودند: «اگر راه امام را گم کنیم یا فراموش کنیم یا خدای نکرده عمداً به کنار بگذاریم، ملّت ایران سیلی خواهد خورد.»

  • مهدی جهانشاهی
۰۹
تیر

ما امّت اسلام ناب هستیم و بخواهیم یا نخواهیم پرچم اسلام حقیقی در دستان ماست! این را خودمان انتخاب کردیم، وقتی که رأی 98 درصدی به جمهوری اسلام دادیم.

حالا اما ما به ضعف گراییده ایم و دارد کار خراب می شود! همتی برای اصلاح مشکلات نیست و حاضر نیستیم هزینه ی این اصلاحات را پرداخت کنیم. کلید حل مشکلات در دست خود ماست و تنها به یک «عزم ملی» نیاز داریم. عزم ملی در رأی دادن و روی کار آوردن کسانی که پایبند آرمانهای قرآن و انقلاب باشند؛ عزم ملی در اصلاح الگوی تولید و مصرف و پرهیز از بی انصافی و اسراف و دغل کاری!

این عزم ملی می تواند یک ثواب خیلی بزرگ باشد! ثوابی آنقدر بزرگ، که ارمغان آن می شود فرج امام زمان! خودشان فرمودند: لو أنّ اشیاعنا وفقهم الله لطاعته علی اجتماع من القلوب فی الوفاء بالعهد علیهم لما تأخر عنهم الیمن بلقائنا. (اگر شیعیان ما در طاعت خدا همدلی پیدا می کردند، سعادت ملاقات ما در حقشان به تأخیر نمی افتاد...).

اما گویا داریم به جای این ثواب بزرگ دچار یک گناه بزرگ می شویم! گناهی به وسعت تاریخ که دارد همه چیز را خراب می کند و همه ی زحمات را حیف می کند...

نکند کم­کاری ما به نام ناکارآمدی اسلام نوشته شود!

ما در قبال اسلام مسؤولیم. همان اسلامی که پرچم آن را به دست گرفته ایم، حالا دارد به دست ما ضربه می خورد!

  • مهدی جهانشاهی
۰۸
تیر

«اگر راه امام را گم کنیم یا فراموش کنیم یا خدای نکرده عمداً به کنار بگذاریم، ملّت ایران سیلی خواهد خورد.»(امام خامنه ای 14 خرداد).

این کدام گناه بزرگ است که تبعات آن دامنگیر تمام امت می شود؟

این یک گناه فراگیر و اجتماعی است و إلا گناههای فردی دامنگیر افراد می شود نه اجتماعات. خدا زمانی برای یک اجتماع عذاب فرو می فرستد که غالب مردم از خط قرمزها عبور کنند و یا بی اهمیت باشند و عکس العملی نشان ندهند.

حالا مردم ما در معرض کدام خطاها هستند که شاید سیلی بخورند؟

مردم ما در برهه ای از زمان الگوی ایستادگی برای تمام مردم مستضعف جهان شدند. حالا اگر پشت آنها را خالی بگذارند و به آنها آسیبی برسد، گناه آن دامنگیر ما خواهد شد. این به خاطر فضیلتی است که خدا به ما داده بود و ما الگوی مردم جهان شده بودیم و ملزم بودیم این را حفظ کنیم. همچنان که قوم بنی اسرائیل در برهه ای از زمان بر جهانیان فضیلت پیدا کردند (یا بنی اسرائیل اذکرو نعمتی التی أنعمت علیکم و أنّی فضلتکم علی العالمین)، اما پس از آن این قوم ناشکری کردند و از خدا سیلی خوردند (و لئن کفرتم إنّ عذابی لشدید).

رای به روحانی

تصوّر کنید که رأی به روحانی معنایش خستگی از مقاومت و ایستادگی بود. یعنی تحریم ها ما را خسته کرده و دیگر نمی خواهیم نسبت به آمریکا اظهار دشمنی کنیم. به دنبال این عدم ایستادگی و این اشتباه بزرگ در معرض خطر بلاهای الهی قرار گرفتیم. تا حدودی هم خدا عرصه را بر ما تنگ تر کرد؛ چون امام حسین علیه السلام فرموده بود: هرکس از راه معصیت در پی رسیدن مقاصد خود باشد، آنچه که در پی آن بود را از دست می دهد و آنچه که می ترسید بر سرش می آید.

اما دوباره، کاری کردیم که می توانست جبران اشتباه گذشته باشد: راهپیمایی 22 بهمن و اجتماع با شکوه اربعین حسینی. خدا فرصتی دوباره داد و در معرض یک امتحان بزرگتر قرار گرفتیم! با اینکه هسته ای را کنار گذاشته بودیم، سختی ها و مشقت ها بر ما بیشتر شد تا بار دیگر برای ما مسلّم شود که دست دوستی با آمریکا هیچ دردی را دوا نمی کند. اما ...

اما ما دوباره تحلیل غلط به کار بستیم و فکر کردیم که این سختی ها به خاطر ایستادگی در مقابل ظالم است، در نتیجه آنقدر ستسی نشان دادیم که گویا از جامعه ی الهی دل بریدیم و از آرمانها دست برداشتیم. دوباره در رأی دادن هایمان این خستگی را نشان دادیم و به کسانی رأی دادیم که طرفدار مماشات با آمریکا هستند...

 اینجا می شود که مردم ما یاری خدا را از دست می دهند و مستحق آن سیلی بزرگ خواهند بود. چون خداوند فرموده: وَلَن تَرْضَى عَنکَ الْیَهُودُ وَلاَ النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ ... وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعْدَ الَّذِی جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَکَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِیٍّ وَلاَ نَصِیرٍ

هرگز یهود و نصارى از تو راضى نخواهند شد، (تا به طور کامل، تسلیم خواسته‏هاى آنها شوى، و) از آیین (تحریف یافته) آنان، پیروى کنى. ... و اگر از هوى و هوسهاى آنان پیروى کنى، بعد از آنکه آگاه شده‏اى، هیچ سرپرست و یاورى از سوى خدا براى تو نخواهد بود.

مرا یاد داستان حضرت آدم می اندازد که در یک امتحان کوچک در مقابل شیطان مماشات کرد و باب میل او از میوه ی ممنوعه خورد، سپس با سالها توبه و گریه و توسّل از خدا فرصتی دوباره گرفت. اما در این فرصت دوباره، امتحان سخت تر شده بود و باید سالها با پستی و بلندی های این دنیا دست و پنجه نرم می کرد؛ همه و همه فقط به خاطر یک بله گفتن به شیطان!

  • مهدی جهانشاهی
۰۵
تیر

این را یکی از دانشمندان هسته ای (:فراهانی) برای ما اجرا کرد که واقعاً برای ما شنیدنی بود.

توضیحات مربوطه به هر اسلاید رو در یادداشتهای هر اسلاید نوشته ام (اگه سر در بیارید).

دانلود اسلاید در موضوع هسته ای

 

از جمله سر فصلهای این اسلاید:

•لزوم توجه به موضوع هسته ای
•چرخه سوخت هسته ای چیست ؟
•چارچوبهای تعیین شده توسط مقام معظم رهبری
•خلاصه بیانیه مطبوعاتی لوزان
•نقاط قوت بیانیه لوزان
•نقاط ضعف بیانیه لوزان
•سوالات و ابهامات کلیدی بیانیه لوزان
•پیامدهای احتمالی اجرای توافق
•پس از قطعنامه 1441 در عراق چه اتفاقی افتاد؟
•سهم تحریم در میان عوامل مؤثر در ضعف اقتصادی کشور

****************************************************************

****************************************

*****************

  • مهدی جهانشاهی
۰۵
تیر

اگر نصرت خدا نبود امروز ما اینجا نبودیم!

از پیشرفتهای علمی و فنی خبری نبود...

تحریم ها ما را از پا در آورده بود...

داعش امنیت ما را مصادره کرده بود...

و شیطان تمام وجود ما را تسخیر کرده بود.

 

در این بین تنها یار ما همان خدا بوده است: أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا لَکُم مِّن دُونِ اللّهِ مِن وَلِیٍّ وَلاَ نَصِیرٍ.

اما ممکن است همین یاری را هم از دست بدهیم و به گفته رهبر بزرگوار سیلی بزرگی بخوریم! چه زمان؟ از این آیات روشن می شود:

وَلاَ تَرْکَنُواْ إِلَی الَّذِینَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَمَا لَکُم مِّن دُونِ اللّهِ مِنْ أَوْلِیَاءَ ثُمَّ لاَ تُنصَرُونَ.

و بر ظالمان اعتماد ننمایید، که موجب مى‏شود آتش به شما برخورد کند؛ و در آن حال، هیچ ولىّ و سرپرستى جز خدا نخواهید داشت؛ و پس از آن یارى نخواهید شد!

وَلَن تَرْضَی عَنکَ الْیَهُودُ وَلاَ النَّصَارَی حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَی اللّهِ هُوَ الْهُدَی وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعْدَ الَّذِی جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَکَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِیٍّ وَلاَ نَصِیرٍ

هرگز یهود و نصارى از تو راضى نخواهند شد، (تا به طور کامل، تسلیم خواسته‏هاى آنها شوى، و) از آیین آنان، پیروى کنى. بگو: «هدایت، تنها هدایت الهى است!» و اگر از هوى و هوسهاى آنان پیروى کنى، بعد از آنکه آگاه شده‏اى، هیچ سرپرست و یاورى از سوى خدا براى تو نخواهد بود.

حالا باید مواظب باشیم تحریم و مذاکره ما را به این وضعیت نزدیک نکند که در آن صورت دیگر نباید توقع یاری از خدا داشته باشید...

رأی دادن هایمان می تواند همه چیز را عوض کند. مواظب باشید!

چشم به نصرت الهی

  • مهدی جهانشاهی
۰۸
خرداد

قبل از انقلاب وضع افتضاح بود و پدران ما علیه شاه قیام کردند، بعد از انقلاب انتظار می رفت همه مشکلات تمام شود، اما تازه درد سرها شروع شد! جنگ و فتنه و تحریم و ... هنوز بعد از 30 سال خیلی ها ناراضی هستند و می گویند: نرسیدیم به آنچه می خواستیم.

چیز عجیبی نیست! قوم حضرت موسی هم که داستانش در قرآن آمده برای آمدن منجی دعا کردند تا آنها را از دست فرعون نجات بدهد؛ اما بعد از اینکه حضرت موسی آمد تازه مشکلات شروع شد! حالا باید آستین بالا می زدند و با دستان خودشان ظالمان و ستمگران را برکنار می کردند. به موسی گفتند:

قَالُواْ أُوذِینَا مِن قَبْلِ أَن تَأْتِینَا وَمِن بَعْدِ مَا جِئْتَنَا قَالَ عَسَى رَبُّکُمْ أَن یُهْلِکَ عَدُوَّکُمْ وَیَسْتَخْلِفَکُمْ فِی الأَرْضِ فَیَنظُرَ کَیْفَ تَعْمَلُونَ.

«گفتند ای موسی! پیش از آمدن تو اذیت کشیدیم و پس از آمدن تو هم اذیت کشیدیم! موسی پاسخ داد: امید داشته باشید که خدا دشمن شما را هلاک کند و شما را جانشینان زمین قرار دهد، تا ببیند بعد چه می کنید!»

آخر هم طاقت نیاورند و نیمه ی راه، رسالت را ناتمام رها کردند!

قَالُوا یَا مُوسَى إِنَّ فِیهَا قَوْمًا جَبَّارِینَ وَإِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا حَتَّىَ یَخْرُجُواْ مِنْهَا فَإِن یَخْرُجُواْ مِنْهَا فَإِنَّا دَاخِلُونَ... [تا آیه:] قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَیْهِمْ أَرْبَعِینَ سَنَةً یَتِیهُونَ فِی الأَرْضِ فَلاَ تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفَاسِقِینَ.

خلاصه معنا: موسی گفت: نعمت های خدا را یاد بیاورید که به شما ارزانی داشت و عقب گرد نکنید! وارد سرزمین مقدسه شوید و ستمگران را از آنجا بیرون کنید. گفتند: ای موسی اینها سرکش و جبار اند و تا آنها اینجا باشند ما داخل نمی شویم. تو با خدایت بروید و آنها را بیرون کنید تا ما داخل شویم! موسی گفت: خدایا من اختیار آنها را در دست ندارم.... عاقبت کارشان این شد که 40 سال سرگردان در زمین می گشتند و جایی برای مأوی گزیدن نداشتند.

پس نباید توقع داشت حتی با ظهور امام زمان، به محض ظهور عالم گلستان شود:

ابن عقده گوید: ... به امام باقر علیه السلام عرض کردم: مرجئه می گویند: زمانی که مهدی (عج) قیام کند، همه چیز رام او می شود و به یک چشم به هم زدن همه ی امور اصلاح می شود و قطره ای خونریزی نمی شود! امام فرمود: نه هرگز، به آن خدایی که جان من در دست اوست چنین نیست! اگر بنا بود به همین سادگی کارها جفت و جور شود این اتفاق برای پیامبر خدا می افتاد و آن حضرت اولی بودند! نه به خدا این اتفاق نمی افتد مگر اینکه خون و عرقتان را با آستین پاک کنید!

خلاصه باید کاری را که شروع کرده ایم تمام کنیم و اگر رفیق نیمه راه باشیم، همان آش است و همان کاسه!

-یعنی اگر امام زمان بیاید و ما پای امام زمان تا آخر بایستیم همه چیز درست می شود؟

: یعنی هدف آسایش است؟ بخوریم و بخوابیم و کار هم نکنیم؟ نه آن آسایشی که تو دنبالش هستی اصلاً توی این دنیا امکان ندارد! چون دنیا دار بلا است...

-نه در آن حد، همین قدر که کارمان برکت داشته باشد و اینقدر بلا و بدبختی نازل نشود! یعنی خلاصه راضی باشیم!

: این مقدار که هیچ نیاز به آمدن امام زمان هم ندارد! همگی تقوا داشته باشید تا خدا برکاتش را نازل کند: لو أنّ أهل القری آمنوا واتّقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الأرض (از آسمان و زمین برکات خدا نازل می شود بر گروهی که مؤمن و اهل تقوا باشند).

اصلاً چرا در زمان امام زمان خدا آنقدر دست و دل بازی می کند؟ استثنائی در کار نیست! مردم قابل می شوند که خدا آن نعمت ها را فرو می فرستد!

 

پس به فکر دور زدن خدا یا دور زدن تحریم ها و مشکلات نباشید! از راهش وارد شوید... زحمت هایی را که تا حالا متحمّل شده اید حیف نکنید! تا آخر راه چیزی نمانده!

مثل یاران حضرت علی نباشید که جنگ صفین را تا نزدیکی خیمه ی معاویه و عمرعاص پیش بردند، اما در آخرین مرحله کار عقب نشینی کردند و کار را نیمه تمام گذاشتند و یک تاریخ، سرخوردگی برای حق طلبان به ارمغان آوردند!

استقامت به خرج دهید! قومی باشید که این معنا را تجربه می کنند که قرآن در حقشان فرمود: الذین قالوا ربّنا الله ثم استقاموا تتنزّل علیهم الملائکة...

  • مهدی جهانشاهی
۰۵
خرداد

بعضی ها گناهی می کنند که مسیر تاریخ را عوض می کند، اما اصلاً ککشان نمی گزد! انگار مگسی از کنار دماغشان رد شده و آن را از خود دور کرده اند...

یک گناه می تواند مسیر زندگی خود ما را عوض کند، یک گناه می تواند مسیر زندگی دیگری را عوض کند و او را به گمراهی بکشاند. یک گناه هم کلاً دیگری را از ریل زندگی خارج می کند و از صفحه ی وجود محو می کند (: آدم کشی). خداوند در مورد گناه آدم کشی می فرماید: مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا (هر کس یک نفر را بکشد انگار همه مردم زمین را کشته است!).

اما گناه بزرگتر از این هم هست، گناهی که یک موج تاریکی و ظلمت در عالم بیندازد و گروهی از مردم را گمراه کند. از اینجاست که خداوند می فرماید: «الفتنة أشدّ من القتل» (فتنه از آدم کشی هم بدتر است!)

می گویند: پر زدن پروانه روی جوّ اتمسفر تأثیر می گذارد. اما عجیب است که میلیونها نفر به «سازش» رأی می دهند و آب از آب تکان نمی خورد!

هیچ می دانید رأی دادن ما برای کلّ دنیا معنا دارد؟ رأی به مقاومت مستضعفان را تقویت می کند و رأی به سازش روحیه ی مستضعفان را ضعیف و سرخورده می کند.

رهبر بزرگوار در مورد تأثیر انتخابات و آراء، فرمودند: 

به همان شکلی که مقدرات یک انسان در شب قدر ثبت می شود، در انتخابات هم، مقدرات کشور ما و بلکه در یک نگاه دقیق تر، مقدرات و امور «انقلاب » تعیین و مشخص می شود... (24/12/86)

منصفانه قضاوت کنید: قدرت دادن به کسی که اعتقادی به ولایت فقیه ندارد، چقدر می تواند باعث سست شدن بنیان های نظام شود؟ چقدر می تواند امنیت و آرامش آینده ی ما را به خطر بیندازد؟

هیچ می دانید وقتی با رأیمان پیام می دهیم که: ما گرسنه ایم و از ایستادگی در مقابل کفر خسته شده ایم، این کار می تواند در ظهور امام زمان تأخیر ایجاد کند؟

می دانیم در چه وضعیت حساسی قرار داریم؟

یادم هست وقتی در اواخر دوران احمدی نژاد ما ایستادگی می کردیم و تحمّل می کردیم، چقدر نهضتهای دنیا سرزنده بودند و بیداری اسلامی در حال گسترش بود. اما همینکه از بین آن کاندیداها به کسی که شعار نرمش می داد رأی دادیم، انقلابها فرو کش کرد... داعش ها سر بلند کردند... لحن ها وقیحانه و بی ادبانه شد... و یمنها به خطر افتادند؛

کمی احساس مسؤولیت کنید!

حالا چکار کنیم؟

انتخابات دیگری هم پیش رو هست! انتخاباتی که اگر اشتباه ما در آنها تکرار شود اثرات سوء آن خیی زود فضای جامعه را در بر خواهد گرفت...

هشیار باشید...

  • مهدی جهانشاهی