بیا با هم...

همه با هم پیش به سوی ظهور

بیا با هم...

همه با هم پیش به سوی ظهور

«اینده از آن متقین است»
متقی باش تا اینده از آن تو باشد

بایگانی

۱۱ مطلب با موضوع «مناسبتی :: امام زمان» ثبت شده است

۳۰
خرداد

کار عالمانه و پرهیز از کار عامیانه در مسئله ی مهدویت

کار عامیانه راه را برای مدعیان دروغین باز می کند

کار عامیانه مثل تطبیق های نسنجیده

توهمات مدعیان مشاهده

دانلود کنید

  • مهدی جهانشاهی
۲۷
فروردين

دانلود کنید:

کلیپ حجة الاسلام عالی در مورد یاری امام زمان

#عهد_یاری

#وجودمان_خرج_خدا_یا_شیطان؟

  • مهدی جهانشاهی
۲۹
ارديبهشت

خودشان در نامه به شیخ مفید فرمودند:

ولو أن أشیاعنا وفقهم الله لطاعته ، على اجتماع من القلوب فی الوفاء بالعهد علیهم ، لما تأخر عنهم الیمن بلقائنا ، ولتعجلت لهم ، السعادة بمشاهدتنا ، على حق المعرفة وصدقها منهم بنا ، فما یحبسنا عنهم إلا ما یتصل بنا مما نکرهه ، ولا نؤثره منهم.

اگر شیعیان ما توفیق اطاعت خدا را پیدا می کردند و در راه وفای به عهدی که بر عهده گرفته اند، با هم همدل می شدند، فیض ملاقات ما از آنها به تأخیر نمی افتاد و سعادت مشاهده ی ما شتابان به سمتشان می آمد... پس هیچ چیز ما را از آنها جدا نکرده است مگر بدی هایی که (خبر آن) از آنها به ما می رسد و آن را سزاوارشان نمی دانیم.

در ملاقاتی هم که علی بن مهزیار اهوازی با آن حضرت داشت، وقتی ابن مهزیار از حضرت گلایه کرد که: آقا کجا بودید؟ چرا از ما جدا بودید؟ حضرت سؤال را به سمت خود ابن مهزیار باز گرداندند و فرمودند:

مَا هُوَ مَحْجُوبٌ عَنْکُمْ وَ لَکِنْ حَجَبَهُ سُوءُ أَعْمَالِکُمْ

او هر گز از شما پوشیده نیست، بلکه این اعمال شماست که شما را از او جدا انداخته است!

تقصیر ماست غیبت طولانی شما               بغض گلو گرفته ی پنهانی شما

گاهی فکر می کنیم که ما منتظر هستیم، در حالی که این امام زمان است که منتظر اصلاح ما است تا خدا منت نهد و اجازه ی تشرف ایشان را به جمع بدهد.

اما آن عهدی که امام زمان فرمود: اگر در وفای به عهد همدل بودند، ملاقات ما نصیبشان می شد، چه عهدی است؟ ما چه عهدی با امام زمانمان بسته ایم؟؟؟

رجوع به مقاله ی عهد یاری

عهد یاری

  • مهدی جهانشاهی
۳۰
فروردين

هزار سال منتظر ایستادیم و نیامد.

و هرچه بیشتر ایستادیم، دورتر شد!

ندانستیم که باید منتظر بدویم!

ندویدیم و توقع داشتیم برسیم؟!

اما کسی که ایستاده چطور توقع دارد برسد؟؟؟

  • مهدی جهانشاهی
۲۰
فروردين

چیز جدیدی نیست که برای انحراف در دین از خود دین استفاده می شود! از گوساله ی سامری گرفته تا قرآنی که معاویه بر سر نیزه کرد تا خرافه گرایی های دینی و پیامبر تراشی هایی که هزاران سال است ادامه دارد.

وادی دین بر خلاف تصور بسیاری از مردم ظرافتهایی دارد که برای عوام درک آنها سخت و مشکل است و پیرایش و تخلیص آن فقیهی کارکشته می طلبد که در منابع دینی غور کرده باشد و با مذاق شریعت آشنا باشد.
انحرافات غیر منتظره ای که شیاطین در مسیر دین ایجاد می کنند بسیاری را که از راههای دیگر انحراف ناپذیر بوده اند، به انحراف کشانده اند و بنا به گفته ی معصومین این انحرافات و بدعتها در آخر الزمان بیشتر هم می شود و به اوج خود می رسد. در طلیعه ی ظهور و دوران منتهی به ظهور مدعیان دروغین سر بلند می کنند و چندی از عوام ـ و گاهی خواص ـ را دور خود جمع می کنند و تشکیلاتی منحرف به راه می اندازند. اینجاست که صیانت دین و تشخیص راه صحیح یک هنر است:

ٍ عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع یَقُولُ الم أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ «2» ثُمَّ قَالَ لِی مَا الْفِتْنَةُ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ الَّذِی عِنْدَنَا الْفِتْنَةُ فِی الدِّینِ فَقَالَ یُفْتَنُونَ کَمَا یُفْتَنُ الذَّهَبُ ثُمَّ قَالَ یُخْلَصُونَ کَمَا یُخْلَصُ الذَّهَبُ.

ائمه معصومین علیهم السلام با روشنگری های خود دوران گذار از حضور به غیبت را به خوبی مدیریت کردند و با یک شیب ملایم کار را به علمای ربانی سپردند و کم کم مردم را به دوری از امام ظاهر عادت دادند. اما دوران بازگشت مردم به دامان اهل بیت دورانی بس مشکل است و بسیاری از مردم به خاطر عجله و تصمیم گیری های عجولانه در دام کسانی می افتند که به نام اهل بیت مردم را به گرد خود جمع می آورند و از گرد علمایی که محور وحدت بوده اند پراکنده می کنند و به ریز گروه های پراکنده تقسیم کنند.
مردم هم که عاشقانه منتظر ورود به دوران جدید و آویخته شدن به ذیل دامان پاک امام زمان هستند، به مقام علم و دانش پشت پا زده، عامیانه در دامان مدعیان دروغین مهدویت آرام گرفته اند!
امروز آن روزی است که بازار مدعیان مهدویت و ارتباط با امام زمان داغ است و اگر ما عالمانه با این فتنه ها برخورد نکنیم به زودی در دام یکی از اینها می افتیم. چنان که شاهدیم هر روز مدعی جدیدی با ترفندی جدید ظاهر می شود و می خواهد به ما بقبولاند که آن مهدی موعود خودش است یا اینکه با او درارتباط است.

 

- وظیفه ی ما در دوران فتنه:
در این میان اولیه ترین وظیفه ما دعا و توسل به دامان امام زمانی است که منتظر واقعی او هستیم. او باید مدد کند که خطای مدعیان دروغین از دیدگانمان به دور نماند.
وظیفه ی بعدی احتیاط و دست به عصا حرکت کردن است. هرگونه عجله و شتاب بی مورد می تواند نتیجه ی عکس بدهد.

أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: «یَا مِهْزَمُ، کَذَبَ الْوَقَّاتُونَ و هَلَکَ الْمُسْتَعْجِلُونَ و نَجَا الْمُسَلِّمُونَ.

یک اصل مسلم دیگر دراین بین چشم بسته راه نرفتن است. تا زمانی که شما یقین نکرده اید فلان کس امام زمان است هیچ تکلیفی ندارید جز تحقیق، تا اینکه مرور زمان همه چیز را واضح و مسلم کند. همه ی ما امام زمانی را که ندیده ایم اجمالا قبول داریم اما اینکه آن امام زمانی که اطاعت او بر ما واجب است همین شخص باشد، تا زمانی که ثابت نشود تکلیفی ثابت نیست.

عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام، قَالَ: «الْوُقُوفُ عِنْدَ الشُّبْهَةِ خَیْرٌ مِنَ الِاقْتِحَامِ فِی الْهَلَکَة

به ما سفارش کرده اند که ظهور امام زمان بر هیچ کس مخفی نمی ماند و مثل روز روشن خواهد بود و نشانه های الهی در تأیید آن می آید، با این حساب هیچ عجله ای به خود راه ندهید:

عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ ع أَنَّهُ قَالَ اسْکُنُوا مَا سَکَنَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ أَیْ لَا تَخْرُجُوا عَلَى أَحَدٍ فَإِنَّ أَمْرَکُمْ لَیْسَ بِهِ خَفَاءٌ أَلَا إِنَّهَا آیَةٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَیْسَتْ مِنَ النَّاسِ أَلَا إِنَّهَا أَضْوَأُ مِنَ الشَّمْسِ لَا یَخْفَى عَلَى بَرٍّ وَ لَا فَاجِرٍ أَ تَعْرِفُونَ الصُّبْحَ فَإِنَّهُ کَالصُّبْحِ لَیْسَ بِهِ خَفَاءٌ.

واضح تر از این، خود امام زمان در ابتدای غیبت کبری، خطاب به نائب چهارم نامه ای دادند که:

بسم الله الرحمن الرحیم- یَا عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ السَّمُرِیَّ أَعْظَمَ اللَّهُ أَجْرَ إِخْوَانِکَ فِیکَ فَإِنَّکَ مَیِّتٌ مَا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ سِتَّةِ أَیَّامٍ فَاجْمَعْ أَمْرَکَ وَ لَا تُوصِ إِلَى أَحَدٍ یَقُومُ مَقَامَکَ بَعْدَ وَفَاتِکَ فَقَدْ وَقَعَتِ الْغَیْبَةُ الثَّانِیَةُ «1» فَلَا ظُهُورَ إِلَّا بَعْدَ إِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ذَلِکَ بَعْدَ طُولِ الْأَمَدِ وَ قَسْوَةِ الْقُلُوبِ وَ امْتِلَاءِ الْأَرْضِ جَوْراً وَ سَیَأْتِی شِیعَتِی مَنْ یَدَّعِی الْمُشَاهَدَةَ أَلَا فَمَنِ ادَّعَى الْمُشَاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْیَانِیِّ وَ الصَّیْحَةِ فَهُوَ کَاذِبٌ مُفْتَرٍ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ-

یعنی تا قبل از خروج سفیانی و صیحه ی آسمانی که دو نشانه ی واضح و قطعی بر نزدیک بودن ظهور است، ادعای هیچ کس را در خصوص امام زمان بودن یا رابطه با امام زمان قبول نکنید.

بعد از این سؤال مهمی که باید جواب بدهیم این است که ملاک تشخیص مسیر صحیح از غیر صحیح چیست؟ روزی امام زمان خواهد آمد و خود را به ما معرفی خواهد کرد و همه این را خواهند پذیرفت. اما به چه ملاکی؟ امام زمان علیه السلام چه امتیازی دارد که دیگران ندارند؟ آیا هرکس که گفت من امام زمانم باید بپذیریم؟ یا هر کس که گفت امام زمانم باید نپذیریم؟
در مقام تحقیق اما فقط یک قانون رمزگشای مشکل است و آن توجه به راه مستقیم و پیروی از کسی که جاده ی مستقیم را نشان می دهد. امیر مومنان در وصف اوضاع فتنه و مسیر برون رفت از آن فرمودند:

ِ الْیَمِینُ وَ الشِّمَالُ مَضَلَّةٌ وَ الطَّرِیقُ الْوُسْطَى هِیَ الْجَادَّةُ عَلَیْهَا یَأْتِی الْکِتَابُ وَ آثَارُ النُّبُوَّة

هر کس مسیر مستقیم و مطابق فطرت را می خواهد کج کند و حرفهای عجیب و غریب بزند قابل اعتماد نیست و حتما ریگی در کفش دارد.
مدعیان دروغین به جهاتی سعی می کنند مسیر مستقیم را کج کنند و از جاده ی عمومی کناره بکشند.
مثلا برای اینکه به چشم بیایند و خود نمایی کنند: خالف تعرف (ضرب المثل: مخالفت کن  تا مشهور شوی!)
یا برای اینکه برخی مزاحمتها را دور بزنند و دور از چشم دیگران اغراض خودشان را به پیش ببرند.
یا برای اینکه از بند برخی قیود دینی رها شوند و به خودشان مشروعیت بدهند.
هدف اصلی هم فقط یک چیز است: خلوت کردن جاده ی اصلی!
این راههای کج و غیر مستقیم غالبا در جهاتی مشترک هستند و به انحرافاتی چنگ می زنند و غالبا تکراری هستند و برای انسان آگاه نقشه ی لو رفته حساب می شوند.
برخی از مظاهر ”جاده خاکی زدن”های این عرفانها نوظهور را با هم مرور می کنیم:


۱. نفی زحمت، پیشرفت ساندویچی
یک وعده دهان پر کن و جذاب برای عامه مردم این است که به آنها بگویند فلان کار کوچک را بکنی فلان خیر بزرگ را می بری یا به فلان مقامات معنوی می رسی. می گویند: همین یک کار را بکنی امام زمان را درخواب می بینی! من فلان کار را کردم نتیجه گرفتم و...
درحالی که طراحی خداوند به گونه ای است که بدون زحمت قرار نیست به هیچ چیزی رسید: لیس للانسان الا ما سعی. ان مع العسر یسرا.
نمی شود خدا را دور زد و ساندویچی به چیزی دست یافت! و اصلا ارزشی ندارد که انسان چیزی را بدون رنج و زحمت به دست بیاور. و اصلا اگر ما انسان هستیم و ملائک نیستیم به خاطر این است که بدون زحمت بهشت را به دست نیاوریم!
الحدیث
این چیزی است که بسیاری از آن غافل اند و همچنان دنبال راهی ساده برای پیشرفت، برای نزدیک شدن به خدا، یرای رسیدن به کمال و پشت سر گذاشتن سختیها هستند.
این خصلت تنبلی برای مدعیان مهدویت و تمام کسانی که می خواهند گروهی را دور خود گرد آورند بسیار مفید، کارآمد و به درد بخور است و کمال سوءاستفاده را از آن می برند.
در حالی که دین اسلام راه رسیدن به آسایش و کمال و هر مقصد دیگری را بیان کرده است و گفته است راه پیشرفت معنوی اهمیت به واجبات و محرمات و اخلاص عمل است.
ما چرا اصرار داریم راهی را آزمایش کنیم که هیچ کس امتحان نکرده است؟ راهی را برویم که دیگران نمی دانند و نمی پیمایند و اصلا نمی پذیرند!
 

۲. دور زدن علما و مقام علم
علما به عنوان پیشگامان بصیرت همیشه مزاحم کسانی بوده اند که خواسته اند در دین مردم انحرافی ایجاد بکنند و برای خود دار و دسته ای تشکیل بدهند. به همین جهت پشت پا زدن به مقام علم و عالم برای این مدعیان دروغین یک ضرورت است.
البته گاهی این فرقه های نوظهور چندی از اهل علم را هم با خود همراه کرده اند، لکن پیکره ی علمای تراز اول استوانه ای است که نفوذ در آن به این سادگی نیست و قاعدتا به جهت سلاح علمی که به همراه دارند منحرف کردن آن هم از صراط مستقیم امکان پذیر نیست.
برخی فکر می کنند این اعتبار علما مخصوص دوران غیبت بوده است، در حالی که علما و فقها در زمان حضور معصومین نیز جایگاهی تعریف شده داشته اند و حضرات معصومین با تفویض اختیاراتی به آنها آنها را رابط بین خود و مردم قرار داده بودند.
روشن است که حضرات معصومین با رویه ی فردگرایانه نمی توانسته اند حیطه ی فعالیتهای خود را گسترش دهند و این نیاز بوده است که مطمئن ترین افراد را به شهرهای مختلف بفرستند و پیروان و موالیان خود را به جانب آنها گسیل دهند.

این حدیث را امام معصوم در زمان حضورشان فرموده اند:

العلماء حصون الإسلام (علما قلعه های محافظ اسلام هستند)


۳. گزینشی برخورد کردن با مقوله ی علم
-   شامل دلیل تراشی برای مدعای خود بدون توجه به ادله ی مخالف. واقع گرایی در نظر فتنه انگیزان مهم نیست، بلکه مهم فقط این است که برای مدعای خود بتوانند به اندازه ی لازم مؤید و شاهد و دلیل جمع آوری کنند. در حالی که روش فنی و برهانی مسأله این است که باید به ادله ی مخالف و ادله ی طرف مقابل هم توجه کرد و نتیجه گیری را از جمع بندی تمام ادله به دست آورد.
-   شامل برداشتهای شخصی و غیر متعارف و تصرف در ظواهر  متون و منابع دینی، که در منابع دینی از آن به تفسیر به رأی یاد می شود و به اصطلاح امروزی از آن تعبیر به هرمنوتیک تعبیر می شود (قرآن در این خصوص می فرماید: گروهی از مردم که دلشان تیرگی دارد، از متشابهات و مبهمان قرآن پیروی می کنند تا فتنه بر پا کنند و برای آیه ی مورد نظر تأویل تراشی کنند! [آل عمران 7] کاملاً آیه گویا است که دست و پا زدن برای یافتن تأویل قرآن، بدون توجه به مسلمات موجود در ظواهر دین، از سر بی تقوایی و موجب برپایی فتنه است!).
-   و شامل جولان بین شاخ و برگهای اعتقادات بدون توجه به پایه ها و مبانی معرفتی آن

 

بحث مفصلی است که مجالی متفاوت می طلبد.


۴. احساس محوری در توجه به مسأله اعجاز، به جای عقلانیت محوری

چیزهای دهان پرکنی به عنوان معجزه از خود بروز می دهند که کار آن هرگز جهت دادن به عقل نیست، بلکه دور زدن عقل است.

در حالی که رویه ی پیامبران دقیقاً بر خلاف این بوده است و ابتدا با برهان و دلیل عقلی مخاطب را به سمت حقیقت فرا می خواندند و سپس برای محکم کاری گاهی معجزه نشان می دادند.

در این آیه مشخصاً به این رویکرد الهی در مسأله ی اعجاز اشاره شده است:

وَقَالَ الَّذِینَ لاَ یَعْلَمُونَ لَوْلاَ یُکَلِّمُنَا اللّهُ أَوْ تَأْتِینَا آیَةٌ کَذَلِکَ قَالَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِم مِّثْلَ قَوْلِهِمْ تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَیَّنَّا الآیَاتِ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ (بقره 118)

آیات و نشانه های الهی از جنس بیان، از جنس علم و یقین هستند و مخاطب آن عقل انسانی است و نه احساسات و عواطف او!

 

۵. پیشینه نداشتن و ابتر بودن

دین اسلام خود را آخرین دین معرفی می کند، لذا هر مدعی جدیدی حق ندارد خود را به عنوان دین جدید عرضه کند.

دین اسلام هم طبق روایات مسلمی که از پیامبر خدا به ما رسیده اساس آن بر پیروی از قرآن و اهل بیت بنا نهاده شده است (رجوع به حدیث ثقلین) و این مسیر روشن و واضحی است که پایه های آن استوار و محکم و خدشه ناپذیر است. همین مسیر مستقیم امروز به مسیر علمای ما ختم شده است.

این سیستم اجازه ی نفوذ را به هیچ غیر خودی نمی دهد و با اخذ به پایه های مستحکم آن می توان ادعاهای واهی را از ادعای حقیقی تشخیص داد.

هر مدعی جدیدی باید نسبت خود را با دین اسلام و پایه های آن (یعنی قرآن و اهل بیت) مشخص کند و توضیح بدهد که چرا «نوظهور» است و تا به حال کجا بوده است؟

  • مهدی جهانشاهی
۳۰
آذر

 

اجدد له فی صبیحه یومی هذا ... عهداً و عقداً و بیعةً له فی رقبتی

حتماً شما هم با مولایتان عهدی دارید. هر روز صبح هم این عهد و پیمان را تجدید می کنید.

اما از مفاد این عهد چه می دانید؟ سفید امضا چه قولی به امامتان داده اید و از آن بی خبرید!؟ نکند این عهد مسؤولیتی به دوشتان نهاده و شما نسبت به آن بی تفاوتید...!

اصلاً چرا عهد؟! بهتر نبود مثلاً به جای آن، دعا برای تعجیل فرج می کردیم؟ (در حالی که در برخی ادعیه به همین عهد بسنده شده است و سخنی از تعجیل فرج به میان نیامده است!)

 

این عهد چه اهمیتی دارد که هر روز باید آن را تجدید کرد و از سر گرفت! این چه عهدی است که تا روز آخر عمر نباید آن را فراموش کنیم؟ اصلاً این عهد و پیمان چه تأثیری در زندگی ما داشته  و زندگی ما بر اثر آن چه تغییراتی کرده است؟

 

مسأله از شدت روشنی مخفی مانده است! معلوم است دست بیعت را وقتی دراز می کنند که قرار عملیات و کاری بزرگ در میان باشد. بیعت را برای تضمین یاری می گیرند. این بیعت را از چه کسی می گیرند؟ از هر کسی که منتظر است و توقع دارد. از هر کسی که دعایش این است: اللهم عجل لولیّک الفرج. دعای فرج کردی؟ برای نزدیک شدن به فرج کاری هم کرده ای؟ حاضری خرجش را هم بپردازی؟ خرجش این است که آستین یاری بالا بزنی!

خجالت نکش! اگر قصد داری برای فرج گامی برداری و کمکی بکنی، از دعای فرج خجالت نکش! این دعا مخصوص خود توست!

از دعای عهد شروع می کنیم تا ببینیم این چه عهدی است و چه رابطه ای با نصرت و یاری دارد؟

در دعای عهد همین عهد و پیمان محور قرار گرفته و این دعا به این نام نامیده شده. در این دعا (شبیه زیارت صحرگاه امام زمان) پس از یاد خدا و صلوات بر امام زمان مستقیماً وارد آن عهد می شویم و بلافاصله برای توفیق نصرت امام زمان دعا می کنیم و حتی دعا می کنیم که اگر قبل از ظهور امام زمان از دنیا رفتیم، خدا ما را زنده کند تا به این عهد خود وفا کنیم و امام قائم را یاری کنیم! بعد از این است که در این دعا به خود حق می دهیم برای تعجیل فرج دعا کنیم و آن را عاجزانه از خدا طلب کنیم.

حالا سری به زیارت آل یاسین می زنیم.

در زیارت آل یاسین اصلاً نه فقره ای در راستای دعای تعجیل فرج وجود دارد و نه صراحتاً یادی از این عهد شده. تنها چیزی که وجود دارد (پس از شهادتها و عرضه ی دین به محضر امام عصر)، در آن جملات اخیر زیارت، فقط اعلام آمادگی برای یاری امام زمان است (و نصرتی معدّة لکم). این هم اهمیت این نصرت و یاری را می رساند. در دعای پس از زیارت البته هم یادی از عهد و میثاق شده و هم چند بار بر نصرت و یاری امام عصر تأکید شده است.

 

اگر برایتان مهم بود سری هم به دعای سرداب بزنید؛ آنجا این عهد را خودمانی تر توضیح داده اند؛

ُوَ عَهْدِی إِلَیْکَ ومِیثَاقِی لَدَیْکَ إِذْ أَنْتَ نِظَامُ الدِّینِ ویَعْسُوبُ الْمُتَّقِینَ وعِزُّ الْمُوَحِّدِینَ وبِذَلِکَ أَمَرَنِی رَبُّ الْعَالَمِینَ فَلَوْ تَطَاوَلَتِ الدُّهُورُ وتَمَادَتِ الأَعْمَارُ [ الأَعْصَارُ ] لَمْ أَزْدَدْ فِیکَ إِلا یَقِینا ولَکَ إِلا حُبّا وعَلَیْکَ إِلا مُتَّکَلا ومُعْتَمَدا [ تَوَکُّلا واعْتِمَادا ] ولِظُهُورِکَ إِلا مُتَوَقَّعا ومُنْتَظَرا [ تَوَقُّعا وانْتِظَارا ] ولِجِهَادِی بَیْنَ یَدَیْکَ مُتَرَقَّبا [ إِلا تَرَقُّبا ] فَأَبْذُلُ نَفْسِی ومَالِی ووَلَدِی وأَهْلِی وجَمِیعَ مَا خَوَّلَنِی رَبِّی بَیْنَ یَدَیْکَ والتَّصَرُّفَ بَیْنَ أَمْرِکَ ونَهْیِکَ مَوْلایَ فَإِنْ أَدْرَکْتُ أَیَّامَکَ الزَّاهِرَةَ ...

 

کمی بی پرده تر سخن بگویم.

مراد از «عهدی» که مورد توقع امام زمان است و امام زمان (عج) آن را پازل گمشده ی ظهور معرفی کرده اند، چیست؟! فرمودند:

ولو أنّ أشیاعنا وفّقهم الله لطاعته علی اجتماع من القلوب فی الوفاء بالعهد علیهم لما تأخر عنهم الیمن بلقائنا...

 

حالا ببین امام تو، خود چگونه به وعده و عهدش پایبند است! همین هم کار دستش داد:

یک روز قبل از بیرون آمدنم از کوفه، نظرى به پشت کوفه انداختم آن قدر جمعیت آنجا جمع شده بودند که تاکنون چشمانم جمعیتى بیش از آنها را در یک جا ندیده بود، در موردشان پرس‏وجو کردم، گفتند: گرد آمده‏اند تا از آنان سان دیده شود و بعد به سوى حسین فرستاده شوند. از این رو از شما مى‏خواهم اگر براى شما ممکن است به اندازه یک وجب هم به طرفشان نروى! اگر صلاح مى‏دانى جایى برو که خداوند در آنجا شما را محفوظ نگه دارد تا بدین وسیله قدرى درنگ کنى و ببینى نظرت چه مى‏شود. و برایت روشن شود که چه باید بکنى؟ بیایید شما را در پناه کوهمان که [أجأ] نامیده مى‏شود قرار مى‏دهم و خودم مى‏آیم و شما را به آن روستا مى‏رسانم. حسین [علیه السّلام‏] فرمود: خدا به تو و قومت جزاى خیر بدهد! بین ما و این قوم‏ قراریست که با توجه به آن، بازگشت برایمان دشوار است. (وقعة الطف 175)

 

راستی شما برای یاری امام زمان گامی برداشته اید؟ آیا مثلاً تیر و گلوله ای با این هدف برای روز مبادا مهیا کرده اید؟

قال أبو عبد الله ( علیه السلام ) : لیعدن أحدکم لخروج القائم ولو سهما فإن الله تعالى إذا علم ذلک من نیته رجوت لأن ینسئ فی عمره حتى یدرکه فیکون من أعوانه وأنصاره.

نمونه ای از یک یار که یاری دغدغه ی او بود:

عَنْ عَبْدِ الْحَمِیدِ الْوَاسِطِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع أَصْلَحَکَ اللَّهُ وَ اللَّهِ لَقَدْ تَرَکْنَا أَسْوَاقَنَا انْتِظَاراً لِهَذَا الْأَمْرِ حَتَّى أَوْشَکَ الرَّجُلُ مِنَّا یَسْأَلُ فِی یَدَیْهِ فَقَالَ یَا عَبْدَ الْحَمِیدِ أَ تَرَى مَنْ حَبَسَ نَفْسَهُ عَلَى اللَّهِ لَا یَجْعَلُ اللَّهُ لَهُ مَخْرَجاً بَلَى وَ اللَّهِ لَیَجْعَلَنَّ اللَّهُ لَهُ مَخْرَجاً رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً حَبَسَ نَفْسَهُ عَلَیْنَا رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْیَا أَمْرَنَا قَالَ فَقُلْتُ فَإِنْ مِتُّ قَبْلَ أَنْ أُدْرِکَ الْقَائِمَ فَقَالَ الْقَائِلُ مِنْکُمْ إِنْ أَدْرَکْتُ‏ الْقَائِمَ‏ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ نَصَرْتُهُ کَالْمُقَارِعِ مَعَهُ بِسَیْفِهِ وَ الشَّهِیدُ مَعَهُ لَهُ شَهَادَتَان‏.

توقعی که از مسلمانان می رود همین است: اعلام آمادگی برای یاری اهل بیت:

عن الفضیل بن یسار عن أبی جعفر ع قال‏ انظر إلى الناس یطوفون حول الکعبة، فقال: هکذا کانوا یطوفون فی الجاهلیة، إنما أمروا أن یطوفوا ثم ینفروا إلینا- فیعلمونا ولایتهم‏، و یعرضون علینا نصرتهم- ثم قرأ هذه الآیة «فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ‏» فقال: آل محمد آل محمد، ثم قال: إلینا إلینا.

امام زمان وقتی که می آیند بیعت هیچ کس به گردن ایشان نیست؛ بلکه پیش از آمدنشان از همه ی شیعیان و دوستان خود بیعتی در اختیار دارند و همین عهد و پیمان است که چراغ سبزی است به امام زمان، برای حضور و ظهور. یک عهد یاری که به امام قائم تضمین می دهد با همراهی یارانش مسؤولیت خود را به اتمام رساند و نیمه راه تنها نماند.

امروز و این ساعات خوب وقتی است برای شروع یک پیمان واقعی؛ پیمانی که مسیر زندگی ما را عوض کند و به زحمت های یک شیعه ی امام زمان جهت دهد. مناسبت آن هم شروع ولایت امام عصر! مبارکتان باشد...

  • مهدی جهانشاهی
۲۲
آذر

سختی ها برای خودشان عالمی دارند و هر مدل از آنها طعنه به گونه های دیگر می زند! هر کدام هم رفتار خاص خود را می طلبد و اگر برخوردی که با یکی باید صورت پذیرد اشتباهاً با دیگری انجام شود به جای اینکه رام شود رَم می کند و وحشی می شود. در حالی که اگر به درستی با آنها برخورد شود به آسایش منتهی می شوند و وقتی رفتند برکاتشان برای ما به جا می ماند.

آنقدر هم متنوع هستند که نگو و نپرس!

 حالا اینجا با «سختی های منبّه و مذکِّر» کار داریم و می خواهیم ببینیم چطور باید با آن برخورد کرد تا زیاد بر ما سخت نگیرد و از سرمان رد شود.

این سختی ها اینقدر مهم هستند که به خاطرشان طراحی دنیا به هم خورد و به این شکل در آمد:

و خداوند گوشه ای از لذات را به آنها نشان داد تا از این ذره به عظمت لذتهای خالصی که در انتظار آنها است پی ببرند، لذتهایی که ذره ای سختی با آن مشوب نیست و آن همان بهشت است؛ و ذره ای از رنجها و دردها را به آنان عرضه کرد تا از آن به دردهای بدون راحتی که در انتظارشان هست پی ببرند، و آن همان جهنم است؛ و بهمین جهت است که می بینید نعمتهای دنیا با رنجهای آن مخلوط است و شادی های آن با غمهای آن مشوب است. (بحارالأنوار 5/316 حدیث از امیر المؤمنین علیه السلام)

یعنی خدا در این دنیا اینهمه سختی و راحتی را در هم آمیخت و مخلوط کرد فقط برای یک چیز و آن: جلب توجه و تنبّه نسبت به سختی ها و خوشی های خالصی که در آخرت در انتظار ماست. یعنی این سختی ها ذره بینی هستند که عذابهای واقعی آخرت را نشان می دهد. یعنی این خوشی ها محرّک و هُل دهنده ی ما هستند به سمت آن لذتهای واقعی و بی بدیل.

جرئیل بر پیامبر خدا (ص) نازل شد و فرمود :

یا محمّد الحقّ یقرئک السلام و یقول لک : إنی أوحیت إلی الدنیا أن تمرّی و تکدّری و تضیّقی و تشدّدی علی أولیائی حتی یحبّوا لقائی، و تیسّری و تسهّلی و تطیّبی لأعدائی حتی یبغضوا لقائی فإنّی جعلت الدنیا سجناً لأولیائی و جنّة لأعدائی[1].

ببینید چطور خداوند برنامه ریزی می کند تا ما را به یاد آن چیزهایی بیندازد که با زبان خوش خودمان به فکر آنها نیستیم:

قال النبی صلى الله علیه وآله: لولا ثلاثة فی ابن آدم ما طأطأ رأسه شئ: المرض و الموت و الفقر، و کلهن فیه و إنّه لمعهن لوثاب.

این در زندگی هر مؤمنی یک داروی حیاتی است که هر چند مدّت یک بار سر وقت باید به خورد او داده شود:

عن محمد بن مسلم قال : سمعت أبا عبد الله علیه السلام یقول: المؤمن لا یمضی علیه أربعون لیلة إلا عرض له أمر یحزنه یذکر به.

اما متأسفانه بسیاری از مردم به جای اینکه بر اثر این مشکلات سرشان به سنگ بخورد و بیدار شوند، بالعکس، درگیر مشکلات می شوند و کلاً فراموش می کنند که این مشکلات چه چیزی را دارد به آنها نشان می دهد! مثل کسی که هرچه بیشتر صدایش می کنی و از خطری او را بر حذر می داری، بیشتر شاکی می شود که: با چه کسی کار داری؟ چرا داری سر و صدا می کنی؟! دائم خدا با زبان مشکلات صدایشان می زند و تذکرّشان می دهد، اما آنها زبان مشکلات را نمی فهمند و هیچ به روی خود نمی آورند، لذا هر روز با نزول بلایای جدیدتری مواجه می شوند که سعی می کنند آنها را به هوشیاری بکشانند و قیامت عظمی را مقابل دیدگان آنها بیاورد...!

*****

آن سوی داستان یک قیامت صغری هم در کار است که گرچه ما متوجه آن نباشیم اما او دائماً دارد خودنمایی می کند!

این قیامت نیز برای خود منبّهاتی دارد و برای رسیدن به آن، جامعه ی اسلامی باید سختی های طاقت فرسایی را به جان بخرد!

این قیامت صغری همان قیام صاحب الأمر و ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است که خداوند برای استقبال از آن سختی های متنوّعی مقرّر فرموده تا شیعیان کاملاً آماده شوند.

جلوه ای از این سختی ها که بر شیعیان تحمیل می شود در این روایت آمده:

عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ سَمِعَهُ یَقُولُ لَا تَزَالُونَ تَنْتَظِرُونَ حَتَّى تَکُونُوا کَالْمَعْزِ الْمَهُولَةِ الَّتِی لَا یُبَالِی الْجَازِرُ أَیْنَ یَضَعُ یَدَهُ مِنْهَا لَیْسَ لَکُمْ شَرَفٌ تُشَرِّفُونَهُ وَ لَا سَنَدٌ تُسْنِدُونَ إِلَیْهِ أُمُورَکُم‏.

ممکن است ما با اینهمه سختی هایی که متوجه ما می شود، نه تنها بیدار بشویم و به دنبال راه چاره واقعی برویم، بلکه از خود بی خود شویم و دست به کارهایی بزنیم که وضعیت را از این که هست بدتر کند!

کار غلط این است که مثلاً عَلم مبارزه را زمین بگذاریم و اعلام کنیم که از ادامه ی راه خسته شده ایم! اینطور که بشود قطعاً آینده ی بدی در انتظار ماست.

در مقابل، کار درست در قبال این سختی ها همان صبر و ایستادگی و انتظار و دعا برای فرج است.

وَ لَکِنْ إِذَا کَثُرَتِ الْحَاجَةُ وَ الْفَاقَةُ وَ أَنْکَرَ فِی النَّاسِ بَعْضُهُمْ بَعْضاً فَعِنْدَ ذَلِکَ تَوَقَّعُوا أَمْرَ اللَّهِ صَبَاحاً وَ مَسَاءً.

کاش در این راه لا اقل از قوم بنی اسرائیل الگو می گرفتیم:

عَنِ الْفَضْلِ بْنِ أَبِی قُرَّةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ أَوْحَى اللَّهُ إِلَى إِبْرَاهِیمَ أَنَّهُ سَیُولَدُ لَکَ فَقَالَ لِسَارَةَ فَقَالَتْ أَ أَلِدُ وَ أَنَا عَجُوزٌ «2» فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِ أَنَّهَا سَتَلِدُ وَ یُعَذَّبُ أَوْلَادُهَا أَرْبَعَمِائَةِ سَنَةٍ بِرَدِّهَا الْکَلَامَ عَلَیَّ. قَالَ‏ فَلَمَّا طَالَ عَلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ الْعَذَابُ ضَجُّوا وَ بَکَوْا إِلَى اللَّهِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَى مُوسَى وَ هَارُونَ یُخَلِّصُهُمْ مِنْ فِرْعَوْنَ فَحَطَّ عَنْهُمْ سَبْعِینَ وَ مِائَةَ سَنَةٍ قَالَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع هَکَذَا أَنْتُمْ لَوْ فَعَلْتُمْ لَفَرَّجَ اللَّهُ عَنَّا فَأَمَّا إِذْ لَمْ تَکُونُوا فَإِنَّ الْأَمْرَ یَنْتَهِی إِلَى مُنْتَهَاهُ.

این را امام حیّ و حاضر می گوید که: اگر شما شیعیان، دعا و زاری می کردید تا خداوند فرج را مؤجل کند، غربت ما اهل بیت هم به سر می آمد و گرفتار این همه درد و بلا نمی شدیم!

اما گزینه ی بهتر از این هم وجود دارد!

می شود کاری کرد که اصلاً خدا بلا را بر سر ما نازل نکند تا بخواهد ما را بیدار کند تا ما مجبور شویم دست به دعا بر داریم و از خدا برطرف شدن این بلاها را طلب کنیم!

کاری که از ما بر می آید چیست؟ چکار کنیم که بدون اینکه گرفتار آنهمه بلاها شویم، به دوران ظهور پا بگذاریم؟

سختی هایی که به عنوان مقدمه ی ظهور ذکر شده اند، هدف نیستند و برای رساندن شیعیان به آن نقطه هستند که احساس نیاز پیدا کنند. اما اگر شیعیان با ابزار عقل به درک این نیاز برسند دیگر چه نیازی به سختی ها هست؟

راه چاره این است که با زبان خوش دست به دعا برداریم و نیاز خودمان را نسبت به امام زمان به درگاه الهی ببریم. راه چاره این است که بدون اینکه از جانب بلایا زوری بر سر ما باشد، امام زمان را به خاطر خودش از خدا طلب کنیم! مگر حتماً باید کارد به استخوان برسد تا دست به دعا برداریم؟!

کارد به استخوان رسیدن برای این بود که مردم به استقبال امام زمان بروند و او را از خدا طلب کنند! شاید بتوانند وقتی که امام زمان آمد، قدر او را بدانند و با او همراهی کنند. اما چرا با زور!؟ چرا با زبان خوش خودمان به این نتیجه نمی رسیم که به امام زمان نیاز داریم و او مانند اکسیژن هوا برای ادامه ی زندگی معنوی ما ضروری است؟!

اتفاقاً کارد هم به استخوان رسید! مگر در طول تاریخ کم تکرار شده که شیعیان به اوج سختی رسیده اند؟ مگر داعش نیامد و همه را به تکاپو نینداخت؟ اما این سختی ها هم نتوانست ما را منتظر امام زمان گرداند. فُوت ماجرا را گم کرده ایم! به خطا رفته ایم! یادمان رفته که فرج و عافیت را باید از خدا خواست! دائم خدا می خواهد راه صحیح را به ما نشان بدهد، اما ما خودمان را داریم به راه دیگر می زنیم...

به خودتان نگاه کنید! آیا این احساس نیاز را در دلتان می بینید؟ آیا اهل دعای عاجزانه برای فرج هستید؟ اگر نیستید باید یک هشدار به شما بدهم! شما جزو نا امیدها هستید و نه جزو منتظرها! سختی ها به جای اینکه شما را منتظر کند، شما را از رده خارج کرده و کلاً آسایشی را که هدیه ی قیام امام زمان باشد، از خیال شما برده! اگر امید داشتید، طور دیگری برای فرج دعا می کردید؟ برای این دعا برنامه ریزی می کردید قبل از اینکه مصیبتهایی که عالم را فرا گرفته، دامن گیر شما شود!

این یعنی نا امیدی! گرچه به زبان نمی آوریم؛ اما سخن کردار ما این است که: امام زمان نشد، از یک راه دیگر کارمان را پیش می بریم!

الغیبة للشیخ الطوسی جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِی هَاشِمٍ عَنْ فُرَاتِ بْنِ أَحْنَفَ قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ ذَکَرَ الْقَائِمَ فَقَالَ لَیَغِیبَنَّ عَنْهُمْ حَتَّى یَقُولَ الْجَاهِلُ مَا لِلَّهِ فِی آلِ مُحَمَّدٍ حَاجَةٌ.

انتظار و دعا در نقطه ی مقابل ناامیدی است، آنطور که در کلام امیر المؤمنین دستور داده شده:

قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع انْتَظَرُوا الْفَرَجَ وَ لَا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ الله.

پس سعی کنید جزو نا امیدها نباشید! چون ناامیدها در آخر الزمان خیلی زیاد می شوند.

قَالَ الرِّضَا ع مَا أَحْسَنَ الصَّبْرَ وَ انْتِظَارَ الْفَرَجِ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ تَعَالَى وَ ارْتَقِبُوا إِنِّی مَعَکُمْ رَقِیبٌ وَ قَوْلَهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ فَعَلَیْکُمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّهُ إِنَّمَا یَجِی‏ءُ الْفَرَجُ عَلَى الْیَأْسِ فَقَدْ کَانَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ أَصْبَرَ مِنْکُمْ.

 

 

 

****** داستان ******

می گه: خیلی دوست داشتم امام زمانم رو زیارت کنم، خیلی توسل کردم، آخرین توسلم این بود که چهل جمعه برم مسجد جمکران به زائرای مسجد امام زمان «علیه السلام» آب بدم بلکه آقا بهم توفیق زیارتشون رو بدن.

نزدیک چهلمین جمعه بود، یک جمعه که مثل همیشه به زائران حضرت آب تعارف کردم، مشک آبم داشت تموم می شد آمدم از مسجد خارج بشم دیدم یک سید جلیل القدری وارد مسجد شد، گفتم بگذار یک لیوان آب هم به آقا سید تعارف کنم، آمدم جلو، گفتم: آقا سید آب میل دارید؟ آقا سید تشکر کرد، لیوان آب رو که دادم دستشون، یک نگاه به آب کردند و جمله ای فرمودند: اگر شیعیان ما به اندازه همین یک لیوان آب تشنه ما بودند ما ظهور می کردیم. 

نفهمیدم منظور آقا سید چیه؟ وقتی از او جدا شدم تازه فهمیدم، او جز مولایم نمی تواند باشد برگشتم هرچه گشتم او را ندیدم ...

 


[1]. بحار 81/194.

  • مهدی جهانشاهی
۲۲
آذر

خیلی از ما افتخار خودمان می دانیم که وقتی امام زمان آمدند برای یاری ایشان آستین بالا خواهیم زد و به یاری ایشان می شتابیم. اما هیچ فکر کرده اید که شاید یاری امام زمان شرایط و ضوابطی داشته باشد؟ مقام و جایگاه کمی نیست اینکه انسان یاری دهنده ی منجی آخر الزمان باشد برای آن کار بزرگ و تاریخ ساز. کار کمی نیست که انسان لیاقت پیدا کند در زمره ی گروهی در آید که آروزی هزاران ساله ی انبیا و اولیا را برآورده خواهند کرد و به هزار سال انتظار منتظران خاتمه ببخشد. این شخص قرار است با پاک ترین های یک تاریخ همراهی کند تا هدف از آفرینش را محقّق کند، این چنین فردی چنان جلالتی پیدا کرده که عزت اسلام و ذلت نهایی کفر به دست او و به واسطه ی او رقم بخورد! چطور ممکن است این توفیق را محوّل به شانس بدانیم و توقع داشته باشیم بدون آمادگی این مسؤولیت به ما سپرده شود!

اولاً روشن است که یاران مصلح باید مصلح باشند، چون یاران مصلح، جمع مصلحان حقیقی عالم هستند که قرار است پیشوای خود را برای اصلاح عالم یاری کنند. کسی که فقط به فکر خودش باشد مصلح نیست و نمی تواند یار مصلح باشد. چنین شخصی حتی منتظر مصلح هم نیست! چون کسی که دغدغه ی اصلاح نداشته باشد نمی تواند ادعا کند که منتظر مصلح حقیقی است و این انتظار بی ربط نسبت به اصلاح امور خواهد بود.

در مرحله ی بعد، این هم روشن است که یاران مصلح باید صالح باشند، و گرنه به جای اینکه اصلاح گر باشند، خود، نیازمند به اصلاح نفس خواهند بود.

آنچه که مهم است این است که بدانیم یاران مصلح چقدر باید صالح باشند؟ آیا ما در آن حدی از صلاح هستیم که لیاقت داشته باشیم در زمره ی یاران مصلح در آییم؟ شاید وقتی که بخواهیم در وارد این سپاه با شکوه شویم، آیه ای از قران سدّ راه ما شود و اجازه ی ورود به ما ندهد! کدام آیه؟ آن آیه ی شریفه که خداوند می فرماید: ما کنت متخذ المضلین عضداً. منِ خدا برای اهدافم از گمراهان استفاده نمی کنم، گمراهان را بازوی پیش برنده ی کارهای خود قرار نمی دهم و این اجازه را نمی دهم که چنین افتخاری به نام آنها ثبت شود!

یاران حضرت علی بارها تا لب مرز پیروزی پیش رفتند اما نتوانستند کار را به اتمام برسانند! زنجیرها دست و پا گیر آنها شده بود و توفیق پیدا نکردند که کار را یکسره کنند و امورات جامعه را به طور کامل به چنگ خویش در آوردند. با اینکه شمشیر به چند متری خیمه ی معاویه رسیده بود، اما عاقبت به آنجا ختم شد که به آن سردار تنها روی کردند و گفتند: یا حسن! بگذار راحت باشیم! از جنگ خسته ایم و از ادامه ی راه منصرف...

چرا این توفیق برایشان حاصل نشد که کار را یک سره کنند؟ چون لایق چنین افتخاری نبودند. چون در پیچ اوّل امتحانات زمین گیر شده بودند و مقام ولایت را جامع تفرقه های خود در نظر نگرفته بودند. امیر المؤمنین علیه السلام دائم از آنها گله می کرد که: از شما خسته شدم! کاش ده تا از شما را می دادم و یکی از یاران پا به کار معاویه را می گرفتم! کاش شما هم مانند آنها که در باطلشان متحد اند، در حقتان یک صدا و هم رأی بودید.

ما که دائم می گوییم: اهل کوفه نیستیم و با آنها فرق داریم! اما به هر حال اینجا عرصه ای دیگر است! اینجا گستره ی کار خیلی بزرگتر است و نباید خودمان را با مردم آن زمان مقایسه کنیم! چقدر باید صالح باشیم تا ما را به خیمه ی آن امام قائم عدالت گستر راه بدهند؟

در روایات آخر الزمان بر تمحیص و غربال شدن شیعیان تأکید شده. تمحیص یعنی چه؟ یعنی هر کسی که خرده شیشه ای دارد باید از گردونه خارج شود و فقط آنهایی بمانند که لایق این خیمه هستند! یعنی یاران آخر الزمانی اهل بیت باید به آن درجه از خلوص برسند که قابل باشند جهان به دست آنها پر از عدل و داد شود. یعنی باید آنقدر صالح باشند که از سرریز این پاکی بتوانند دیگران را هم پاک کنند.

امتحانها به شدت سخت می شود. ریزشها زیاد می شود. انسانهای خاکستری فدا می شوند تا طلاهای تمام عیار از بین آنها خودنمایی کنند.

راستی به خودت نگاه کن! چقدر طاقت داری داخل گردونه ی این قربال بمانی؟ امتحان های خاصی پیش رو داری! نکند در همان مرحله ی شروع مسابقه پا پس بزنی و کنار بکشی؟...

خودت را گول نزن! قدم اوّل واجبات و محرّمات است...

هستی؟!...

  • مهدی جهانشاهی
۲۲
آذر

جای تعجّب دارد که اصحاب ائمه از فلسفه ی غیبت سؤال می کردند! واقعاً عجیب است! یعنی آنها علّت این سلب توفیق را نمی دانستند که سؤال می کردند؟ یعنی نمی دیدند که هرچه به امام دوازدهم نزدیک تر می شود عمر ائمه کوتاه تر می شود و شیعیان در مقابل دشمنان، توفیق کمتری در حفظ جان امام داشتند!

  • مهدی جهانشاهی
۰۹
تیر

عمده نشانه هایی که برای ظهور ذکر می شود- مانند انواع فسادها- علائم غیر قطعی و علائمی هستند که معلوم نیست چقدر نزدیک به زمان ظهور باشند. چند نشانه ای که در روایات به عنوان علائم قطعی ظهور ذکر شده اند آنهایی هستند که با زمانه ی ظهور فاصله ی چندانی هم ندارند.

در بین این نشانه های قطعی، چند نشانه از جنس خروج و قیام به چشم می خورد!

خروج سید خراسانی

خروج سید یمانی

و خروج سید حسنی و کشته شدن او.

ابو بصیر از امام باقر علیه السّلام نقل نموده‏: ... خروج‏ سفیانىّ و یمانىّ و خراسانىّ‏ در یک سال و یک ماه و یک روز واقع خواهد شد با نظام و ترتیبى همچون نظام یک رشته که به بند کشیده شده هر یک از پى دیگرى؛ و جنگ قدرت و هیبت از هر سوى فراگیر شود، واى بر کسى که با آنان دشمنى و ستیز کند؛ در میان پرچمها راهنماتر از پرچم یمانىّ نباشد که آن پرچم هدایت است زیرا دعوت به صاحب شما مى‏کند، و هنگامى که یمانىّ خروج کند خرید و فروش سلاح براى مردم و هر مسلمانى ممنوع است و چون یمانىّ خروج کرد به سوى او بشتاب که همانا پرچم او پرچم هدایت است، هیچ مسلمانى را روا نباشد که با آن پرچم مقابله نماید، پس هر کس چنین کند او از اهل آتش است، زیرا او به سوى حقّ و راه مستقیم فرا مى‏خواند. (الغیبة نعمانی ص256)

در روایت دیگر:

ابو بصیر از امام صادق علیه السّلام : اى ابا محمّد همانا پیشاپیش این امر پنج نشانه است: نخستین آنها آوازى است در ماه رمضان، و خروج سفیانىّ و خروج خراسانى‏، و کشته شدن نفس زکیّه و فرو رفتن زمین در دشت‏

در روایت دیگر از یعقوب [بن‏] السّرّاج گوید:

به امام صادق علیه السّلام عرض کردم: فرج شیعیان شما کى خواهد بود؟ فرمود: هنگامى که بنی عبّاس به اختلاف دچار شوند و اساس حکومتشان سست گردد و در ایشان کسى طمع ورزد که هرگز طمع و خیال آن را نمى‏داشته ... و سفیانى ظهور کند، و یمانىّ پدیدار گردد، و حسنى‏ به جنبش خیزد...

در روایت دیگر که به خود ما بیشتر قابل تطبیق است، آمده:

عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ: کَأَنِّی بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ یَطْلُبُونَ الْحَقَّ فَلَا یُعْطَوْنَهُ ثُمَّ یَطْلُبُونَهُ فَلَا یُعْطَوْنَهُ فَإِذَا رَأَوْا ذَلِکَ وَضَعُوا سُیُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ فَیُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ فَلَا یَقْبَلُونَهُ حَتَّى یَقُومُوا وَ لَا یَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِکُمْ قَتْلَاهُمْ شُهَدَاءُ أَمَا إِنِّی لَوْ أَدْرَکْتُ ذَلِکَ لَاسْتَبْقَیْتُ نَفْسِی لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ.

امام باقر علیه السلام گویند: گویا می بینم قومی را که از جانب مشرق خروج کرده اند، حقشان را طلب می کنند و به آنها داده نمی شود، دوباره حق را طلب می کنند و به آنها داده نمی شود. وقتی چنین می بینند اسلحه بر گردن گذارند (=آماده ی حمله شوند؟) حق را به آنها تسلیم می کنند، ولی آنها حق را نمی پذیرند تا اینکه قیام می کنند، و پرچم را فقط به صاحب این امر واگذار می کنند. کشته های آنان شهیدانند. من اگر این زمان را درک کنم حقیقتاً جان خود را برای یاری صاحب الأمر علیه السلام حفظ می کنم.

این چه پیامی برای شما دارد؟

 

اولاً: می توان گفت: آقا، زمانی می آیند که مردم بفهمند برای رسیدن به ظهور باید آستین بالا بزنند و خودشان برای کنار زدن ظلم و مبارزه با طاغوت پیش دستی کنند. این قیامها هستند که چراغ سبز ظهور هستند و نشان رشد فکری و آمادگی برای پذیرش امام عادل هستند.

البته شاخصه ی این قیامها و جهت گیری آنها برای دعوت از امام زمان است! دعوتی از جنس قیام! هدف هم این است که کار را شروع کنند تا امام زمان ادامه ی آن را به دست بگیرد. اینها داعی به جانب اهل بیت هستند و با این دعوت است که امام زمان منت نهاده قبول دعوت می کنند...

ثانیاً: این نشان می دهد که مسلمانان نه تنها حق قیام و تشکیل حکومت اسلامی دارند، بلکه بر ایشان این یک وظیفه است! (این جواب خوبی برای مخالفین ولایت فقیه است. اگر قیام و تشکیل حکومت اشکال دارد، پس این سادات به چه مجوّزی قیام می کنند؟)

این است که چندی از علائم قطعی ظهور از جنس قیام و حق طلبی است.

  • مهدی جهانشاهی
۰۲
خرداد

منتظران! منتظر چیستید؟یملأ الله به الأرض عدلا و قسطا کما ملئت ظلما و جورا

منتظران! منتظر چیستید؟ امام زمان شما قرار است چطور دنیا را برایتان آباد کند؟ اهداف و رویکردهای اصلی او چیست؟ برای رسیدن به اهدافش چه راهی را در پیش می گیرد؟

به دعای ندبه نگاهی کنید...

اگر اهداف حکومت مهدوی همان اهداف کلان جمهوری اسلامی باشد... اگر شما با اهداف این حکومت همراهی ندارید... پس چطور می توانید خود را منتظر امام زمان بدانید؟؟؟

تصوّر شما از جامعه ی مهدوی چیست؟ از روزگار آن دوران چه می دانید که منتظر آن هستید؟ هر کس که منتظر چیزی هست به خاطر توقّعی است که از نیل به آن دارد و به خاطر نگاهی است که به آن دارد و باعث شده است نسبت به آن شوق پیدا کند.

* شاید بگویید دوران امام زمان دوران خوبی مطلق است و امام زمان برای اصلاح اشکالات و گسترش خوبی ها می آید! در آن زمان همه چیز جای خود است! همه مردم کاری را می کنند که باید بکنند و این راستی و درستی هدف حکومت امام زمان است. به دنبال آن هم خلاصی از مشکلات، رسیدن به راحتی و برکت یافتن زمین در انتظار بشریت است،

وقتی امام زمان می آید زمین ذخائر خود را بیرون می ریزد، همه جا پر از راحتی و آسایش می شود. همچنان که خداوند وعده فرمود: إنّ مع العسر یسراً.

مدعی گوید که با یک گل نمی گردد بهار      من گلی دارم که عالم را گلستان می کند

 

گرچه این هدف (فراگیر کردن خوبی ها) هدف بزرگی است اما به اندازه ای ناقص و کلی است که چیزی به دست نمی دهد! امام زمان برای گسترش خوبی ها می آید، اما کدام خوبی ها؟ تعریف شما از خوبی چیست؟ خوبی هایی که امام زمان قصد فراگیر کردن آن را دارد چه معیارها و شاخصه هایی دارد.

امروز هر کسی داعیه ی درست بودن مسیر خود را دارد و از حقّ و حقیقت برای خود تعریف خاصی دارد. حتّی بزرگترین دشمنان ما نیز مثل آمریکا و ... این ادعا را دارند که کاری که آنها می کنند درست است و نگرش دیگران غلط است! امروز آمریکا هم ادعا دارد: نسخه ی نجات بشریت در دست من است! می گوید: آزاد بودن انسان همان خوبی مطلق است! در حالی که تعریف امام زمان از خوبی، این نیست!

لذا این مهم است که بدانیم حقانیت در مکتب کسی که انتظار او را می کشیم چه معیارهایی دارد؟

دقیقاً ارزشهای جاری در حکومت عدل مهدوی چیست و اهداف جزئی آن حضرت چیست؟ این سؤال ماست!

پاسخ این سؤال را من به شما می رسانم: اهداف حکومت مهدوی آنطور که در روایات آمده از این قبیل است: گسترش عدالت (یملأ الأرض قسطاً و عدلاً)، یک پارچه شدن جامعه در کلمه ی تقوا و بندگی خدا (أین جامع الکلمة علی التقوی)، احیای دین به فراموشی سپرده شده (أین محیی معالم الدین و أهله) و از این دست اهدافی که هدف آفرینش و هدف جامع تمام انبیاء الهی بوده است.

اما سؤال دوّم مهم تر است.

* راهبرد امام زمان برای رسیدن به این اهداف متعالی چیست؟ اگر ما قرار است امام زمان را برای رسیدن به این اهداف یاری کنیم، در دستگاه حکومتی ایشان قرار است چه مسیری را در پیش بگیریم؟

در یک مناظره ی انتخاباتی مثلاً همه می گویند قصدشان پایین آوردن توّرم است اما هر یک برای خود راهبرد خاصی دارد و برای رسیدن به اهداف خود راهکار جداگانه ای ارائه می دهد که همین مهم است.

این حرف درستی است که با آمدن امام زمان دنیا آباد می شود، لکن سؤال اینجاست که آیا به محض آمدن امام زمان، همان روزِ اوّل، این همه تحوّل در عالم رخ می دهد؟! چه تصوّر بچگانه ای!

باید به این حقیقت برسیم که رسیدن به راحتی های آن زمان خرج دارد و ما باید بهای آن را پرداخت کنیم تا به آن خوشی ها برسیم! راحتی و آسایش معلول است! باید دید مردم چه کاری انجام می دهند و چه شرایطی مهیا می کنند که خداوند برکاتش را نازل می کند؟ مردم چه کار نیکی انجام می دهند که سزاوار این همه زیبایی می شوند؟ امام زمان چگونه زشتی ها را کنار می زند تا زیبایی ها خودنمایی کند؟

حقیقت این است که ما خود را برای حکومت مهدوی آماده نکرده ایم! چون نمی دانیم در آن زمان چکار می خواهیم بکنیم و چگونه باید امام زمان را یاری کنیم تا آن حضرت عالم را گلستان کنند و عقول را کامل کنند و زمینه ی وحدت کلمه بر کلمه ی تقوا را مهیا کنند!

برنامه های عملی امام زمان که مسیر اهداف آن حضرت را مشخص می کنند، در دعای ندبه آمده است! آنجایی که امام زمان را فرا می خوانیم و می گوییم: کجاست آن امامی که... امامی که چکار قرار است بکند؟ هر یک از این فرازهای "أین..." اشاره به سرفصلهای مهم این حرکت دارد.

اما چیزی که قابل توجّه است اینکه اکثر این فرازهای زیبا اشاره به جهت واحدی دارند که نشان می دهد این جهت مهمترین مرحله و گام اجرایی امام زمان است: با مراجعه به این فرازها و دقّت در آنها روشن می شود که: از 21 فرازی که اشاره به اهداف قیام امام زمان دارد 5 فراز اشاره به اهدف کلی (تجدید و باز گرداندن دین از دست رفته)، و 16 فقره دیگر همگی در خصوص "اهداف سیاسی" این قیام است، از جمله:

مبارزه با: ظلم، أمت و عوج، جور و عدوان، دستگاه شرک و نفاق، اهل فسوق و عصیان و طغیان، گمراهی و شقاق، کذب و افتراء، احزاب سرکش و متمرّد ، اهل تضلیل و ألحاد...

عزّت اسلام و ذلّت کفر، بازگرداندن عزّت از دست رفته و خون خواهی از خون انبیاء و اولیاء الهی.

این اهداف سیاسی همه در یک نقطه متمرکز است و آن: مبارزه با دستگاه شرک و کفر و سلب قدرت از آنها! اهداف ظهور همه اهداف سیاسی و جهانی است و مبارزه با طاغوت سرلوحه ی آن است.

این فرازها را مرور کنید:

این بقیة الله التى لا تخلو من العترة الهادیة

1. این المعد لقطع دابر الظلمة

2. این المنتظر لاقامة الامت والعوج

3. این المرتجى لازالة الجور والعدوان

این المدخر لتجدید الفرائض والسنن

این المتخیر لاعادة الملة والشریعة

این المؤمل لاحیاء الکتاب وحدوده

این محیى معالم الدین واهله

4. این قاسم شوکة المعتدین

5. این هادم ابنیة الشرک والنفاق

6. این مبید اهل الفسوق والعصیان والطغیان

7. این حاصد فروع الغى والشقاق

8. این طامس اثار الزیغ والاهواء

9. این قاطع حبائل الکذب والافتراء

10. این مبید العتاة والمردة

11. این مستأصل اهل العناد والتضلیل والالحاد

12. این معز الاولیاء ومذل الاعداء

این جامع الکلمة على التقوى

...

13. این صاحب یوم الفتح وناشر رایة الهدى

...

14. این الطالب بذحول الانبیاء وابناء الانبیاء

15. این الطالب بدم المقتول بکربلاء

16. این المنصور على من اعتدى علیه وافترى

همین اهداف سیاسی در روایات ما نیز برای قیام مهدوی ذکر شده است: یملأ الأرض قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلماً و جوراً (پاکسازی زمین از ظلم و جور).

یملأ الله به الأرض عدلا و قسطا کما ملئت ظلما و جورا

این مهمترین هدف قیام مهدوی است. وقتی دستگاه کفر و نفاق که از مهمترین موانع فطرت خداشناسی در زمین است، ضعیف و بی اثر شود، فطرتها خود را نشان می دهند و همه با جان و دل به سمت خدا روی می آورند. کافی است که از سنگ اندازی های جبهه ی شیطان خلاصی یابیم. در آن صورت است که به راحتی خواهیم توانست دستورات خدا را در زمین اجرا کنیم و روح خداپرستی و عبودیت در مقابل او را گسترش دهیم: دیو چو بیرون رود فرشته در آید.

حال اگر منتظر هستیم، باید خود را برای چه کاری آماده کنیم؟ بله! ایستادگی و مبارزه با طاغوت و شیطانیان جهان! همان اهدافی که معمار انقلاب اسلامی ایران برای قیام خود ترسیم کرد...

امام خمینی فرمود: اسرائیل باید از صفحه ی روزگار محو شود. فرمودند: هدف ما دفاع از مستضعفین جهان است...

این اهداف جمهوری اسلامی است، یعنی همان اهداف حکومت مهدوی! ببینید چقدر با این اهداف همراهی می کنید؟ چقدر منتظرید؟؟؟

اگر از استقامت در مقابل دستگاه طاغوت خسته شده اید، اگر مقابله با کفر را با منافع خودتان در تضاد می بینید، اگر غیرت و جسارتی در مقابل دشمن ندارید، شما منتظر امام زمان هم نیستید...

ما در این وضعیت امروزی خود اهداف بلندی داریم و باید به آنها فکر کنیم. ما برای مبارزه با طاغوت قدم به عرصه گذاشته ایم و باید برای چنین هدف بلندی برنامه ریزی کنیم. مسؤولیتی که بر عهده ماست خیلی بزرگ و با ارزش است.

  • مهدی جهانشاهی