بیا با هم...

همه با هم پیش به سوی ظهور

بیا با هم...

همه با هم پیش به سوی ظهور

«اینده از آن متقین است»
متقی باش تا اینده از آن تو باشد

بایگانی

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آفت مذاکره با شیطان» ثبت شده است

۰۴
مرداد

ابتدا چند جمله از اظهارات طرف غربی را با هم مرور می کنیم: (اظهاراتی که در مجامع حقوقی بیان کرده اند، نه اظهاراتی که پشت تریبون آزاد خطاب به عامه ی مردم بیان کرده اند!)

 

1.  نگه داشتن تحریم هزینه داشت.

به جز اظهارات صریح کری که اخیراً در پاسخ به کنگره آمریکا بیان کرد، قبل از این هم این واقعیت را از زبان آنها شنیده بودیم:

اگر آمریکا بخواهد مذاکرات را ترک کند یا اینکه باعث فروپاشی آن شود، نه تنها ما در جلوگیری مسالمت آمیز از یک ایران مسلح به سلاح هسته ای ناکام خواهیم ماند بلکه باعث می شویم که دستیابی به این نتیجه بعید تر شود، رژیم تحریم های چندجانبه ای که ایران را به پای میز مذاکره آورد به احتمال زیاد از هم خواهد گسست و رژیم ایران نیز به احتمال زیاد تصمیم خواهد گرفت تا به برنامه ی هسته ای خود بدون محدودیت و نظارت سرعت بخشد.

دلیل اینکه ما توانستیم تحریم ها را به طور فراگیر و جمعی برضد ایران حفظ کنیم تعهد برای حل و فصل دیپلماتیک مسئله هسته ای ایران بود. بنابراین کشورهای سراسر جهان حتی متحدان خوبی مانند ژاپن و کره جنوبی تمایل داشتند که واردات نفت خود را از ایران محدود کنند زیرا بر این باور بودند که ما در تلاش برای حل و فصل صلح آمیز مسئله هسته ای ایران هستیم. اگر آنها احساس کنند که ما در مسیر دستیابی به توافق صلح آمیز هسته ای نیستیم احتمال دارد که تعهد خود در این زمینه را رها کنند و ما دیگر قادر به حفظ تحریم ها نخواهیم بود.

 

2.  آنچه که برنامه هسته ای را محدود کرد تحریم ها یا تهدید ها نبود، بلکه مذاکره بود!

این تحریم ها در جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته ای موثر نیستند. تحریم ها به آوردن ایران به میز مذاکره کمک کرد. چند سال پیش ایران 164 سانتریفوژ داشت و همانطور که تحریم ها ادامه یافت و گسترش یافت ایران به شرایط کنونی رسید که نوزده هزار سانتریفوژ دارد.

یک حمله نظامی آمریکا یا اسرائیل ممکن است که پیشرفت هسته ای ایران را دربهترین حالت دو تا سه سال به عقب بیاندازد، این مدت زمان بسیار کمتر از زمانی است که توافقنامه هسته ای مورد مذاکره ی 1+5 با ایران آن را پوشش می دهد.

در تلاش ما برای جلوگیری از رسیدن ایران به سلاح اتمی، تحریم ها به تنهایی جواب ندادند. تحریم ها هرگز به تنهایی نمی توانستند باعث شوند، ایران به نصب سانتریفوژ یا غنی سازی اورانیوم خاتمه بدهد بلکه تحریم ها همواره برای این منظور بودند که به عنوان ابزار، ایران را مجاب به مذاکره جدی کند و این نیز جواب داده است. حال ما در وضعی هستیم که ایران به صورتی جدی با 1+5 تعامل می کند، در حالی که پیشرفت برنامه اتمی ایران متوقف و در برخی موارد نیز برنامه به عقب رانده شده است

از مجموع کلمات فوق می توان برداشت کرد:

به خاطر مذاکره بود که آنها توانستند به این تحریمهای غیر منطقی ادامه دهند و دولتهایی را که در رکود اقتصادی به سر می برند، به پایبندی به این تحریمها مجاب کنند!

از طرفی اگر مذاکره نباشد، برای آنها تحریم کاری پر هزینه و بی فایده است و انگیزه ای از تحریم ندارند. و کافی بود که بحث مذاکرات پیش نیاید تا آنها تحریمها را آزاد کنند!

لذا این تحریمهایی که در ضمن مذاکره می خواهند آزاد کنند، امتیازی صد در صد سوخته است و روغن ریخته را می خواهند نذر امام زاده بکنند.

بلکه بالاتر! اگر نرمش نشان نمی دادیم و پای میز مذاکره نمی رفتیم، تا الآن آمریکا مجبور شده بود که تحریمها را آزاد کند!

از طرفی بارها گفته اند: این تحریمها بود که ایران را پای میز مذاکره آورد.  / این یعنی: اگر ما پای میز مذاکره نمی رفتیم تحریمها در نظر آنها بی اثر بود و مجبور بودند آن را کنار بگذارند.

 

اما از این به بعد، آنها چطور خواهند توانست جامعه ی جهانی را برای ادامه ی تحریم ها متقاعد کنند؟

ساده است! الآن هم چون تحریم ها را اهرم فشاری برای پایبندی ایران به تعهداتش می دانند؛ هیچگاه این اهرم فشار را از دست نمی دهند و به بهانه ی تخلّف ایران از تعهداتش این فشار را شدید تر هم خواهند کرد.

************

یک قاعده:

شیطان اگر شیطان است نمی شود دل او را به دست آورد و با او به توافق رسید!

راه پس زدن شرّ شیطان تنها یک چیز است، زبان خوش حالی نمی شود! مستکبر اگر مستکبر است فقط حرف زور سرش می شود. باید کاری کرد که از اذیت ما قطع امید کند و مجبور شود پا پس بکشد.

این یک قانون قرآنی است...

  • مهدی جهانشاهی
۰۵
تیر

این را یکی از دانشمندان هسته ای (:فراهانی) برای ما اجرا کرد که واقعاً برای ما شنیدنی بود.

توضیحات مربوطه به هر اسلاید رو در یادداشتهای هر اسلاید نوشته ام (اگه سر در بیارید).

دانلود اسلاید در موضوع هسته ای

 

از جمله سر فصلهای این اسلاید:

•لزوم توجه به موضوع هسته ای
•چرخه سوخت هسته ای چیست ؟
•چارچوبهای تعیین شده توسط مقام معظم رهبری
•خلاصه بیانیه مطبوعاتی لوزان
•نقاط قوت بیانیه لوزان
•نقاط ضعف بیانیه لوزان
•سوالات و ابهامات کلیدی بیانیه لوزان
•پیامدهای احتمالی اجرای توافق
•پس از قطعنامه 1441 در عراق چه اتفاقی افتاد؟
•سهم تحریم در میان عوامل مؤثر در ضعف اقتصادی کشور

****************************************************************

****************************************

*****************

  • مهدی جهانشاهی
۰۵
تیر

ملاحظه1: رهبری از مذاکره جلوگیری نمی کنند چون:

  • این خواسته ی مردم بود که در رأی به روحانی آن را نشان دادند.
  • این خواسته ی دولت است و رهبری تا سر حد ضرورت در کار آنها مداخله نمی کند.
  • خطر آشوب و دو دستگی هست و رهبری صلاح نمی بینند خودشان در این امر مداخله کنند.
  • به گفته ی خود ایشان هدف بزرگتری به نام «تجربه» مدّ نظر است.

ملاحظه2: گاهی 10 جمله تعریف و تمجید از جانب رهبری، مقدمه برای یک جمله انتقاد است! یعنی حمایت ها طبیعی و مقتضای اصل است. آنچه که بیشتر مدّ نظر است انتقادها و اظهار مخالفت هاست. در این حیطه نیز نباید توقع صراحت از رهبر داشت، بلکه به ظرائف کلام ایشان باید دقّت ویژه داشت. (به گفته ی نبویان: رهبری در عکس العمل به شعار «از تو به یک اشاره از ما به سر دویدن» فرمودند: کار از اشاره هم گذشت!)

این لحن از حمایت را ببینید: (29/8/92، چهار روز قبل از توافق ژنو):

«بنده اصرار دارم بر حمایت از مسئولانی که اجرای کار برعهده‌شان است، از همه‌ی دولتها بنده حمایت میکنم، از مسئولان - مسئولان داخلی، مسئولان خارجی - حمایت میکنم و وظیفه‌ی ما است ... لذا اینها به کمک احتیاج دارند، من هم کمکشان میکنم، حمایتشان میکنم؛ این یک طرف قضیّه است که قطعی است. از آن طرف اصرار دارم بر تثبیت حقوق ملّت ایران، از جمله مسئله ی حقوق هسته ای؛ اصرار داریم بر اینکه از حقوق ملّت ایران یک قدم عقب نشینی نباید بشود. ما البتّه در جزئیّات این مذاکرات مداخله نمی کنیم.»

ملاحظه3: تعریف و تمجیدهای رهبری هیچگاه به نحوی نبوده که روند مذاکرات را تأیید کند. حد اکثر ایشان فرموده اند: تیم مذاکره کننده را زحمت کش و امین می دانم و به آنها اعتماد دارم، با مذاکره و حلّ مسأله از راه دیپلماتیک موافقم، با توافق خوب موافقم، با توافقی که بخواهد بشود موافقم، با توافقی که حقوق ملت ایران را حفظ کند موافقم. و لکن این جملات کلی نشان نمی دهد که در مذاکرات فعلی یا توافقات گذشته شرایط یک مذاکره ی خوب مراعات شده است. و حتّی نشان نمی دهد که در نظر ایشان راه مذاکره راهکار عملی برای حل مشکلات باشد و به نتیجه برسد!

حال شروع می کنیم و اشارات و فوق اشارات رهبری را در زمینه ی هسته ای مرور می کنیم. آن هم فقط سخنان ایشان در دوره ی ریاست جمهوری دکتر روحانی (و نه حرفهای صریح و قاطعی که در زمان احمدی نژاد می فرمودند و دیگر تکرار نشد!)

(برخی از عبارات پیش رو به اصل مذاکره خرده گیری می کنند و آن را راه ناموفق می دانند، و برخی عبارات انتقاداتی در مورد روند مذاکرات فعلی است). به ادامه ی مطلب می رویم:

  • مهدی جهانشاهی
۰۴
تیر

دو ضرر نقد «مذاکره» برای ما:

در مقابل نفعی که مذاکره با آمریکا شاید برای ما داشته باشد، اما دو ضرر در این بین مسلّم است. در طول همین دو سال مذاکره به صورت نقد، به سود به آمریکا و دو ضرر به ما رسیده است.

اوّل اینکه: آمریکا از این مذاکرات استفاده ی تبلیغاتی خود را می کند و به همه ی ملّت ها اینطور وانمود می کند که: این ایران با آنهمه سرو صدایی که داشت، آخر کار مجبور شد از حرف خودش کوتاه بیاید و با ما به صحبت و چانه زنی بنشیند. گویا ایران دیگر آمریکا را آن موجود جانی و ستمکار نمی داند.

آمریکا اینطور وانمود می کند که تحریمها ملت ایران را به عقب نشینی واداشته و این یعنی القای این مفهوم به کلّ ملّتها، که هیچ قدرتی توان مقابله با آمریکا را ندارد.

ضرر دوّم مذاکره با آمریکا این است که: آمریکا با همین ابزار مذاکره توانسته است در مسیر پیشرفت ما سنگ اندازی کند و برنامه ی هسته ای ما را متوقف کند. وضعیت کنونی همان وضعیتی است که همین تیم مذاکره در سال 82 بر سر کشور ما آورد و آن زمان رهبر بزرگوار صریحاً مخالفت خود را اعلام کردند و دستور به ادامه ی تحقیق و توسعه ی هسته ای دادند. اما امروز دوباره این تجربه ی تلخ و آن ضرر بزرگ تکرار می شود! حالا باید منتظر بایستیم و ببینیم آنها در قبال این اعتماد سازی ما آیا تحریمی از ما بر می دارند یا نه؟...

در حقیقت ما برای مذاکره پیش شرط قبول کردیم و با این کار خودمان را خلع سلاح کردیم. پیش شرط قبول نکردن، همان چیزی بود که مذاکره کننده های قبلی زیر بار آن نرفتند و رهبر انقلاب نیز مخالفت خود را با آن اعلام کرده بود.

در وضعیت فعلی طول آمدن مذاکرات به نفع آمریکاست و به همین خاطر است که با کمال میل مذاکرات را تمدید می کند. این اشتباه از زمانی شروع شد که در توافقنامه «ژنو» توافق سه مرحله ای را پذیرفتیم. توپ را به دست دشمن دادیم و حالا در وسط یک بازی وسطی در حال دویدن هستیم تا ببینیم چیزی از حقوقمان به دستمان می آید یا نه.

رهبر انقلاب ناظر به دو آفت فوق دو جمله ذکر فرمودند:

فرمودند: با مذاکره زیر شبح تحدید مخالفم... مذاکره برای فروختن ژست ابر قدرتی [هدف آمریکاست].

و فرمودند: مذاکرات باید در یک مرحله و به صورت صریح و واضح انجام شود. توافق دو مرحله ای حیله ی دشمن است.

حالا باید دید مذاکره با آمریکا در مقابل این دو ضرر بزرگ، فایده و ثمره ی جبران کننده ای داشته یا نه؟!...

 

اما نفع مذاکره:

آمریکا به کسانی که خودش پیشنهاد همکاری داده بود، روی خوش نشان نداد! حالا چطور توقع داریم از این توافق مبهم و پیچیده که یک دنیا بر سر آن چانه زنی شده است، وفای به عهدی از آمریکا ببینیم...!

آزموده را آزمودن خطاست...

  • مهدی جهانشاهی
۲۰
خرداد

برای بصیرت و آگاهی بیشتر نسبت به روند مذاکرات... نسبت به آرمانهای انقلاب و ... حتماً کلیپها رو ببینید.

گلچین شده هستند...

 
  • مهدی جهانشاهی
۰۱
خرداد

! پروژه ی گام به گام !

شیطان گام به گام

شیطان چگونه به ساختار ایمانی مؤمن نفوذ می کند؟

چگونه او را قانع می کند که مرتکب بزرگترین اشتباهات شود؟

در این پروژه ی شیطان دورترین عاقبت ها نزدیک است...

به اطراف خود نگاهی بیندازید...

در آیاتی از قرآن این عبارت را مشاهده می کنید: لا تتبعوا خطوات الشیاطین (از گامهای شیطان دنباله روی نکنید)!

مراد از گامهای شیطان چیست؟ هدف از این گامها چیست و چه تأثیری در پیشبرد اهداف شیطان دارد؟

شیطان گام به گامجواب این است که شیطان برای کسی که در مقابل او از خود مقاومتی نشان می دهد از پروژه ی گام به گام استفاده می کند. شاید اگر به شما بگویند: بیا دزدی کن! شما فاصله ی خود را از این گناه دور ببینید و بگویید: مرا چه به این کارها! اما اگر یک روز در وضعیتی خاص دست به توجیه زدید و توانستید نفس خود را راضی کنید که مثلاً کم فروشی کنید یا در معامله غشّ و کلکی به کار بندید، در آن صورت طلسم حیا در وجود شما می شکند و رفته رفته در مسیر سرازیری می افتید و در آخر به هر کار غلطی دست خواهید زد (تخم مرغ دزد شترمرغ دزد می شود).

شیطان با گام های اوّل شما را «دور می زند!» و با حیله و نیرنگ در وجود شما نفوذ می کند. آنگاه که در وجود شما جا باز کرد اهداف خود را به دست شما پیش می برد.

مثلاً اعتیاد به بدترین مواد مخدّر هم از یکبار سیگار کشیدن تفنّنی شروع می شود. به هر حال هر کسی را که می خواهند به پشت بام بکشانند او را از پله ها بالا می برند و این توقّع نمی رود که یکباره بال در آورد و پرواز کند.

شاید شیطان گامهای اوّل را پنهانی بردارد، اگر دقّت به خرج ندهید لحظه ای چشم باز می کنید و سرتاسر خود را غرق در بیماری می بیند که دیگر دیر شده است و نفوذ بیماری به ابعاد وجودی شما رسیده است.

مهمترین نکته در این پروژه این است که شیطان شما را نسبت به گام اوّل راحت تر می تواند قانع کند. «این که اشکالی ندارد»، «جبران می کنم»، «یک بار که صد بار نمی شود»، «امتحانش ضرری ندارد» و جملاتی از این دست جملاتی است که شیطان برای وارد کردن شما به گام اوّل استفاده می کند.

پس کلیدی ترین مرحله همان گام اوّل است. لذا شیطان از اینکه ببیند در گام اوّل مؤمن را با خود همراه کرده بسیار خوشحال می شود. در مقابل، خداوند نیز بر همین گام نخست دست گذاشته و خواسته است در همین مرحله مؤمنین را بیمه کند.

خداوند برای کنترل شهوت دستور داده: از نگاه به نامحرم و خلوت با او و حتّی شوخی کلامی با او پرهیز کنند.

دستور داده خشم و نزاع را در همان مراحل اوّلیه برطرف کنند و نگذارند کار به جایی برسد که پل های بازگشت خراب شده است.

دستور داده هیچ گناهی را توجیه نکنند یا کوچک نشمارند و برای ورود به هیچ گناهی بهانه تراشی نکنند.

دستور داده است از دوستی با دوست ناباب پرهیز کنند تا رفته رفته رفتار او را به خود نگیرند.

دستور داده دوستی دشمنان خدا را به دل راه ندهند که در آن صورت به زودی به زمره ی دشمنان خدا خواهند پیوست. لَا تَجِدُ قَوْمًا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ یُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ (مجادله 22)

مخصوصاً دستور داده از ابراز علاقه نسبت به یهود و نصاری به شدت پرهیز کنند که عاقبت آن را به شدّت شوم است: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْیَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِیَاء بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاء بَعْضٍ وَمَن یَتَوَلَّهُم مِّنکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ (مائده 51)

ماهواره گام اوّل نفوذ دشمندر اطراف خود کسانی را ببینید که کمی به آنها مایل شدند و در آخر افکارشان متحوّل شد و واقعاً جزو آنها شدند و حرف آنها از زبان اینها شنیده شد. شیطان بزرگ با هزار ابزار هنر و حیله و هزینه سعی دارد که تنها یکبار شما را به پای سخنان خود بنشاند و جذب ماهواره کند، پس از آن دیگر شما هستید که به سمت او خواهید دوید!

بله! به مقتضای آیه فوق کوچکترین تمایل به سمت آنها چنین عاقبتی دارد که مؤمن در زمره ی کافرین در می آید. این شگرد شیطان است و با این پروژه ی بزرگ تا کنون بسیاری را از راه به بیراهه کشانده است. ابتدا می گویند: آمریکا خیلی قدرت دارد و نگویید آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند، بعد می گویند: مرگ بر آمریکا نگویید و بگویید مرگ بر استکبار، بعد می گویند: آمریکا با مردم ما صادقانه تر برخورد کرده است، بعد دیگر حال شنیدن سخنان رهبری را ندارند و در آخر می گویند: نظام باید به نظام آمریکایی دگرگون شود و این آخرین گزینه است...!

اگر آمریکا را همان شیطان زمینی بدانیم، امتیازاتی که در مذاکرات داریم به او تقدیم می کنیم، می تواند از همین پروژه ی گام به گام باشد. هربار کمی به او باج می دهید و رفته رفته مطالبات او بیشتر و بیشتر می شود، تا اینکه ...

بیایید ببینیم گام اوّل در سازش با غرب چه دستاوردی برای ما داشت؟

- توافقنامه ای امضا کردیم که خودمان از محتوای آن به صورت دقیق خبر نداشتیم. یعنی راه نفوذ شیطان را به مملکت خود باز کردیم.

- توافقنامه ای امضا کردیم که راه بازگشت ندارد (هیچ گزینه ای توافق نمی شود مگر اینکه همه چیز توافق شود).

- شیطان ما را به بهایی اندک راضی کرد، در حالی که پیروی نکردن از او نفع دنیوی و اخروی بیشتری می داشت.

- راه را برای زیاده خواهی های بعدی باز کردیم.

- به خود باوراندیم که مقاومت در مقابل قدرت شیطان سخت است.

- راه را برای تحقیرهای بعدی باز کردیم و عزّت خود را مخدوش کردیم و از موضع حقانیت پیاده شدیم. تحقیر می کنند و لبخند می زنیم! تحریم می کنند و سکوت می کنیم!

- استقلال خود را به خطر انداختیم و راه را برای مداخله ی آنها باز کردیم.

- پیشروی آغاز شد و بحث هایی مثل حقوق بشر و برنامه ی موشکی را به پیش کشیدند...

- پیشروی ادامه یافت و بحث های نظامی و امنیتی به میان آمد

- پیشروی ادامه می یابد و اگر مواظب نباشیم آنها ما را از مسلمان بودن خودمان پشیمان می کنند! امثال داعش از درون خودمان می جوشند و به جان خودمان می افتند!

- جبهه ی مستضعفین تضیف شد و عربستان جرأت کردند به شیعیان یمن جسارتها را روا بدارند.

- و حالا... بعد از توافق ژنو که چند پله کوتاه آمدیم، حالا در توافق لوزان باید پله های بیشتری کوتاه بیاییم! هر روز هم باید منتظر دبّه در آوردن بیشتر آنها باشیم...

امروز که حسن روحانی در آرزوی توافق هسته ای و با این هدف حاضر است رهبر را زیر پا بگذارد، مردم کشورهای مسلمان را از جمهوری اسلامی دلسرد کند، مردم خودمان را هم دور بزند و هر کاری بکند تا آمریکا را از خود راضی نگه دارد، شروع آن از کجا بود؟؟؟

شروع اینها همه هنگامی بود که رئیس جمهور ما به چند دقیقه گفتگوی تلفنی با اوباما تن داد...

لحظات شادی آنها را به یاد دارید؟؟؟

اوباما لحظه ای که خبر توافق ژنو را شنید

پایان این قضایا نیز یا به مقاومت ما ختم می شود و یا به خوشنودی کامل آنها (هنگامی که دربست همانگونه بشویم که آنها می خواهند): لن ترضی عنک الیهود و لا النصاری حتّی تتبع ملّتهم.

شعار امام خمینی و شعار انقلاب ما همیشه همین بود: قدمی از دشمنی با شیطان بزرگ و مقاومت در برابرشان کوتاه نیایید، آینده ی شما به همین گره خورده است.

 

 

********

یادتان هست رهبر انقلاب از توافق دو مرحله ای منع کردند؟

هیچ می دانید توافق ژنو ذاتاً یک توافق سه مرحله ای بود؟

هیچ می دانید در این سه مرحله توافق، چطور دشمن پیشروی گام به گام را طرح ریزی کرد....!

  • مهدی جهانشاهی
۱۸
فروردين

الگوی فاطمی سیاست (2)

 
فدک، حضرت زهرا (س)

...

امام هفتم (علیه السلام) در چه صددی بودند که با این کلمات از بازپس گیری فدک اباء کردند؟ یک پیام مهم در این داستان نهفته است و آن اینکه: حاضر نیستیم به هر قیمتی به جزئی از حقّمان برسیم!

مهم تر از حق ما این است که حقانیت ما محفوظ بماند و همه بدانند ما بر حق هستیم و حق ما نادیده گرفته شده است...

حق طلبی با حفظ وجهه ی حقانیت:

 

زمخشری می‌گوید: هارون الرشید به امام موسی بن جعفر(ع) عرض کرد: یا اباالحسن! حد و مرز فدک را مشخص کن تا آن را به شما برگردانم. حضرت از این کار ابا کرد، تا اینکه هارون اصرار ورزید، آنگاه امام(ع) فرمود: «من حد و مرز واقعی آن را مشخص می‌کنم. اگر این کار را بکنم تو آن را برنمی‌گردانی!» هارون گفت: مگر حدود آن کجاست! به حق جدّت مشخص کن. پس امام(ع) فرمود: «مرز اوّلش تا عدن است». در این هنگام رنگ هارون تغییر کرد، گفت: ادامه بده فرمود: «مرز دومش سمرقند است»، با شنیدن این حرف چهره‌اش تاریک شد. امام(ع) فرمود: «مرز سومش آفریقاست»، رنگش سیاه شد، گفت: ادامه بده. امام فرمود: «مرز چهارمش تا خزر و ارمنستان است». این‌ جا بود که هارون گفت: بفرما جای من بنشین! بنابراین، چیزی برای ما باقی نمی‌ماند! امام(ع) فرمود: «به تو گفتم اگر حدّ فدک را مشخص کنم، تو آن‌ را به ما باز پس نمی‌دهی. از این‌ جا بود که هارون تصمیم به قتل حضرت گرفت».

امام هفتم (علیه السلام) در چه صددی بودند که با این کلمات از بازپس گیری فدک اباء کردند؟ یک پیام مهم در این داستان نهفته است و آن اینکه: حاضر نیستیم به هر قیمتی به حقّمان برسیم!

واقع مطلب همان گونه است که از ظاهر کلام امام در مقابل آن خلیفه ی ملعون برداشت می شود. زیرا اگر قرار باشد فدک با تمام نماء و عوائدی که در طول سالها از آن به دست آمده، به امام واگذار شود، معنای آن واگذاری خلافت به امام است، زیرا خلافت تمام کسانی که بعد از رسول خدا بر این مسند نشستند با پشتوانه ی همین اراضی بوده است.

اما چرا امام به بخشی از حق خود رضایت ندادند و با هارون به مصالحه ننشستند؟

یک پاسخ می تواند این باشد که: هدف هارون گرفتن حربه ی تبلیغاتی اهل بیت از آنها بوده است و هارون می خواسته است با دادن بخشی از حق اهل بیت به آیشان، تاریخ را در مورد بی عدالتی های صورت گرفته در صدر اسلام تبرئه کند یا از رنگ آن بکاهد. هارون می خواست اینطور وانمود کند که با پس دادن فدک به اهل بیت تمام حق ایشان را به آنها استیفا نموده است و به وظیفه ی خود در قبال آنها عمل کرده است. پیام امام اما این بود که: حق ما امامت و ولایت بر امت رسول خداست، یا تمام حق ما را بده و یا اینکه نمی گذاریم ظلمهایی که بر ما روا داشته شده به فراموشی سپرده شود...

فدک، حضرت زهرا (س)

جالب اینجاست که خود حضرت زهرا سلام الله علیها نیز در مورد حق خود به مصالحه ننشستند و با وجود اینکه هیچ حامی و پشتوانه ی مردمی نداشتند اما ذره ای احساس ضعف نکردند، از موضع ضعف وارد نشدند و تمام قد، در مقابل خلفای وقت ایستادند! با این منطق خلیفه ی وقت را محکوم کردند و قباله ی فدک را از او پس گرفتند! گرچه پس از آن، خلیفه ی دوّم از در خشونت وارد شد و بدون هیچ منطقی با ضرب سیلی قباله فدک را از دست آن بزرگ بانو ربود.

***

در جریان تحریمهای ابدای انقلاب، نامه های کودکانی برای ما به یادگار مانده است که نوشته بودند: «برادر رزمنده ی من، گرچه نمی توانم برای جانفشانی به جبهه های جنگ بیایم و در کنار شما بجنگم، اما این غذاها را از دست رنج خود برای شما تهیه کرده ام. من پدر ندارم و به همراه مادرم برای خرجی فرزندان تلاش می کنیم، امیدوارم این هدیه ی ناچیز را بپذیرید و دست من را رد نکنید...»

دلم می‌خواهد به جبهه بیایم ولی افسوس که خیلی کوچک هستم

زیبا‌ترین نامه‌هایی که سی سال پیش نوشته شد!

اینها همه درسی برای دیپلماسی امروز ماست. انتقلاب اسلامی برای خود اهدافی داشته است که ما نباید بر اثر سختی ها آنها را فراموش کنیم. صدها هزار شهید از گوهر های با ارزش خود ما در راه همین اهداف جان خود را نثار کرده اند و ما نمی توانیم به چشم انداز آنها بی اعتنا باشیم!

ایستادگی در مقابل قدرتها و دفاع از تمامیت حقوق این ملّت الهی، چه اندازه برای ما ارزش تبلیغاتی دارد؟ آیا شایسته بود که آن را به ثمنی بی ارزش بفروشیم؟ تا قبل از توافق ژنو همه ی ملّتها داشتند باور می کردند که می توان در مقابل ابرقدرتها نیز ایستاد و به آنها باج نداد! اما حالا حربه ی تبلیغاتی در دست آمریکاست. حالا او به دیگر ملّتها دارد این باور را الغاء می کند که: بزرگ شما که ایران است نتوانست در برابر تحریمها تحمّل کند، شما چطور تاب تحمّل ایستادگی در مقابل ما را دارید؟؟؟

ای کاش از حرف خودمان کوتاه نمی آمدیم و تا آخر به جهان اعلام می کردیم که ما به حق هستیم و آمریکا می خواهد ما را از حق مسلّممان محروم کند.

ای کاش از موضع قدرت وارد می شدیم نه اینکه با صدای بلند بگوییم: «خزانه خالی است» و ما نیاز به توافق با شما داریم!

ای کاش لا اقل در مقابل آنچه فروختیم تمام حق خود را می خریدیم، نه اینکه هم کالا و هم بهای آن از حقوق و دارایی های خود ما باشد...

در اینجا در مورد فواید و ضررهای توافقات حاصله بنای صحبت نداشتیم و تنها هدف این بود که بگوییم: یکی از ضررهای توافق با آمریکا این بود که نگرانی های غرب را پذیرفتیم و به جهانیان اعلام کردیم که آنچنان که تا کنون می گفتیم انرژی هسته ای حق مسلّم ما ... نیست!

  • مهدی جهانشاهی