بیا با هم...

همه با هم پیش به سوی ظهور

بیا با هم...

همه با هم پیش به سوی ظهور

«اینده از آن متقین است»
متقی باش تا اینده از آن تو باشد

بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شرط توفیق یاری امام زمان» ثبت شده است

۲۲
آذر

خیلی از ما افتخار خودمان می دانیم که وقتی امام زمان آمدند برای یاری ایشان آستین بالا خواهیم زد و به یاری ایشان می شتابیم. اما هیچ فکر کرده اید که شاید یاری امام زمان شرایط و ضوابطی داشته باشد؟ مقام و جایگاه کمی نیست اینکه انسان یاری دهنده ی منجی آخر الزمان باشد برای آن کار بزرگ و تاریخ ساز. کار کمی نیست که انسان لیاقت پیدا کند در زمره ی گروهی در آید که آروزی هزاران ساله ی انبیا و اولیا را برآورده خواهند کرد و به هزار سال انتظار منتظران خاتمه ببخشد. این شخص قرار است با پاک ترین های یک تاریخ همراهی کند تا هدف از آفرینش را محقّق کند، این چنین فردی چنان جلالتی پیدا کرده که عزت اسلام و ذلت نهایی کفر به دست او و به واسطه ی او رقم بخورد! چطور ممکن است این توفیق را محوّل به شانس بدانیم و توقع داشته باشیم بدون آمادگی این مسؤولیت به ما سپرده شود!

اولاً روشن است که یاران مصلح باید مصلح باشند، چون یاران مصلح، جمع مصلحان حقیقی عالم هستند که قرار است پیشوای خود را برای اصلاح عالم یاری کنند. کسی که فقط به فکر خودش باشد مصلح نیست و نمی تواند یار مصلح باشد. چنین شخصی حتی منتظر مصلح هم نیست! چون کسی که دغدغه ی اصلاح نداشته باشد نمی تواند ادعا کند که منتظر مصلح حقیقی است و این انتظار بی ربط نسبت به اصلاح امور خواهد بود.

در مرحله ی بعد، این هم روشن است که یاران مصلح باید صالح باشند، و گرنه به جای اینکه اصلاح گر باشند، خود، نیازمند به اصلاح نفس خواهند بود.

آنچه که مهم است این است که بدانیم یاران مصلح چقدر باید صالح باشند؟ آیا ما در آن حدی از صلاح هستیم که لیاقت داشته باشیم در زمره ی یاران مصلح در آییم؟ شاید وقتی که بخواهیم در وارد این سپاه با شکوه شویم، آیه ای از قران سدّ راه ما شود و اجازه ی ورود به ما ندهد! کدام آیه؟ آن آیه ی شریفه که خداوند می فرماید: ما کنت متخذ المضلین عضداً. منِ خدا برای اهدافم از گمراهان استفاده نمی کنم، گمراهان را بازوی پیش برنده ی کارهای خود قرار نمی دهم و این اجازه را نمی دهم که چنین افتخاری به نام آنها ثبت شود!

یاران حضرت علی بارها تا لب مرز پیروزی پیش رفتند اما نتوانستند کار را به اتمام برسانند! زنجیرها دست و پا گیر آنها شده بود و توفیق پیدا نکردند که کار را یکسره کنند و امورات جامعه را به طور کامل به چنگ خویش در آوردند. با اینکه شمشیر به چند متری خیمه ی معاویه رسیده بود، اما عاقبت به آنجا ختم شد که به آن سردار تنها روی کردند و گفتند: یا حسن! بگذار راحت باشیم! از جنگ خسته ایم و از ادامه ی راه منصرف...

چرا این توفیق برایشان حاصل نشد که کار را یک سره کنند؟ چون لایق چنین افتخاری نبودند. چون در پیچ اوّل امتحانات زمین گیر شده بودند و مقام ولایت را جامع تفرقه های خود در نظر نگرفته بودند. امیر المؤمنین علیه السلام دائم از آنها گله می کرد که: از شما خسته شدم! کاش ده تا از شما را می دادم و یکی از یاران پا به کار معاویه را می گرفتم! کاش شما هم مانند آنها که در باطلشان متحد اند، در حقتان یک صدا و هم رأی بودید.

ما که دائم می گوییم: اهل کوفه نیستیم و با آنها فرق داریم! اما به هر حال اینجا عرصه ای دیگر است! اینجا گستره ی کار خیلی بزرگتر است و نباید خودمان را با مردم آن زمان مقایسه کنیم! چقدر باید صالح باشیم تا ما را به خیمه ی آن امام قائم عدالت گستر راه بدهند؟

در روایات آخر الزمان بر تمحیص و غربال شدن شیعیان تأکید شده. تمحیص یعنی چه؟ یعنی هر کسی که خرده شیشه ای دارد باید از گردونه خارج شود و فقط آنهایی بمانند که لایق این خیمه هستند! یعنی یاران آخر الزمانی اهل بیت باید به آن درجه از خلوص برسند که قابل باشند جهان به دست آنها پر از عدل و داد شود. یعنی باید آنقدر صالح باشند که از سرریز این پاکی بتوانند دیگران را هم پاک کنند.

امتحانها به شدت سخت می شود. ریزشها زیاد می شود. انسانهای خاکستری فدا می شوند تا طلاهای تمام عیار از بین آنها خودنمایی کنند.

راستی به خودت نگاه کن! چقدر طاقت داری داخل گردونه ی این قربال بمانی؟ امتحان های خاصی پیش رو داری! نکند در همان مرحله ی شروع مسابقه پا پس بزنی و کنار بکشی؟...

خودت را گول نزن! قدم اوّل واجبات و محرّمات است...

هستی؟!...

  • مهدی جهانشاهی