بیا با هم...

همه با هم پیش به سوی ظهور

بیا با هم...

همه با هم پیش به سوی ظهور

«اینده از آن متقین است»
متقی باش تا اینده از آن تو باشد

بایگانی

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معیار انتخابات» ثبت شده است

۱۵
دی

از نشانه های پیشرفت و تعالی ملت ما این است که افرادی با ملاک های قرآنی شهره و پرآوازه می شوند.

درست است که هنرمندان در یک لایه ی سطحی ـ و البته فعال! ـ موج سازی می کنند تا مثلاً برخی مسؤولین در هنگامه ی انتخابات موج سواری کنند؛ اما در لایه های عمیق تر، این ارزشهای متعالی تر هستند که بر اراده ی مردم حاکم اند.

در جریان شهادت شهید سرافراز سردار قاسم سلیمانی ـ مثل تشییع شهدای پیشین ـ شاهد این اسوه انگاری مقدس و کرنش به افراد با فضیلت، از جانب انبوه مردم بوده ایم.

این چیزی است که قرآن بر آن صحه گذاشته است و از مردم توقع دارد تابع شخصیتهایی با ملاک های واقعی (دانایی، توانایی و فضیلت اخلاقی) باشند.

در داستان انتخاب طالوت به عنوان پیشقراول سپاه بنی اسرائیل می خوانیم:

و پیامبرشان به آنها گفت: «خداوند (*طالوت*) را براى زمامدارى شما مبعوث (و انتخاب) کرده است.» گفتند: «چگونه او بر ما حکومت کند، با اینکه ما از او شایسته‏تریم، و او ثروت زیادى ندارد؟!» گفت: «خدا او را بر شما برگزیده، و او را در علم و (قدرت) جسم، وسعت بخشیده است. خداوند، ملکش را به هر کس بخواهد، مى‏بخشد؛ و احسان خداوند، وسیع است؛ و (از لیاقت افراد براى منصب‏ها) آگاه است.» (بقره: 247)

  • مهدی جهانشاهی
۲۷
دی

یکی دو شب پیش بود که اخبار قطعه فیلمی از رأی دادن رهبری را نشان داد که در آن رهبری فرمودند: من به 31 نفر رأی دادم... نه اینکه همه ی آنها را بشناسم، نه! بلکه نسبت به تعدادی از آنها شناخت داشتم و بقیه را هم با اعتماد به لیستی که آنها داده بودند، رأی دادم.

آنطور که در پست قبل گذشت، چند بار دیگر هم رهبری روی این لیستها تأکید کرده اند.

توجه به لیستها نه به جهت جناح بازی و زد و بند های سیاسی است، بلکه از این جهت است که می خواهیم یک تفکر و یک هویت اصیل را روی کار بیاوریم. روشن است که کسانی که لیستی ارائه می دهند برای خود یارگیری می کنند و کسانی را معرفی می کنند که به نظرشان برای پیش برد اهداف مناسب هستند و همکارهای خوبی برای رسیدن به آن اهداف هستند. یعنی وارد شدن یک فرد در یک لیست نشان می دهد که آن فرد قصد همکاری با چه کسانی را دارد (با توجه به اینکه کار نماینده ها یک کار جمعی است نه فردی! لذا معنا ندارد که کسی بگوید من مستقل هستم و در لیستها داخل نیستم!)

امروز توجه به لیستهای انتخاباتی دو فایده ی دیگر هم دارد:

اول اینکه: این لیستها بهانه ای برای وحدت و یکپارچگی گروهها است و می تواند ابزار خوبی برای موفقیت یک طیف و یک جریان باشد. مثلاً اگر اصول گرایان به یک جمع بندی واحد از لیستها برسند و مردم هم به این درک برسند که باید به حزب آنها رأی بدهند، این نزدیک ترین راه برای موفقیت و پیروزی آنهاست. مخصوصاً که تفکرات غرب گرا هم قطعاً با لیست واحد و به طور کاملاً حساب شده به عرصه ی انتخابات ورود پیدا کرده اند و از این راه قصد نفوذ به بدنه ی سیاست را دارند.

فایده ی دوّم اینکه: این لیستها بهانه را از دست  کسانی که خود را از جریان منازعات و صلاحیت داوطلبان بی اطلاع می دانند، می گیرد و معیار نسبتاً دقیقی برای تشخیص اصلح به آنها ارائه می دهد. مردمی که هیچ شناختی نسبت به افراد ندارند، می توانند مثلاً به لیست اصول گرایان رجوع کنند و با توجه به پیشینه ی این حزب در حمایت از رهبری، افراد آن را مورد اعتماد قرار بدهند.

لذا به اطرافیان خود به جای اینکه فرد معرفی کنید، حزب معرفی کنید.

  • مهدی جهانشاهی
۱۴
دی

پیش از این رهبری فرموده بودند: ملت امام اگر راه امام را کنار بگذارد سیلی خواهد خورد.

شاید برای برخی سؤال شد که ما چکار می توانیم بکنیم تا به آن نقطه نرسیم؟

بعد از آن رهبری بر روی کلمه ی نفوذ و خطرهای پسا برجام تأکید کردند.

این هم مشکل جدیدی نبود و معلوم نیست کدام روزنه ی نفوذ است که رهبری را اینقدر نگران کرده.

حالا اما امروز (14/10/94) رهبری این روزنه ی نفوذ را نشان دادند و اشاره کردند: معلوم نیست هر کس که نام او در لیستهای انتخاباتی می آید افراد متعهد و انقلابی باشند. دشمن مهره های خود را در همین لیستها می گنجاند. خلاصه یعنی نفوذ قرار است از لیست های انتخاباتی شروع شود! حتی اشاره کردند که دشمن لیست می دهد، یا اینکه مثلا ً در حال وارد کردن سلاح و تجهیزات به کشور است!

شاید رهبری محذوری دارند و نمی توانند با واسطه ی شورای نگهبان و تأیید صلاحیتها عده ای را از دور انتخابات خارج کنند. شاید کار به جایی رسیده که خود مردم باید تصمیم گیر باشند و با رأی ندادن به نفوذی ها آنها را طرد کنند.

به هر حال خوب است خوش بینی یا بی خیالی را کنار بگذاریم و مواظب باشیم دچار یک گناه تاریخی نشویم. گناهی که مسیر آینده خودمان و دیگر کشورهای منطقه را منحرف کند و همه چیز را خراب و نیست ونابود کند.

در رأی دادن هایتان مواظب باشید!

تا به حال چند بار در رأی دادن هایتان خدا را ملاک قرار داده اید؟

***************

اما امروز (19/10/94) دوباره رهبری از لیستهای انتخاباتی یاد کردند و اشاره فرمودند: اگر کسی مثلاً برخی افراد را نمی شناسد و می خواهد به افراد متعهد رأی بدهد، ببیند کسانی که لیست می دهند کدام هایشان افراد دلسوزی برای انقلاب هستند، می تواند به لیستهایی که او می دهد اعتماد کنند.

این کلام مفهوم عمیقی دارد و آن اینکه: امروز گویا رقابت و مبارزه بین جبهه های داخلی است و کار به جایی رسیده که ما باید یکی از چند تفکر و جریان را انتخاب کنیم، و مهمترین وظیفه ی ما در این مقطع شناخت آن احزابی است که واقعا دلسوز نظام و انقلاب هستند و با آرمانها و اهداف آن همسو هستند و این را در عمل نشان داده اند. زشت است برای ما که بعد از نزدیک چهل سال هنوز طیف ها و گروه بندی ها را نشناسیم و با طرز تفکر آنها آشنا نباشیم.

به هر حال امروز در دیدگاه رهبری لیستهای انتخاباتی یک نقطه عطف هستند...

  • مهدی جهانشاهی
۰۵
دی

سوراخ دعا را را گم کرده ایم؛ فکر می کنیم نمی شود! ضعف و کاهلی خودمان را به چشم دیگران می بینیم، به پای اصول می نویسیم و به دست تقدیر می سپاریم. انگار نه انگار که مشکل از خود ماست و ما در وجود این مشکلات و رفع آن سهم داریم...

می گوییم: بی هوا رأی ندهید! حزب باد را سر کار نیاورید! باد نکارید که توفان درو کنید!

چشم بسته می گویند: همین است که هست! به هر کس دیگر رأی بدهیم، آخر، تو زرد از آب در می آید؛ پس معلوم می شود ریشه خراب است و اصول و پایه ها غلط طرح ریزی شده اند!

یکی نیست به اینها بگوید: وقتی هنوز دعوا سر خوب و بد است... وقتی هنوز بدها امید دارند که با یک حیله و ترفند از شما رأی جمع کنند... وقتی خوب برای اثبات خوب بودن خودش باید به زحمت بیفتد... وقتی هنوز رقابت را بین خوب و خوب تر بر قرار نکرده ایم... چطور توقع داریم همان روز اوّل از داخل این سبد قرعه، بهترین در بیاید و همان شود که ما دنبالش بودیم!

به گذشته ی خودتان نگاهی بیندازید! خوب را سر کار آوردید، بعد به آن قانع نشدید. گفتید بگذار این یکی را هم امتحان کنیم. بعد گفتید! نه همان قبلی بهتر بود، بعد دائماً از خوب به بد و از بد به خوب فرار کردید! انگار از خوبی های خوب ناراحت بودید که نمی خواستید در خوب بودن پیشرفتی حاصل شود. 

عجیب است که در بین رئیس جمهور هایی که تا حالا انتخاب شده اند، اکثرشان اصلاً اعتقادی به یاری رسانی به مظلومین و مستضعفیان نداشته اند و افکاری داشته اند مانند افکار غربی ها که باید سرمایه داران را چاق کرد تا به داد کشور برسند! بقیه در امان خدا...

طوری شده که خوب تر ها اصلاً امیدی ندارد که به گردونه مسابقه راه پیدا کنند! بعد از احمدی نژاد خوب تر ها خواستند خودی نشان بدهند، اما هیچ کس به آنها نگاه هم نکرد! چون ملاک در نظر مردم خوب بودن نبود! خوب تر ها با چه امیدی به میدان بیایند، وقتی ملاک و معیار نزد مردم مشهور بودن و پولدار بودن و ریاکار بودن و امثال آنها است!

چه توقع! مشکل از خود ماست! بعد از حدود چهل سال هنوز در تردیدیم و به یک شناخت از طیف ها و شخصیتها نرسیده ایم! هنوز افراد ناصالح از گردونه مسابقات حذف نشده اند؛ هنوز به آن حد از رشد نرسیده ایم که انتخاب ها فقط بین خوب و خوب تر باشد. هنوز هم در انتخابهایمان با شیطان معامله می کنیم و خدا را هیچ در نظر نمی گیریم.

نا امید هستی؟! از خود توست!

فقط وقتی امید اصلاح کشورت را داشته باش که وقتی یک نفر خراب کرد، دیگر رأی نیاورد! اما وقتی تسامح می کنیم، وقتی شانسی رأی می  دهیم، وقتی جز ملاکهای شیطانی ملاکی نداریم... چه توقع!

قاعده است! اتفاقی نیست! از گردونه ی شانس، فقط شیطان بیرون می آید!

  • مهدی جهانشاهی
۲۶
مرداد

می گویند:

ما که علم غیب نداریم تا بتوانیم آدمی را که تا حالا ندیده ایم بشناسیم و بفهمیم چه کاره است! اینهمه رئیس جمهور رأی دادیم فکر کردیم به امام زمان رأی داده ایم اما زود فهمیدیم اشتباه کردیم و از این رأیمان پشیمان شدیم...

: چند معیار را ما اینجا برای شما می شماریم، شما کسانی را که قبلاً به آنها رأی داده اید و از آنها ناراضی  هستید با این معیارها بسنجید و ببینید قابل تشخیص بودند یا نه؟

  1. شعارهای افراطی و بزرگ تر از دهان که اصلاً در حدّ آن نامزد نیست: می دانید که مثلاً یک نماینده ی مجلس کارش فقط در حیطه ی قانون گذاری است، حالا یک نماینده ی مجلس چطور می تواند به شما  قول ایجاد شغل و ساختن خانه و امثال آن را بدهد؟ این شعارها معلوم است که غیر صادقانه و فریبکارانه است. حدود اختیارات دولت از اختیارات قوه قضائیه جداست، حدود اختیارات مجلس از دولت جداست، و حدود اختیارات رهبر از همه ی اینها جداست!
  2. شعارهای غیر همخوان با اصول انقلاب: بسیاری از شعارهای نمایندگان دنیوی و به دور از موازین اسلامی و انقلابی است. توجه به خدا و اهداف مهدوی انقلاب چیزی است که کمتر از کلمات کاندیدهای انتخاباتی پیدا می شود.
  3. سادگی و پرهیز از ریخت و پاش و اسراف: ساده زیستی و پرهیز از تجمل گرایی چیزی است که شعار زبانی آن هم حتّی اگر از سر ریا و خودنمایی باشد، خوب است و در جامعه اثر گذار است. در حالی که بسیاری از کاندیدها ابائی ندارند که با ظاهر اشرافی در منظر عموم حاضر شوند. تبلیغات انتخاباتی آنها هم رنگ اشرافی گری دارد. اطرافیان و حامیان آنها هم اشراف زادگان هستند. اینگونه افراد چطور می توانند درد افراد مستمند را بفهمند و از مستضعفان حمایت کنند!
  4. سابقه ی عملیاتی کاندید در مسؤولیتهای پیشین: خیلی بعید است کسی که در عرصه های مسؤولیت پذیری قبلی خود کارنامه ی موفقی نداشته است، در عرصه ی جدید عوض شود و بتواند طور دیگری به انجام خدمت مشغول شود! برعکس این قضیه ممکن است، که کسی سابقه ی خوبی داشته باشد و در عرصه های بعدی کار را خراب کند؛ اما اینکه کسی بدون سابقه ی کاری موفق بتواند کاری موفق ارائه دهد، خیلی دور از ذهن و بعید است! هرچند شعارهای او جذاب و دهان پر کن باشد.

مثلاً دکتر روحانی که در قبلاً مذاکره با آمریکا را تجربه کرده بود و موفقیتی به دست نیاورده بود، حالا چطور می توان به او اعتماد کرد که با همان تیم مذاکراتی بیاید و شقّ القمر کند!

  1. سلامت تبلیغاتی در زمان انتخابات: بسیاری از تبلیغاتی که کاندیدها انجام می دهند خلاف قانون است و بسیاری از آنها منابع مالی مشکوکی دارند که اینها را باید در نظر داشت.
  2. استفاده تبلیغاتی از سوابق مذهبی! می بینیم کسانی که مثلاً در سپاه حضور داشته اند و با اینکه در آنجا هم پرونده ی درخشانی نزد همکاران خود نداشته اند اما حالا از نام این ارگان کمال استفاده را می برند و خود را به آن ملحق می دانند! یا کسانی که در کسوت روحانیت هستند اما روحانیون متعهّد حامی آنها نیستند و از آنها ابراز بیزاری می کنند! لذا این مهم نیست که فلان کاندید، در برهه ای از زمان در زمره ی روحانیان یا فرهنگیان یا رزمندگان بوده است و دائماً این را به رخ مردم می کشد! این مهم است که رفتار و اخلاق و منش او چقدر به خاستگاه او شبیه باشد.
  3. موضع گیری مخالفان نظام و شبکه های ماهواره ای: هرگاه دیدید هجمه ها علیه یک نفر سنگین است، بدانید که آن شخص ارزش این را دارد که به عنوان یک گزینه ایده آل به آن نظر شود. بالعکس، اگر دیدید دشمن از کسی تعریف می کند، بدانید رأی به او رأی به شیطان است و بخواهند یا نخواهد در زمین دشمن دارد بازی می کند.

           یادمان که نرفته ماهواره ها در انتخابات سال 92 برای چه کسی کف می زدند؟! یادمان که نرفته کدام کاندادا با حمایت چه کسانی سر کار آمدند!

  1. حزب یا تشکیلاتی که کاندید خود را به آن ها ملحق می داند، چطور افرادی با چه افکار و رویکردهایی هستند؟ این کاندید با چه افرادی همراه است؟ با چه کسانی هم فکر و هم ایده است؟ بعد از روی کار آمدن او چه کسانی اطراف او را خواهند گرفت؟ اینها را باید دقیقاً مورد توجه قرار داد. این قانون روشنی است که فرد مشکوک را باید از دوستان و اطرافیان او شناخت! این جهت گیری های حزبی و تشکیلاتی ملاکی بسیار مهم و کارآمد هستند که همه باید به آن اشراف داشته باشند. الآن برای مردم ما خیلی زشت است که بعد از نزدیک 40 سال ندانسته باشند که فرق اصول گرایان با اصلاح طلبان در چیست و کدام حزب به آرمان های انقلاب نزدیک تر است؟

 

******

-  آقا ما کار داریم! وقت اینهمه تحقیق و تفحص در مورد اینهمه کاندیدا را نداریم! از ما چه توقع؟!

-  توقع زیادی نیست! اولاً: رأی بدهید و از نظام پشتیبانی کنید.

دوماً: مسؤولانه رأی بدهید و بر معیار شانس رأی ندهید.

سوماً: خدا را در نظر بگیرید و با شیطان معامله نکنید (به دنبال شعارهای دنیا طلبانه و پوچ و تهی افراد نباشید).

چهارماً: اگر خودتان به نتیجه ای نرسیدید به حرف کسی که به او اعتماد دارید گوش دهید.

  • مهدی جهانشاهی
۰۵
تیر

اگر نصرت خدا نبود امروز ما اینجا نبودیم!

از پیشرفتهای علمی و فنی خبری نبود...

تحریم ها ما را از پا در آورده بود...

داعش امنیت ما را مصادره کرده بود...

و شیطان تمام وجود ما را تسخیر کرده بود.

 

در این بین تنها یار ما همان خدا بوده است: أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا لَکُم مِّن دُونِ اللّهِ مِن وَلِیٍّ وَلاَ نَصِیرٍ.

اما ممکن است همین یاری را هم از دست بدهیم و به گفته رهبر بزرگوار سیلی بزرگی بخوریم! چه زمان؟ از این آیات روشن می شود:

وَلاَ تَرْکَنُواْ إِلَی الَّذِینَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَمَا لَکُم مِّن دُونِ اللّهِ مِنْ أَوْلِیَاءَ ثُمَّ لاَ تُنصَرُونَ.

و بر ظالمان اعتماد ننمایید، که موجب مى‏شود آتش به شما برخورد کند؛ و در آن حال، هیچ ولىّ و سرپرستى جز خدا نخواهید داشت؛ و پس از آن یارى نخواهید شد!

وَلَن تَرْضَی عَنکَ الْیَهُودُ وَلاَ النَّصَارَی حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَی اللّهِ هُوَ الْهُدَی وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعْدَ الَّذِی جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَکَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِیٍّ وَلاَ نَصِیرٍ

هرگز یهود و نصارى از تو راضى نخواهند شد، (تا به طور کامل، تسلیم خواسته‏هاى آنها شوى، و) از آیین آنان، پیروى کنى. بگو: «هدایت، تنها هدایت الهى است!» و اگر از هوى و هوسهاى آنان پیروى کنى، بعد از آنکه آگاه شده‏اى، هیچ سرپرست و یاورى از سوى خدا براى تو نخواهد بود.

حالا باید مواظب باشیم تحریم و مذاکره ما را به این وضعیت نزدیک نکند که در آن صورت دیگر نباید توقع یاری از خدا داشته باشید...

رأی دادن هایمان می تواند همه چیز را عوض کند. مواظب باشید!

چشم به نصرت الهی

  • مهدی جهانشاهی
۱۸
فروردين

«همان قبلی بهتر بود»!!!

این بدترین جمله ای است که یک ایرانی از صفحه ی ذهن خود گذرانده. هرچه می کشیم از همین جمله است، باز ماندن از پیشرفت، عقب گرد و تمام نارضایتی ها...

این شعار تماماً مخالف با روح انتظار است تمام هشدارهایی که وارد شده است نسبت به ناامیدها و کم بودن انسانهای منتظر، متوجه اینگونه افراد هم می شود. چون حقیقت انتظار امید به آینده ی بهتر و حرکت به سمت آن است. در حالی که این شعار نسبت به آینده هیج اشتیاقی ندارد و سرد و بی عاطفه است. منتظر کسی نیست که در گذشته بماند، بلکه کسی است که امروز شروع کند تا آینده را برای خودش بسازد.

تمام همّ و غمّ مکتب ما این است که به انسان بفهماند باید امروز تو بهتر از دیروز تو باشد و «کسی که دو روز او مساوی باشد ضرر کرده است»، اما تفکّر بعضی این است که امروز بهتر نشدیم پس به وضعیت دیروز برگردیم. خود را به وضعیت دیروزی بر می گردانیم اما غافل از اینکه وضعیت دیروز برای امروز ما بدتر از دیروز است.

همان قبلی بهتر بود؟! کجای آن بهتر بود؟ چرا عقب گرد می کنیم؟ اینهمه تجربه که کسب کرده ایم چه می شود؟ چرا به جای حلّ مسأله صورت مسأله را پاک می کنیم؟ با این فکرها نمی توانیم برای آینده آماده بشویم. قوم حضرت موسی هم می گفتند: همان قبلی بهتر بود (ای موسی قبل از اینکه تو بیایی و پس از اینکه به نزد ما آمدی ما اذیت ها کشیدیم) (اعراف 129). زیان دلشان این بود که تو که منجی ما بودی چرا با آمدن تو وضعیت ما بهتر نشد؟! پس کاش نمی آمدی و اینقدر ما را درگیر نمی کردی!

مشکل از اینجاست که ما در کنار سختی های امروز خود خوشی های گذشته را یادآور می شویم (همان خوشی هایی که تا وقتی داشتیم قدر دان آن نبودیم)، حالا تمام آروزی ما این می شود که آن احساس گذشته را به صورتی مصنوعی زنده کنیم و به آن خوشی ها برگردیم. بدین صورت به نوعی با زمانه منفعلانه برخورد می کنیم. به جای اینکه قوی باشیم و به فکر ساختن آینده باشیم احساس ضعف می کنیم و به وضعیت دیروز تن می دهیم و اینطور می شود که: هر روز بدتر از دیروز...

برخی از ما به جای اینکه به فکر اصلاح آینده باشند و برای رسیدن به حکومت عدل مهدوی تلاش کنند، سرگرم حسرت خوردن از گذشته می شوند و می گویند: کاش دیروز برگردد! و زهی خیال باطل که این آرزویی دست نایافتنی است و تنها ثمره ی آن تن دادن به اشکالات گذشته است، بعلاوه ی برخی اشکالات جدید که مقتضای گذشت زمانه است.

با چنین تفکری نمی توان به آینده ی بهتر رسید، حتّی نمی توان گذشته را همانطور که بود بازسازی کرد. اتفاقاً اگر گذشته به زمان حال ما بازگردد و قدرت مقایسه پیدا کنیم خواهیم دید که خیلی اشکالات در گذشته بوده است که الآن فکر آنها هم آزار دهنده است، لکن ما تنها خوشی های گذشته را در خاطر داریم و به سختی های آن حاضر نیستیم فکر کنیم.

اصلاح مشکلاتدر مقابل با نگاه آینده محوری می توانیم اشکالات گذشته را اصلاح کنیم و با تجربه از تاریخ، جهان را برای پذیرش عدل مهدوی مهیا کنیم.

اما در عرصه کنونی انقلاب:

به عنوان نمونه رهبر معظم انقلاب در بحث انتخابات توصیه نمودند که رئیس جمهوری انتخاب کنید که خوبی های قبلی ها را داشته باشد و اشکالات آنها را نداشته باشد، لکن برخی مردم همان قانون «همان قبلی بهتر بود» را اجرا کردند و برای بهبود وضعیت اقتصادی منش اصلاحات را برگزیدند، گویی اینها فراموش کرده اند که شروع تورّم ها و تمام دردهای اقتصادی مملکت ما از زمان طیف اصلاحات بوده است.

الآن هم برخی دوباره این زمزمه را شروع کرده اند که: همان قبلی بهتر بود، احمدی نژاد! بیا و ما را از دست این رئیس جمهور نجات بده!

این عدّه عادت کرده اند که: از چاله در بیایند و به چاه بیفتند...

البته این شعار را برخی کوته فکرها در مورد اصل انقلاب هم دارند و می گویند: محمد رضا! کجایی که یادت بخیر....! البته خداوند سخن این افراد ناسپاس را بی جواب نمی گذارد و به قانون «کفر نعمت از کفت بیرون کند» آینده ای برای آنها مهیا می کند که انگشت حسرتشان تا ابد در دهان باقی بماند...

***

برای پیشرفت و رسیدن به آینده ی روشن به جای اینکه در گذشته زندگی کنیم باید گذشته را پلی برای ساختن آینده قرار دهیم. از اشتباهات گذشته و اشتباهات گذشتگان باید درس بگیریم و هر بار با قدرتی بیشتر برای آینده برنامه ریزی کنیم. اینهمه تأکیدات قرآن در خصوص درس گرفتن از گذشتگان و نشان دادن ناکامی های آنها و لغزش های آنها برای همین است که ما با استفاده از تجربه ی گذشتگان الگویی خداپسندانه برای آینده ی خود طراحی کنیم.

پس بیایید به جای اینکه بر طبل ناامیدی بکوبیم و دائماً این و آن را سرزنش کنیم، نگاهی به خود و اطراف خود بیندازیم و ببینیم تا کنون چه اشتباهات کلان و خردی انجام داده ایم که می توانیم آنها را اصلاح کنیم و برای رسیدن به آینده ای زیبا امیدوار باشیم...

 
***
مطمئنم دو روز بعد عده ای بر می خیزند و می گویند: همان قبلی بهتر بود بگذار احمدی نژاد برگردد...!
  • مهدی جهانشاهی