برخی از کلمات امام در مورد اهمیت ساده زیستی و نفی اشرافی گری در مسؤولین کشوری
چراغ راه ما در انتخاب فرد اصلح:
کلمات دیگر از ایشان:
برخی از کلمات امام در مورد اهمیت ساده زیستی و نفی اشرافی گری در مسؤولین کشوری
چراغ راه ما در انتخاب فرد اصلح:
کلمات دیگر از ایشان:
رهبرانقلاب: هر قدمی که در راه استواری این انقلاب اسلامی برمیدارید، یک قدم به ظهور حضرت مهدی(عج) نزدیکتر میشوید.
🔍با توجه به اینکه رهبری حکیم فرمودند: پانزده سال بعد اسرائیل نباید وجود داشته باشد
وفرمودند:باید در همه ی زمینه ها در مقابل غرب حالت هجومی داشته باشیم
و خداوند هم از همان ابتدا فرموده اند: زبان سخن با دشمن مبارزه است، نه مذاکره:
فکر می کنید ادبیات رئیس جمهور بعد چطور باید باشد؟؟؟
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
اونایی که میگفتن برجام مانع جنگ شد! کذب سخنشان با این سخن حضرت آقا👆 آشکار شد که نه تنها برجام مانع جنگ نشد بلکه عامل ضعف ما شده است.. جوری که دشمن گستاخ تر شده و طمع جنگ افروزی بیشتری پیدا کرده است.
دانلود....
ضعفی که ما نشان دادیم و دشمن را پررو تر کرد.
برجام...
یادتان که نرفته؟!
قبل از آن هم ضعف نشان دادیم و نتیجه این شد که هسته ای تعطیل شد، تحریمی هم آزاد نشد!
واکنش رهبری: همان دولتی که هسته ای را تعطیل کرده خودش باید فک پلومب کند...
قبل از آن هم ضعف نشان دادیم؛ در جریان قطعنامه 598. نتیجه اش شد مثلاً مرصاد و حمله منافقین؛به امید اینکه در عرض چند روز کار را یکسره کنند!
...آقایان آشنا نیستند؟
واکنش امام: جام زهر را به من نوشاندند!
چند پست قبل آیه ای از قرآن را خدمتتان قرائت کردیم با این مضمون که: ای پیامبر! منافقین را در لحن گفتار و گوشه و کنایه های کلامی آنها می شناسی!
حالا دعوا سر این نیست که اسم این کار رئیس جمهور را چه بگذاریم؟! نفاق یا خیانت یا جهل یا بی تدبیری یا ...
مهم این است که بدانیم این رئیس جمهور دیگر نباید سر کار باشد!
چند روز پیش بود که جناب رئیس جمهور همه چیز را سر رهبری خراب کرد و گفت: هر کاری در برجام شد تحت اشراف فرامین رهبری بود!
این در حالی است که خط قرمزهای رهبری پشت تریبون های عمومی پخش شد و همه آنها را شنیدند!
حالا اگر باز هم فکر می کنید که رهبری موافق با برجام بودند، به این تصویر توجه کنید:
بسیاری از مردم، از رهبری توقع دارند که خرابکاری ها را ضربه فنی کند و به یک باره مثلاً رئیس جمهور را کنار بگذارد.
اما ایشان با متانت سعی می کنند همه چیز از راه طبیعی پیش برود.
مثلاً بهتر نیست که مردم به اشتباه خودشان پی ببرند و این بار درست رأی بدهند و با رأی شان رئیس جمهور را کنار بگذارند؟!
مردم که اینهمه خرابکاری از دولت دیده اند، چرا باید دوباره آن اشتباه را تکرار کنند؟
رهبر هم این را می خواهد. لذا در سخنرانی دیروز در جمع فرماندهان نیروی دریایی چند انتقاد را از دولت تکرار کرد:
1. برجام یک کار عجولانه و ناصحیح بود و عبور از خط قرمزهای رهبری آن را ناکارآمد کرد! (در حالی که دولت برجام را برگ برنده ی خود می داند).
2. حقوقهای نجومی مطالبه ی مردم است که هنوز پاسخ مناسب به آنها داده نشده است!
اما متأسفانه مردم ما یک خصلت بد دارند که شاید برایشان سنگین تمام شود و رهبری از همین ناراحت اند!
آن هم خصلت فراموش کاری!
هر رئیس جمهوری هر قدر که به مردم بدی کرده، به مرور زمان مردم آن را فراموش می کنند و فرشته ی مرگ، فرشته ی مرگشان می شود! (مثل اینکه بدی های رژیم پهلوی را فراموش کرده اند و می گویند: شاه بهتر بود!).
امروز رهبری می گوید: در آستانه ی انتخابات فراموش نکنید! این دولت اشتباهات بسیار بزرگی داشته است که نمره ی او را رفوزه کرده است...
بنا به گفته ی خود رهبری، علت موافقت ایشان با مذاکرات، کسب تجربه بود. تجربه ای که خود مردم اینطور خواستند که هزینه ی آن برایشان گران تمام شود!
ایشان در روز وفات حضرت امام این پازل را کامل کردند و فرمودند:
یک تجربهای ما در مذاکرات هستهای پیدا کردیم؛ این تجربه را نباید فراموش کنیم. این تجربه این است که اگر ما تنازل(۱۶) هم بکنیم، آمریکا دست از نقش مخرّب خودش برنمیدارد؛ این را ما در مذاکرات هستهای تجربه کردیم. ما نشستیم در جمع ۱+۵، و حتّی جداگانه با آمریکاییها مذاکره کردیم برای قضیّهی هستهای؛ برادران ما، فعّالان پرتلاش ما به یک نقاط مشترکی رسیدند، به یک نتایجی رسیدند؛ طرف -که آمریکا باشد- یک تعهّداتی کرد؛ جمهوری اسلامی تعهّدات خودش را انجام داد، [ولی] آن طرفِ بدقولِ بدعهدِ بدحساب دارد دبّه میکند؛ تا الان دبّه کرده است. خیلی خب، این یک تجربه است، این شد تجربه. حالا خیلیها قبل از این تجربه هم میدانستند امّا بعضی هم که نمیدانستند، حالا بدانند: در هر زمینهی دیگری هم که با آمریکا شما بحث و مجادله کنید، شما کوتاه بیایید، تنازل کنید، باز او نقش مخرّب خودش را حفظ خواهد کرد؛ در همهی زمینهها: بحث حقوق بشر، بحث موشک، بحث تروریسم، بحث لبنان، بحث فلسطین؛ در هر قضیّهای که شما به فرض -که البتّه محال است- از اصول خودتان، از مبانی خودتان کوتاه بیایید، صرفنظر بکنید، بدانید او کوتاه نخواهد آمد؛
این گفته ی ایشان رفرنس به کلام ایشان در 12/8/92 دارد که آنجا هم هدف از مذاکرات را کسب تجربه اعلام کرده بودند.
چندان هم کسب این تجربه سخت نبود و نیست. فقط این جناب آقای روحانی است که باید اجازه دهد مردم واقعیت را ببینند و دچار تحریف و کج فهمی واقعیت نشوند!
بعد از کسب تجربه، دیگر موقعیت نرمش قهرمانانه جایش را به حمله ی قهرمانانه می دهد.
پس خودتان را برای ادامه ی مبارزه آماده کنید...
گفته بودیم که رهبری اسم امسال را «اقدام و عمل» گذاشت تا از خرابکاری های دولت محترم پرده برداری کند!
چند نمونه از این مچ گیری ها را در سخنرانی اخیر در جمع مسؤولین هم شاهد بودیم.
تأکید رهبری بر این است که بفهمانند مشکل جامعه در بی اعتقادی مسؤولین به اقتصاد مقاومتی است. فرمودند:
- سفارش به تقوا و پرهیز از گناهانی که آفت آن به جامعه می رسد:
گناهان ما گاهی اینجوری است. ما یک حرکتی را انجام میدهیم، یک سخنی را میگوییم، یک راهی را میرویم، [که] جامعه ضرر میکند، کشور ضرر میکند؛ اینجور گناهان، گناهان مهمّی است، گناهان بزرگی است. فرمود: وَ اتَّقوا فِتنَةً لا تُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَموا مِنکُم خآصَّة.(۵) گاهی کسی ظلمی میکند، جزائی که خدای متعال برای آن ظلم قرار میدهد فراگیر است و جامعه را فرامیگیرد؛ ... این خطاب به ما مسئولین است، آحاد مردم مخاطب به این خطاب نیستند؛ ما مسئولین هستیم که [هم] میتوانیم کاری بکنیم که زیان آن به جامعه برسد؛ هم میتوانیم عکسش عمل کنیم، کاری کنیم که نفع آن به جامعه برسد.
- تازه رسیدند به حرف ما!
خب، یک تصوّر غلطی در اینجا وجود دارد و آن این است که «ما با آمریکا میتوانیم کنار بیاییم؛ با آمریکا کنار بیاییم و مشکلات را حل کنیم»! خب این تصوّر، تصوّر درستی نیست. ما نمیتوانیم به توهّم تکیه کنیم، باید به واقعیّتها تکیه کنیم...
با بنده زیاد صحبت شده و افرادی بودهاند از دوستانی که از روی عقیده و علاقه فکر میکردند که این کار میشود، در طول این سالها نشستیم و صحبت کردیم، [امّا] بعد خود آنها اعتراف کردند -نه پیش من، [بلکه] در غیاب و در جلسات رسمیِ تصمیمگیر- که استدلالی که فلانی میکند جواب ندارد؛... این را توجّه داشته باشید و بدانید؛ سیاست اساسی آمریکا هضم قدرتها و سیاستهای دنیا در معدهی سیاستهای آمریکایی است، این مخصوص [ما نیست]...
این را هم عرض بکنم: بعضی خیال میکنند دشمنیهایی که با ما میشود بهخاطر این است که ما ستیزهگری کردهایم؛ ما دائماً انگشت در چشم اینها کردهایم، [لذا] اینها از این جهت با ما دشمنی میکنند؛ نه، این هم خیال غلطی است، تصوّر غلطی است. ما شروعکننده نبودهایم.... تا قبل از اینکه مسئلهی تسخیر سفارت پیش بیاید -که آن هم عواملی داشت، مقدّماتی داشت- [آمریکاییها] در کمال امنیّت اینجا زندگی میکردند؛ راحت میرفتند، میآمدند؛ و البتّه بدجنسی میکردند. ما شروع نکردیم، آنها شروع کردند؛.. وانگهی فقط آمریکا که نیست، کشورهای دیگر [هم هستند]؛ حالا مثلاً فرض بفرمایید جمهوری اسلامی نسبت به فرانسه چه ستیزهگریای کرده؟... میبینید که چهکار میکنند. دیدید در قضیّهی هستهای که فرانسویها نقش پلیس بد را اجرا کردند ... حال یک کشور کوچکی مثل هلند مثلاً؛ در هر قضیّهای که شما نگاه کنید از قضایایی که پای جمهوری اسلامی به میان است، در آن لیست و فهرست دشمنها، یکیاش هلند است! حالا ما با هلند چهکار داشتیم؟ چه ستیزهگریای؟ کشور کوچکی که در گوشهی اروپا افتاده [است]. بحث این نیست که ما با آنها دشمنی و ستیزهگری کردیم. مثلاً فرض بفرمایید کانادا روابطش را با ما قطع کرد. ما با کانادا دشمنی کرده بودیم؟ ستیزهگری کرده بودیم؟ قضیّه این نیست، قضیّه چیز دیگری است. ما خودمان را نباید فریب بدهیم...
- چند نمونه عینی:
فرض کنید ناوگان هوایی ما نوسازی بشود؛ خب، خیلی کار مهم و لازمی است امّا اولویّت است؟ آیا این اولویّت کشور است؟ فرض کنیم مثلاً سیصد هواپیما بخریم؛ این معلوم نیست اولویّت باشد.
یکی از کارهای مهمّی که لازم است، جلوگیری از قراردادهای غیر لازم است. به من گزارش دادهاند که ما بعد از قضیّهی هستهای، حدود ۲.۵ میلیارد دلار قرارداد تثبیتشدهی امضا شده داریم؛ حالا مذاکرات، تفاهم و مانند اینها بیشتر از اینها است امّا آنچه امضا شده طبق گزارشی که به من دادهاند، حدود ۲.۵ میلیارد [دلار] است؛ من نگاه کردم، فرض کنید که راجع به انرژی خورشیدی است. اینها اولویّت است؟
یک مسئلهی مهمّ دیگر مسئلهی جلوگیری از واردات مضر است که بنده چند بار در این اواخر تکرار کردهام؛ یعنی آن وارداتی که یا مشابه داخلی دارد یا اگر هم مشابه داخلی ندارد جزو نیازهای فعلی کشور یا جزو نیازهای درجهی یک کشور نیست. مثلاً فرض بفرمایید ماشینهای آنچنانی یا خودروهای کذایی با سرعت آنچنانی چه نیازی است؟ میگویند بخش خصوصی میآورد؛ خب، دولت میتواند با انواع روشهایی که دارند -تعرفه و غیر تعرفه- جلویش را بگیرد. منابع کشور -انواع فاینانسها و پولهایی که آزاد میشود- نبایستی هدر برود. صنایع تعطیل شده، بخش اقتصاد دانشبنیان، بخش تبدیل ماشینهای فرسودهی صنایعمان، اینها جزو اولویّتها است.
بخش کشاورزیای که ما را خودکفا میکند که خب، خوشبختانه این گزارشی که امروز دادند، نشان میدهد که در این زمینهها پیشرفت کردهایم. من البتّه گزارشی نداشتم.
چرا ما باید بنزین وارد کنیم؟ یکی از چیزهایی که انسان گاهی وقتی فکر میکند، پیش خودش خجالت میکشد، وارد کردن بنزین است. جمهوری اسلامی با اینهمه نفت -که دائم پُزش را میدهیم پیش مردم و پیش دنیا که ما نفت و گازمان بر روی هم بزرگترین منبع نفت و گاز دنیا است که واقع قضیّه همین است- آن وقت بنزین وارد کنیم، یا گازوئیل وارد کنیم!
در حالی که جناب روحانی در عمل سعی کرد به مردم بقبولاند که دولت قبل مقصر نبود و هر چه تقصیر بود از تحریم ها بود؛ اما رهبری جمله ای فرمودند که من اینطور تفسیر می کنم:
هنوز هم می گوییم مشکل از بی کفایتی دولتها است! نه نقش کدخدا را پررنگ کنید و نه کم کاری های خودتان را کم رنگ کنید و نه دولت قبلی را حلوا حلوا کنید!
. اینها را بنده وقتی هم که نگاه میکنم -من در دولت قبل هم همین را گفتم- بیشتر از آنچه مربوط به تحریمها باشد، مربوط به مدیریّتها و سیاستها است؛ هم در این دولت این را آدم میتواند ببیند، هم در دولت قبل، هم در دولت اسبق. ما اگر چنانچه برنامههایمان برنامههای خوب و درستی باشد، تحریمها نه اینکه اثر ندارد، [ولی] اثرش بسیار کم خواهد بود؛ (در دیدار رمضانی مسؤولان نظام)
همانطور که مردم از دامان احمدی نژاد به دامان روحانی پناهنده شدند، امروز دوباره دارند شعار می دهند که: همان قبلی بهتر بود!
همان شعاری که قبلاً در مورد فاجعه آمیز بودن آن صحبت کردیم...
پیش از این گفته بودیم که رهبری ده جمله تعریف می کند تا بتواند یک جمله انتقاد و توبیخ کند.
در این سخنرانی اخیر در جمع مسؤولین این رویه را به خوبی شاهد بودیم. البته بالعکس، یک جمله تعریف کردند برای ده جمله انتقاد!
ابتدا یکی دو جمله ای تعریف کردند و به دولتی ها حق دادند (مثل پنبه ای که قبل از آمپول می زنند تا کمتر درد بگیرد)
فرمودند: هم طرفداران برجام و هم مخالفان آن مبالغه می کنند.
(جالب است که عمده منتقدان برجام چیزی بیشتر از آنچه خود رهبری در این سخنرانی از برجام انتقاد کردند، انتقادی ندارند. و جالب تر اینکه رهبری در بیان محسنات برجام به هیچ دستاورد نقدی اشاره نکردند و فقط به شایدهایی که توقع می رفت برجام فایده داشته باشد، اشاره کردند) فرمودند:
بله، برجام یک نقاط مثبتی دارد، یک نقاط منفیای دارد؛ یک محسّناتی دارد، یک معایبی دارد؛ محسّناتش همان چیزهایی است که ما را وادار کرد و ترغیب کرد که به این مذاکرات رو بیاوریم؛ البتّه میدانید این مذاکرات قبل از شروع دولت یازدهم آغاز شد که بهخاطر همین مُرغِّبات بود؛ یعنی جنبههای محسّناتی به نظر انسان میرسید که البتّه همهی آن محسّنات تأمین نشد، یعنی خیلیهایش تأمین نشد لکن حالا بالاخره یک محسّناتی بود و انسان حس میکرد که ممکن است این فواید وجود داشته باشد. شروع شد این مذاکرات؛ بعد هم که خب، زمان دولت جناب آقای روحانی طبعاً گسترش بیشتری و فعّالیّت بیشتری پیدا کرد؛ محسّنات اینها است...
یک جمله هم فرمودند: طرف سخن من طرفهای غربی است و نه زحمتکشان سیاست خارجه.
بله! درست است که روی سخن به بدعهدی طرفهای غربی بود، ولی ذهن هر انسان عاقلی می رود به این سمت که: آقایون دولتمردان
چطور با آنهمه تذکرات رهبری، غیر قابل اعتماد بودن طرف های غربی را باور نکرده بودند و معامله ای انجام دادند بر پایه ی اعتماد؟ یادمان نرود که از خط قرمزهای رهبری غیر قابل تفسیر و تأویل بودن اسناد مذاکرات بود...
اینجا معایب برجام را از بیان خود رهبری مرور می کنیم:
معایب چیست؟ معایب همان چیزی است که همیشه از آن بیمناک بودیم و تکرار میکردیم و میگفتیم؛ میگفتیم: آقا، اینها بدعهدند، بدذاتند، دبّهدربیار هستند، زیر قولشان میزنند، عمل نمیکنند؛ معایب هم اینها است. خللوفُرَجی وجود دارد در برجام که این معایب میتوانند خودشان را نشان بدهند و اگر این خللوفُرَج بسته میشد، البتّه معایب کمتر میشد یا منتفی میشد...
من آنچه راجع به برجام عرض میکنم، مطلقاً ناظر به این برادران عزیز ما که در مذاکرات شرکت داشتند نیست؛... امّا در مورد خود برجام؛ خود سند -همانطور که عرض کردم- یک خللوفُرَجی دارد، یک زوایای پرابهامی دارد که اینها موجب شده است که دشمن بتواند سوءاستفاده کند، طرف مقابل بتواند از آنها سوءاستفاده کند...
خب وظیفهی طرف مقابل این بود که تحریمها را برطرف کند، برطرف نکرده؛ تحریمها برطرف نشده. بخشی از تحریمها را اینها به یک نحوی برداشتهاند، منتها در عمل برداشته نشده. خب میدانید آنچه محلّ بحث بود تحریمهای ثانویّه بود. تحریمهای اوّلیّه را اینها با کمال قدرت حفظ کردند و این بر روی تحریمهای ثانویّه اثر میگذارد. من خواهش میکنم کسانی که دستاندرکارند توجّه کنند، دقّت کنند؛ مدام نگوییم تحریمها برداشته شده؛ نه، مسئلهی معاملهی بانکها حل نشده و بانکهای بزرگ معامله نمیکنند...
بله، یک تعدادی بانکهای کوچک آمدهاند، امّا برای معاملات -برای قراردادها، معاملات واقعی، سرمایهگذاریها- بانکهای بزرگ باید بیایند به میدان، و نیامدهاند؛ معلوم هم نیست کِی بیایند. این از اشکالات بزرگ است. این طرف آمریکایی این گناه بزرگ را انجام داده، این تخلّف بزرگ را کرده؛ نباید توجیه کنیم کار آمریکاییها را...
قضیّهی بیمهی نفتکشها همینجور است...
ما پیشپرداختهایمان را همینطوری انجام دادیم: ما [غنیسازی] بیست درصد را تعطیل کردیم، فُردو را تقریباً تعطیل کردیم؛ اراک را تعطیل کردیم، اینها پیشپرداختهای ما بوده، حالا باز توقّع دارند. من الان اینجا عرض میکنم -اگر آقای دکتر صالحی(۲۱) حضور دارند- این توقّعاتی را که آنها در زمینهی الیاف کربن که در سانتریفیوژها به کار میرود، یا توقّعاتی که در مورد اندازهگیری آن سیصد کیلو دارند مطلقاً قبول نکنید، زیر بار نروید...
امروز [اگر] ما هم بخواهیم درآمدهای نفتیمان را به دست بیاوریم کار دشواری است؛ هم دشوار است، هم هزینهدار است. پولهایی که در کشورهای دیگر داریم به ما داده نمیشود، نشده...
به قول یارو گفتنی: من دیگه حرفی ندارم...
و در آخر...
راه غلط را از هر کجا برگردی درست است
چقدر واضح می شد حس کرد که رهبری آرزو می کنند که طرف غربی زیر قرارداد بزند تا ما هم از شر این معامله ی پر ضرر و کم فایده خلاص شویم...
قبل از این در مورد «ما طلبکاریم؛ در کنایه های رهبری» یک پست گذاشته بودیم.
رهبر بزرگوار در حرم حضرت امام سخنانی داشتند که در تأیید همان برداشت ها است.
بعضی سعی میکنند جامعه را و جوانهای ما را دچار ناامیدی کنند، بگویند «آقا فایدهای ندارد، نمیشود، نمیرسیم؛ چهجوری ممکن است با اینهمه مخالفت، با اینهمه دشمنی»؛ این نقطهی مقابل آن شاخص دوّم است. شاخص دوّم این است که هرگز منصرف نشویم از رسیدن به آن اهداف بلند و آرمانهای بلند؛ تسلیم نشویم در مقابل فشارها. البتّه شما وقتیکه در یک راهی میروید که دشمنی بر سر آن راه هست، برای شما مانع ایجاد میکند؛ [امّا] این مانع بایستی مانع نشود از رفتن شما، از ادامهی حرکت شما؛ تسلیم فشارها نشویم، رضایت به وضع موجود ندهیم، که اگر رضایت به وضع موجود دادیم نتیجهاش عقبگرد است. بنده بارها تکرار کردهام؛ جوانها باید به سمت پیشرفت حرکت کنند؛ به سمت تحوّل مثبت حرکت کنند؛ اینکه ما به همان چیزی که داریم قانع بشویم -فرض کنید ما در زمینهی علمی به یک پیشرفتهایی رسیدهایم که البتّه مورد قبول همهی دنیا است؛ قبول دارند که ما پیشرفت کردهایم- اگر به همین اندازه قانع شدیم، عقب خواهیم ماند؛ عقب خواهیم رفت؛ نه، راه پیشرفت تمامشدنی نیست؛ باید رفت تا رسید به آرمانهای بلند
این کلام رهبری که خود نوعی اعتراض است و لحن اعتراض آمیز دارد، پیامی برای ما دارد و آن اینکه: از اعتراض نترسیم! بگذارید اعتراض کنند، خود ما هم اعتراض داریم و طلبکاریم! چون اعتراض می تواند معنای خوبی داشته باشد. اعتراض معنایش این است که دچار رکود نشده ایم و هنوز در جنب و جوشیم. اعتراض معنایش این است که در کار مملکتمان سهیم هستیم و برای خودمان سهم قائلیم! اعتراض معنایش این است که با ریشه ی مشکلات سر ناسازگاری داریم و با آن رویکرد مقابله ای داریم. اعتراض معنایش این است که بر عملکرد مسؤولین نظارت داریم...
این اعتراض به ما امید می دهد. این اعتراض به ما انتظار می دهد. و این اعتراض به انتخابها و رأی های ما جهت می دهد.
به همین خاطر این اعتراض مقدس است!
البته آفتی که این اعتراض مقدس دارد این است که شکایت را پیش کسی می بریم که شاید سزاوار آن نباشد؛ و آن طرف آن کسی که باید اعتراض ها سر او خراب شود با خیال راحت دارد کارش را می کند...
این بخش از سخن رهبر بزرگوار در جمع دانش آموختگان دانشگاه افسری (95/3/3) را با هم مرور کنیم:
جوانهای عزیز! بچههای عزیز من! فردا مال شما است، آینده مالِ شما است؛ شما هستید که باید این تاریخ را با عزّتش محفوظ نگه دارید؛ شما هستید که این بارِ مسئولیّت را بردوش دارید؛ خرّمشهرها در پیش است؛ نه در میدان جنگ نظامی، [بلکه] در یک میدانی که از جنگ نظامی سختتر است. البتّه ویرانیهای جنگ نظامی را ندارد؛ بعکس، آبادانی به دنبال دارد، امّا سختیاش بیشتر است. اینکه ما گفتیم اقتصاد مقاومتی، یعنی بخش اقتصادیِ این سیاستِ بزرگ و اساسی، مقاومت اقتصادی است. اینکه گفتیم جوانهای مؤمن و حزباللّهی و انقلابی کارهای فرهنگی خودجوش را رها نکنند و دنبال بکنند، و همهی دستگاههای فرهنگی کشور را دعوت کردیم و میکنیم که در این جهت حرکت کنند، این، بخش فرهنگیِ این عدم تبعیّت است، این جهاد بزرگ است، جهاد کبیر است. اینکه از همهی استعدادهای موجود کشور دعوت میکنیم که استعدادهای خودشان را در خدمت پیشرفت این کشور به کار بیندازند و به صحنه بیاورند و به میدان بیاورند و از مسئولان دولتی و سایر مسئولان دعوت میکنیم که از این استعدادها استقبال بکنند، این آن بخشِ فعّالِ اجتماعیِ این جهاد کبیر است. این جهاد کبیر ابعادی دارد: جٰهِدهُم بِه جِهادًا کَبیرًا.(۱۲)
به نظرتان این تشبیه چه معنایی می تواند داشته باشد؟
- اولاً یعنی به دشمن راه داده ایم و او نفوذ پیدا کرده است؛ در حیطه ی فرهنگی اقتصادی و سیاسی...
- دوماً وقت آن رسیده که با یک کار انتحاری دشمن را عقب برانیم
- سوماً شروع این پیروزی کنار زدن جریان سازشکار است. تا وقتی بنی صدرها بر سر کار هستند، وضعیت همین است که هست. خاک می دهیم تا زمان بگیریم!!!
- چهارماً این شروع پیروزی ها است و بعد از این پیروزی که به آسایش و آرامش رسیدیم، نوبت ماست که مهاجم باشیم و امان را از دشمن بگیریم...
علت سخت بودن این فتح خرمشهرها هم این است که نیاز به بصیرت مردم دارد و در این حیطه باید روشنگری کرد...
پیش از این گفته بودیم که کنار آمدن رهبری با روند مذاکرات فقط نوعی نرمش قهرمانانه بوده است؛ حالا در گوشه و کنایه های رهبری هم این هویدا است که دیگر وقت قهرمانی رسیده است و باید نرمش را کنار گذاشت.
وعده ی ما انتخابات ریاست جمهوری...
********
دانلود کنید:
یادمان نرود در سال 82 همین آقایان دست به مذاکره زدند و نتیجه نگرفتند.
یادمان نرود که دائم دولت از حفظ خط قرمزها دم می زد و حتی رهبری هم تصریح کرده اند که خط قرمزها حفظ نشده است.
یادمان نرود که موافقت رهبری با مذاکرات هسته ای برای کسب تجربه ملت بود.
یادمان نرود که رهبری مظلوم است، اگر مردم خواب باشند...
خوشبختانه امروزها برجام برای دولت چوب دو سر سوخته شده است! اگر بگوید: این تحریمهای جدید نقض برجام است، پایش گیر است (و از او مطالبه می شود که عکس العمل متقابل کند که مطابق برجام نخواهد توانست کاری بکند)؛ و اگر بگوید نقض برجام نیست، طور دیگر پایش گیر است و متهم می شود که: این چه قراردادی است که آنها اینقدر راحت تحریم می کنند!
(((((وقتى روحیه، روحیهى استقلال و مقاومت و ایستادگىِ در مقابل دیگران نیست....)))) این جمله را رهبری در کنایه به کدام یک گفتند: دانشجویان؟ یا دولتمردان؟!
بخوانید و خودتان قضاوت کنید:
هویّت مستقل، اوّلین چیزى است که ما بایستى در جوان خودمان، در نوجوان خودمان رشد بدهیم و پرورش بدهیم. بعد آنوقت اقتصاد مقاومتى معنا پیدا میکند. اینجور نیست که بعد ما براى اینکه بخواهیم اقتصاد مقاومتى انجام بگیرد، مسئولین بالاى دولتى بیایند بنشینند صد جلسه پشتسرهم تشکیل بدهند و مرتّب آئیننامه، مرتّب بخشنامه، مرتّب فلان؛ آخرش هم حالا به آن صورتى که کامل است انجام نگیرد. الان خب دارند تلاش میکنند که این اقتصاد مقاومتى تحقّق پیدا کند. وقتى روحیه، روحیهى استقلال و مقاومت و ایستادگىِ در مقابل دیگران نیست، خب سخت است دیگر. وقتى عادت میکنیم که یک ذخیرهاى را -که در خانهها معمولاً خانوادههاى عاقل و بافکر ذخیرههایى نگه میدارند براى خودشان؛ ما هم یک ذخیرهى خداداد داریم و آن نفت است- مرتّب در بیاوریم و بفروشیم، مرتّب در بیاوریم و بفروشیم، بدون ارزش افزوده؛... بعضى از این رؤساى کشورها که آمدهاند پیش ما، گله کردهاند که ما تراز تجارىمان با شما همسان نیست، شما به ما بیشتر میفروشید و کمتر میخرید، بنده مکرّر به چندین نفر از اینها گفتهام که آنچه شما میخرید، عمدهاش نفت است؛ نفت یعنى پول، نفت یعنى طلا؛ ما ارزش افزودهاى از نفت بهدست نمىآوریم؛ ثروتمان را از زیر خاک درمىآوریم و میدهیم به شما. این را نمیشود در حساب تراز تجارى قرار داد. اینها مهم است. هویّت مستقل وقتى بود، از اینجور زندگى کردن انسان دور میشود؛ آنوقت اقتصاد مقاومتى معنا پیدا میکند، اقتصاد بدون نفت معنا پیدا میکند، فرهنگ مستقل معنا پیدا میکند.
هرچه که هست رهبری از خام فروشی نفت که دولت به زیاد شدن روز به روز آن می بالد،ناراضی اند. این اسمش اقتصاد مقاومتی نیست! این هم یکی از آن مچ گیری ها...