بیا با هم...

همه با هم پیش به سوی ظهور

بیا با هم...

همه با هم پیش به سوی ظهور

«اینده از آن متقین است»
متقی باش تا اینده از آن تو باشد

بایگانی

۷۰ مطلب با موضوع «فتنه و بصیرت و پاسخ به شبهات» ثبت شده است

۳۰
خرداد

در عرصه های مختلف زندگی، بین دوراهی هایی قرار می گیریم که تصمیم درست ما موفقیت‌های ما را رقم می زند. اجمالاً جای بحث ندارد که تصمیم عاقلانه به موفقیت ختم می شود و تصمیم احساسی و عجولانه به شکست منتهی می شود؛ اگر بحثی باشد در این است که کدام تصمیم، عاقلانه است؟

در قرآن کریم، اما، هر تصمیم ـ عاقلانه یا احساسی ـ پاسخ به ندای یک طیف از افراد دانسته شده است. کسی که عاقلانه تصمیم می گیرد، در واقع به وعده ی خدا دل خوش کرده است و کسی که احساسی و هواپرستانه تصمیم می گیرد، در واقع به وعده ی شیطان فریفته شده است. این است که وعده های شیطان همه پوچ و سراب است:

وقتی کار از کار گذشت، شیطان گفت: خدا به شما وعده ی راستین (و صادقانه) داد و من هم به شما وعده دادم، اما خلف وعده کردم. من بر شما تسلطی نداشتم جز اینکه ندا دادم و شما اجابتم کردید، پس مرا ملامت نکنید و فقط خود را ملامت کنید (ابراهیم: آیه22)

آنهایی که به وعده ی شیطان (یا همان هوا و هوس) دل خوش می کنند، از اینکه حرف دلشان را به کرسی نشانده اند، سرمست‌اند و احساس آزادی می‌کند، در حالی که آنها هم ندانسته در صف شیطان سینه زده اند و از ایده و تز او جانب داری کرده اند؛ پس آن‌ها هم در واقع دربند دیگری هستند و آب در آسیاب کسی ریخته اند که اتفاقاً خیرخواه ایشان نیست!

این گروه وقتی با وعده ی خدا مواجه می شوند، با همان نگاه عجولانه و هواپرستانه از آن اشکال تراشی می کنند و آن را مثلاً «غیر عملیاتی» توصیف می‌کنند، در حالی که وعده ی خدا را فقط با عقل و سنجش و دوراندیشی می توان ارزیابی کرد. «هوا» در ارزیابی دستاوردهای «عقل»، انصاف ندارد.

بالأخره این ما هستیم که با عینک عقل ـ و نه هوس ـ باید وعده های الهی را از وعده های شیطانی تشخیص بدهیم، چون وعده‌های شیطانی به ناچار عملیاتی نیستند و خلف وعده از آن‌ها قطعی است. در حالی که وعده‌های الهی تضمین شده و دوسر برد هستند و عاقبت خوشی از آن‌ها در انتظار است.

 

حالا این دو طرز سخن را به وجدان خودتان عرضه کنید و ببینید کدام ندای عقل است و کدام ندای هوا و هوس.

 

«نمی شود و نمی‌توانیم؛ اگر می‌شد تا حالا می‌توانستیم! باید در برابر قلدرمآبان عالم کوتاه بیاییم و دشمنی‌ها را کنار بگذاریم، تا شاید آن‌ها لطفی به ما بکنند و از فشار وارد کردن بر ما کوتاه بیایند. همسایه ها را بیخیال! هم‌کیشان و هم‌مسلکان را بی‌خیال. از این‌ها که قرار نیست برای ما آبی گرم شود. منافع مشترک ما لابد با مردم آن طرف دنیا است. اصلاً همان قبلی بهتر بود. از آن بهتر قبلی ترِ آن بود. کاش آن روزها تکرار بشود...»

 

«کجا خواستیم و نشد؟ هرجا نشد، حتماً نخواستیم. اگر هم نشد، به آخر خط که نرسیده ایم؛ آن شکست را پلی قرار می دهیم برای موفقیت‌های بعد. ایده‌ها و برنامه ها در نظر داریم که هنوز  نیازموده ایم. ظرفیت‌های فراوانی هم درون کشور خودمان داریم که تا آنها را شکوفا نکرده ایم، چشم طمع به خارج نمی‌دوزیم. چه کسی قرار است برای ما، غیر از خودمان، دل بسوزاند؟ کسی که برای مردم کشور خودش نتوانسته کاری بکند؟ چطور  دشمنی‌ها را اینقدر ساده و سطحی می‌بینیم، که انگار با یک چایی خوردن قابل حل و فصل است؟ آیا قرار است آزموده را دوباره بیازماییم و از یک سوراخ دوباره گزیده بشویم؛ آیا قرار است به خاطر خرده اشکالات نامید شویم و عقب گرد کنیم و به تمام پیشرفت‌هایی که با خون دل به دست آورده ایم و آمار و ارقام گواه آن است، پشت پا بزنیم. مگر جز این است که آینده روشن است و خدا آینده را برای خوبان عالم تضمین کرده؟ از آینده هیچ دلهره و هراسی نداریم، جز اینکه باید مواظب باشیم صف خودمان را از خوبان عالم جدا نکنیم که آن وقت، آینده به ضررمان تمام خواهد شد».

 

  • مهدی جهانشاهی
۰۷
اسفند

بلایی که ماهواره‌ها سر پامنبری!هاشون آوردن ...

اولاً حق حیات رو ازشون گرفتن

دوماً حق انتخاب رو ازشون گرفتن

 

نسل پاماهواره‌ای‌ها کاملاً چراغ‌خاموش! در حال انقراضه. از بس که توی ماهواره تک‌فرزندی و بی‌فرزندی و سگ‌فرزندی! رو تبلیغ کردن!

این اولاً

وثانیاً همون چند تا پاماهواره‌ای هم که باقی مونده، حق شرکت در انتخابات رو ندارن و با انواع بهونه‌ها ـ مثل رأی فایده نداره و نتیجه از قبل مشخصه ـ پاشون رو از صندوق رأی کوتاه کردن. به همین راحتی کــــلّ حکومـــــت، افتاده دست غیر پاماهواره‌ای‌ها!

 

 

به نظر شما این هم کار خودشونه؟؟

 

شاید خود آخوندها ماهواره رو راه انداختن تا نسل مخالفین خودشون رو منقرض کنن

و بدون درگیری از صحنۀ سیاست حذفشون کنن!!!!

  • مهدی جهانشاهی
۰۵
اسفند

آیا رأی دادن هم می تواند اعتراض باشد یا رأی ندادن فقط اعتراض است؟؟

 

رأی ندادن آن کار آسان است که افراد تنبل سراغ آن می روند. کار سخت تر و مفیدتر این است که افراد نا سالم را شناسایی کنیم و با رأیمان از دور  انتخابات حذف کنیم. در حالی که با رأی ندادن ممکن است آن کسی که نباید روی کار بیاید، باز هم بیاید، هرچند با رأی کمتر.

مثلاً چه کسانی را با رأی دادن از دور انتخابات خارج کرده ایم؟ مثلاً رئیس مجلس را که لاریجانی بود، کاری کردیم که دور بعد اصلاً در انتخابات شرکت نکند. یک زمان حتی هاشمی رفسنجانی را با رأیمان از عالم سیاست کنار گذاشتیم، هرچند دوباره سراغ او را گرفتیم و به کار درست قبلمان «غلط کردم» گفتیم! این است قدرت انتخاب!

  • مهدی جهانشاهی
۰۵
اسفند

زبان حال کسایی که با صندوق رأی قهر می کنن:

طرف درست امتحان نداده و تجدید شده. لج می کنه و ترک تحصیل می کنه! خب، می خواستی درست درس بخونی!

 

ما که سعی کردیم درست رأی بدیم، خیرش رو هم کم کم داریم می بینیم. آینده اش از این هم قشنگ تره، شما خرابش نکن!

 

طرف خونه می خواد بسازه تحقیق می کنه. دکتر می خواد بره پرس و جو می کنه. اون وقت نماینده می خواد انتخاب کنه بدون تحقیق می گه: چه فرقی دارن. همه شون مثل هم اند! بگذار به این فامیل و همشهری خودم رأی بدم! بعد که کار خراب میشه، میگه: تقصیر نظامه. ریشه خرابه!

  • مهدی جهانشاهی
۰۵
اسفند

بالآخره قراره همه چیز گرون بشه. قراره همه ی اینها جا خوش کنن و حقوق نجومی بگیرن. قراره آدم های خودشون رو بیارن سر کار و به ریش نداشته ی ما بخندن! مشکلات ما اگه قرار بود حل بشه تا حالا حل شده بود...

 

  • خدا وکیلی بگو ببینم نگاه کردی ببینی دونه دونه هر مسئول چکار می کنه و چطور کار می کنه؟ از قانون های تمیز و گره گشایی که توی همین چند ساله تصویب شده خبر گرفتی؟ یا اینکه چون مسیرت به مسیر مجلسی ها نمی خوره از کارهاشون بی خبری! بچه لاتـه به آخونده می گه: حاجی! کجایی؟ نیستی؟ آخونده جواب می ده: هستیم، نه اونجاهایی که شما هستی!
  • خیلی زشته که چون یه نماینده یا یه رئیس جمهور، منتخب خودمون نبوده، به کارهای خوبش هم بی‌توجهی کنیم و سراغ کارهای خوبش رو نگیریم.
  • می گن: «نماینده ها همه مثل هم اند. همه سر و ته یه کرباس اند.». عیبی نداره. دلگیر نشو. به ما آخوندها هم که می رسن جمع می بندن و می گن: شما آخوندا... آخوندا خراب شدن‌! خدا وکیلی نه من مثل داداشم هستم و نه ما دو تا شبیه آخوندهای دست‌اندرکار دولتی!
  • رفته‌گر با رفته‌گر فرق داره و در حد خودش تأثیر داره. اصلاً آبدارچی های این ارگانها توی روند کارها تأثیر دارن، مثلاً می تونن ضیراب قشنگی از کارکنان مجموعه پیش رئیس مجموعه بزنن. اون وقت چطور می گید نماینده با نمایند فرق نداره! بدتر از اون چطور روتون می شه بگید رئیس جمهور با رئیس جمهور تفاوتی نداره! ما که هرچی نگاه می کنیم این سید با اون شیخ اصلاً هیچ شباهتی نداره! نه سیاست هاشون مثل همه، نه همت و تلاششون مثل همه و نه حتی برکت دستشون مثل همه!

 

اگه با هم فرق دارن پس چرا وضع ما همونه که بود؟ چرا تأثیرش رو نمی بینیم؟

  • باز که اشتباه قبل رو تکرار کردید؟ تحقیق کردید و گفتید وضع بهتر نشده؟ یا همینطور چشم بسته از دور قضاوت کردید؟ از کجا می دونید، شاید وضع شما بهتر نشده باشه، اما وضع خیلی های دیگه بهتر شده باشه! یه نگاه به رشد اقتصادی بندازید، یه نگاه به آمار بیکاری، یه نگاه به جهش تولید مسکن، اون وقت قضاوت کنید! همه ی آمارها هم در دسترسه، فقط یه دل دلسوز می خواد که وظیفه ی خودش بدونه در این زمینه تحقیق کنه.
  • به علاوه، طبیعیه که خراب کردن خیلی سریع تر و راحت تر از ساختن و درست کردنه، مثل خراب کردن و پایین آوردن یه ساختمون. اما همین ساختمون اگه بخواد بازسازی بشه، ذره ذره و آجر آجر بالا می ره. اون وقت یکی نگاه می کنه و می گه: توی یک هفته این ساختمون چند متر بالا رفته؟ چرا کاری نشده! توی کار سیاست و عالم اقتصاد هم هشت سال خراب کاری و تعطیل کردن کارخونه ها و متوقف نگه داشتن اقتصاد به امید گلابی های برجام، چقدر طول می کشه تا برگرده سر جای اولش؟؟

حالا تو بگو:

  • اگر رأی ندیم چی می شه و چه فرقی می کنه؟ گفتی اگه رأی بدیم وضعیت فرقی نمی کنه. اما مطمئنی اگه رأی ندی باز هم وضعیت فرقی نمی کنه؟ فکر نمی کنی وسط درگیری جنگیم و اسرائیل منتظره که بعد از انتخابات از خجالت حمله های ما در بیاد؟ اگه مشارکت پایین بیاد حتماً حادثه ی کرمان تکرار می شه؛ این بار بیخ گوش خودمون!
  • می گن: می تونی قول بدی که سال بعد تورم نداشته باشیم؟! می گم: تو قول می دی که آمار مشارکت بالا باشه؟ اگر آمار مشارکت توی انتخابات بالا باشه من قول می دم تورم به شیب نزولی خودش ادامه بده، وگرنه ... از ماست که بر ماست.
  • مهدی جهانشاهی
۰۳
اسفند

می گویند ایران بی ارزش ترین واحد پولی را در دنیا دارد، و راست هم می گویند!

لابد معنایش این است که ایران بدبخت ترین مردم دنیا را دارد. حتی بدبخت تر از مردم افغانستان!

برای جواب از این اشکال کمی باید اقتصاد یاد بگیریم و از پیچیدگی های عالم اقتصاد بگوییم.

 

اساساً ارزش پولی چیست و نسبت به شاخص های دیگر اقتصادی چه اهمیتی دارد؟ آیا مثلاً به جای ارزش پولی پایین می توان گفت: ایران کشور ارزان قیمتی است؟ یعنی مثلاً اگر یک نفر خارجی با دلار بیاید اینجا خیلی به او خوش می گذرد! چون کشور ارزانی است.

چطور ممکن است با این همه تورم کشور ما کشور ارزانی باشد؟!

اولاً تورم معنایش گرانی نیست و این دو با هم تفاوت دارند. زیرا ممکن است قیمت دلار بر اثر تورم بالا برود، اما قیمت اجناس به نسبت آن بالا نرود! آن وقت یک نفر خارجی با دلار به کشور ما می آید و می گوید: چقدر اجناس ارزان است!!

ثانیاً برخی خدمات اصلی در کشور ما (مثل بنزین و نان و آب و برق) یارانه ی دولتی دارد و این باعث ارزان بودن آنها در کشور ما می شود.

خلاصه اینکه تورم را نباید به معنای گرانی دانست.

 

نکته ی دیگر اینکه هر کشور را باید در وضعیت خاص خودش در نظر بگیریم و آن وقت در مورد ارزش پول آن صحبت کنیم. حتی دلار هم اینطور نیست که در آمریکا و کشورهای اطراف ما معنای ثابتی داشته باشد! در برخی کشورها با صد دلار فقط یک وعده غذا می توان تهیه کرد و در برخی کشورها با ده دلار یا کمتر هم می توان غذا تهیه کرد. نشان به آن نشان که در خود آمریکا اگر کسی زیر 5000 دلار در ماه درآمد داشته باشد به معنای واقعی کلمه فقیر و گدا است!

حتی ریال هم در دو شهر کشور ما ارزش ثابتی ندارد. خودتان بگویید: آیا ریال در تهران با ریال در آن روستا و پایین شهر معنای ثابتی دارد؟ آیا بالا بودن دخل و خرج در تهران معنایش این است که اهل تهران حتماً وضع بهتری دارند؟ یا حتماً وضع بدتری دارند؟ اینطور که نمی شود حساب کرد!

با این توضیح آیا ارزش پول کم به معنای قدرت خرید کمتر است؟ بله، قدرت خرید کم در قبال جنس های خارجی وارداتی؛ اما نه قدرت خرید کم در داخل! پس معلوم می شود که ارزش پول با قدرت خرید هم فرق دارد.

 

پس ارزش پول کجا اهمیت خودش را نشان می دهد؟

این شاخص اقتصادی هنگام واردات و صادرات مثلاً اهمیت خودش را نشان می دهد. کشوری که صادرات او بیشتر است، بهتر است ارزش پول کمتری نسبت به دلار داشته باشد! چون با صادرات خود پولی به کشور وارد می کند که از پول کشور خودش باارزش تر است! اما کشوری که ـ مثل همسایه های ما ـ اهل واردات است، به نفع اوست که ارزش پول بیشتری داشته باشد تا بتواند با آن پول اجناس با ارزش تری وارد کند. یا مثلاً کشوری که موقعیت توریستی خوبی دارد، بهتر است که ارزش پولی کمتری داشته باشد تا توریست ها رغبت بیشتری برای مسافرت به آن کشور داشته باشند و با خود دلاری وارد آن کشور کنند که ارزش پولی زیادی برای مردم آن کشور دارد.


پس برای ارزیابی اقتصاد یک کشور چه آمار مهمتری را باید مورد توجه قرار داد؟

شاید مهمترین آنها دو آمار GDP و ضریب جینی باشد. اولی تولید ناخالص ملی و مقدار فعالیت اقتصادی را نشان می دهد، و دومی فاصله ی طبقاتی و در مقابل، تقسیم صحیح ثروت را نشان می دهد. در این دو شاخص ما در حوالی رتبه ی 20 دنیا قرار داریم که نمره ی نسبتاً خوبی است.

 

نکته ی آخر

قبلاً اقتصاد ما اشکالات خیلی بزرگتری داشت که آن را به رخ ما می کشیدند، حالا که برخی از آن اشکال ها برطرف شده یا دارد برطرف می شود، ارزش پول را به رخ ما می کشند. باید از آنها پرسید: مگر پایین بودن  ارزش پول تازگی دارد؟ مگر ارزش پول پایین حاصل اهمال این دولت یا حاصل تصمیمات این چند ساله بوده است؟چرا امروز این را به رخ ما می کشند؟ چرا شاخص ها و آمار دیگر را نمی گویند؟ چرا نمی گویید که در سال گذشته کشورهای بسیاری کاهش ارزش پولی بیشتری را در طول یک سال نسبت به ایران تجربه کرده اند. ترکیه و روسیه رکورددار کاهش ارزش پول در یک سال بودند و اینها به آن توجه نمی دهند. فقط به پایین بودن ارزش پول توجه می دهند که حاصل اشتباهات چند ده ساله ی انواع دولتها بوده است. این را به حساب دولت فعلی نمی نویسند، در حالی که حتی 50 تومانی شدن دلار 34 تومانی از دنباله های سیاستهای دولت قبل بوده است...

خلاصه اینکه کمی آرام تر تحلیل اقتصادی کنید و ما را از آخر اول حساب نکنید.

  • مهدی جهانشاهی
۰۳
اسفند

شاید یکی از شبهاتی که وقتی انقلابی های ما هم باهاش مواجه می شن، لکنت زبان می گیرن، اشکال فسادهای دولتی باشه. گاهی بعضی آمارها و آمارنماها هم به کمک این اشکال میان.

اما واقعاً دعوا سر چیه؟ سر اینکه فسادی هست یا نیست؟ بر منکرش لعنت! اصلاً مگه میشه جایی پول باشه و فساد نباشه؟ فساد اونقدر سوراخ و سنبه داره که از هر طرف جلوش رو بگیری از جای دیگه می زنه بیرون.

پس دعوا سر چیه؟ دعوا سر سطح و حجم فساده. دعوا سر اینه که فساد از دست در رفته یا اینکه هنوز داره باهاش برخورد می شه؟ سر این که آیا ایران رتبه ی اول فساد دنیا رو داره؟ دعوا دقیقاً همین جاست.

ذهن ما به طور طبیعی چند تا #خطای_شناختی داره به نامهای خطای تعمیم و خطای شکاف (از کتاب factfullness)؛ و معناش اینه که اولاً با جزئیاتی که به چشممنون میاد نتیجه گیری کلی و کلان می کنیم و تحلیل کلان نمی تونیم داشته باشیم؛ و ثانیاً سعی می کنیم صفر و صدی به ماجرا نگاه کنیم و همین که یه فساد می بینیم و می شنویم فکر می کنیم نمره مون صفر شده و بدترین کشور دنیا هستیم. لابد فسادهای ما از دوران شاه هم بیشتره!

جالب قضیه اینجاست که هر وقت خبر یه فساد بیرون میاد 300 تا ماهواره ی فارسی زبان داریم که 300 بار اون رو جار می زنن و توی چشم ما فرو می کنن. اما وقتی یه برخوردی با فساد می شه فقط صدا و سیما ـ اون هم با روش کاملاً غیر حرفه ای ـ اون رو انعکاس می ده. اون وقت مردم فکر می کنن که فساد توی کشور ما 300 برابر کشورهای دیگه است. کدوممون فهمید توی قضیه ی سه هزار میلیارد زمان احمدی نژاد چند نفر اعدام و حبس شدن؟ کی فهمید عاقبت اختلاس 90 هزار میلیاردی پارسال چی شد؟ از بس که توی حرف زدن و صحبت کردن با مردم ضعیفیم!

توی همین قضیه ی چای دبش مثلاً فساد توی زمون دیگه ای رخ داده بود و این دولت شناسایی و برخورد کرد. یعنی همون کاری که قول داده بود و باید می کرد رو کرد. اما برای مردم طوری جا افتاد که انگار این دولت مقصر این فساده و همه چیز به پای دولت رئیسی نوشته شد. عجیب نیست! آیا اصلاً کسی از این فساد خبری داشت؟ اگر دولت خودش لو نمی داد کسی چیزی می فهمید؟ چرا هیچ کس از دولت فعلی ممنون نشد؟

 

اما روش صحیح تحلیل و ارزیابی اقتصادی

برای اینکه یه تحلیل کلان دستمون بیاد و ارزیابی واقعی از اقتصاد کشورمون داشته باشیم، مثلاً باید به چه شاخص هایی توجه کنیم؟

مثلاً یه نگاه به وضعیت بودجه سالانه می تونه تحلیل کلان دستمون بده. مقدار کسری بودجه، و اینکه چه مقدارش صرف هزینه های عمرانی می شه و چه مقدارش صرف هزینه های جاری می شه. این می تونه سلامت ساختار بودجه رو نشون بده. گزارش تفریق بودجه سالانه هم که نشون می ده چه مقدار از بودجه وصول شده و کجاها از بودجه ی مصوب تخلف شده.

زمون احمدی نژاد مثلاً بودجه های عمرانی رفت بالای 70درصد. اما زمون روحانی اومد پایین 30 درصد!

زمون شاه که اصلاً نگو! کشور اصلاً عمران نداشت. جمعیت هم نداشت. صادرات نفت هم که چند برابر الآن بود. باز فیلم بازرس دربار (فردوست) توی نت موجوده که می گه: اینقدر فساد زیاد بود که با کسری بودجه مواجه شدیم!  وقتی هم که فسادها رو به دربار گزارش می دادیم، چون همه فامیلهای شاه بودن شاه پشت گوش می انداخت.

یا مثلاً اگه می خواید تحلیل کلان داشته باشید به آمار فاصله ی طبقاتی نگاه بکنید، که در این جهت هم کشور ما آمار نسبتاً قابل قبولی داره.

یا مثلاً به آمار پولدارترین های آسیا نگاه کنید، که حتی یک نفرشون هم ایرانی نیستن. یعنی حرام یا حلال اصلاً آدم اونقدر پولدار نداریم!

 

حالا از دولت ها برای مقابله با فساد چه کارهایی بر میاد و دولت و مجلس فعلی در این باره چه کار کرده؟

یه کار خوبشون برخورد با فساد بوده. یعنی هرجا فسادی پیدا شده بی تفاوت از کنارش رد نشدن. از پسر رئیس جمهور گرفته تا برادر رئیس جمهور تا رئیس دفتر قوه قضائیه و ...

یه کار قشنگ دیگه حرکت به سمت دولت الکترونیک بوده. بهترین مثالش الکترونیکی شدن مجوزهای کسب و کاره که قبلاً توی انحصار افراد خاص بود.

یه کار دیگه پلکانی شدن مالیات و مالیات گرفتن از اقشاری بود که قسر در می رفتن.

یه کار دیگه که دولت از سر مجبوری انجام داد حذف ارز ترجیحی و تک نرخی کردن ارز و واقعی شدن بعضی قیمت ها بود که اختلاف قیمتش با قیمت واقعی زمینه ساز فساد بود. همین واقعی شدن قیمت ها باعث شد که فساد برای فسادگرها به‌صرفه نباشه.

 

اما حرف آخر درمورد نقش خودمون این وسط...

 

دولت برای برخورد با فساد به حمایت ما نیاز داره. به این واقعیت توجه داریم؟ مثلاً دولت خواست از طلافروش ها مالیات بگیره. تحصن کردن. آیا دولت از حمایت مردمی خیالش راحت بود تا بتونه جلوی این افراد زیاده خواه بایسته؟؟

یه جاهایی هم خواستیم با یکی برخورد کنیم، طرف شاخ و شونه کشیده و گفته: من رأی مردم رو دارم و پشتم به حمایت مردمی گرمه! نفس کش!

رأی دادن ما اثرش رو اینجاها نشون می ده...

  • مهدی جهانشاهی
۰۱
اسفند

💰💰با پول نفت به هر نفر چقدر می رسه؟💰💰

💡💡با این‌همه نفت چرا باید وضع ما امروز این باشه؟ کاش اندازۀ یک سال ـ فقط اندازۀ یک سال ـ پول نفت ما رو به خودمون می‌دادن تا به سلیقۀ خودمون در موردش تصمیم بگیریم. مگه قرار نبود پول نفت رو توی سفره‌هامون ببینیم؟ چرا مردم سوریه و یمن  بیشتر از ما باید فراز و نشیب قیمت نفت رو احساس کنن؟! 😒اصلاً خدا می‌دونه پول نفت تا بخواد به دست ما برسه، چند نفر این وسط سهم می‌برن و چه فسادی به بار میاد! هیچ می‌دونید روزی 2 میلیون بشکه یعنی چی?؟ ✨ فکر کنم با پول یک سال بتونم راحت خونه‌دار بشم، یا لااقل یه ماشین مدل بالا 🚜 بخرم! بیاید با هم یه حساب سر انگشتی انجام بدیم. می‌ریم سراغ آمار...


〽️«در سال 1402، تولید نفت با افزایش 1.3میلیون بشکه ای نسبت به دو سال قبل، به ۳ میلیون و ۴۰۰ هزار بشکه رسید که یک میلیون و ۶۰۰ هزار بشکۀ آن صادر می‌شود»〽️.

این آمار با شیب ملایمی در حال افزایش است.
https://www.tabnak.ir/fa/news/1198900

با نفتی که داخل مصرف می شه هم کاری نداریم، چون خیلی‌اش تبدیل به بنزین می‌شه و با قیمت خیلی پایین به خودم مردم عرضه می‌شه.

📍1.6 میلیون بشکه نفت رو ضرب می‌کنیم توی 70 دلار. می‌شه 112 میلیون دلار در روز.
📍تقسیم بر 90 میلیون نفر، سهم هر نفر می‌شه 1.24 دلار در روز.

ای وای! چرا اینقدر کم شد. فکر کنم ماشین حساب قاطی کرده!!!

📍توی یک ماه می‌شه 37 دلار که با دلار 55 تومنی می‌شه: 2 میلیون و 53 هزار تومن در ماه.
⁉️ همین؟! همین پول هم که سهم زیادی‌اش داره به عنوان یارانه (چه یارانه ی نقدی و چه یارانۀ پنهان مثل آب و برق و نون و ...) به خود مردم می‌رسه. پس سر کدوم پول داریم با هم دعوا می‌کنیم؟؟؟

مقدار یارانه ی پنهان

🔻دیگه صداش رو در نیاریم که صادرات نفت کشورک‌های عربی همسایه با اون جمعیت کم چقدره؛ یا مثلاً صادرات نفت ایران توی دوران شاه که هیچ آبادانی توی کشور نبود، چقدر بوده...

 

همین یه قلم پول نفت که برای مردم شفاف بشه، خود به خود ده بیست تا از شبهات و گره های ذهنی مردم ـ و حتی خیلی از سؤالات انقلابی ها ـ جواب داده می شه...

#شاه_شبهه

  • مهدی جهانشاهی
۰۱
تیر

سعی کنیم کمی از بالا نگاه کنیم.

اگر فقط جلوی پای خودمان را ببینیم منتظر می مانیم تا رسانه ها خوراک ذهن ما را تغذیه کنند.

اما اگر از بالا نگاه کنیم می بینیم که اخباری که قرار است دست ما برسد گزینش می شود.

در کشور ما ـ مثل هر جای دیگر دنیا ـ مشکلات زیادی هست. مثل اینکه زیبایی های زیادی هم هست. اما رسانه ها کدام را نشان می دهند؟ بستگی دارد که رسانه ی وابسته به چه اندیشه ای باشند؟!

چه راحت اجازه می دهیم که اخبار را غرض آلود به دست ما برسانند.

به این آمار توجه کنید:

 

این کلیپ رو هم دانلود کنید

 

  • مهدی جهانشاهی
۲۵
ارديبهشت

عده ای کلاً می ترسند

و به خاطر ترس از هر کار جدیدی هراس دارند.

حضرت علی فرمود: مردم با چیزی که نسبت به آن آگاهی ندارند دشمنی می کنند.

خودشان که راه نمی روند! می ترسند زمین بخورند. اوج هنرشان این است که کناری بنشینند و به راه رفتن دیگران خرده گیری کنند و اگر احیاناً آنها زمین خوردند، اینها شاد و خوشحال بشوند و بگویند: دیدید گفتیم راه نروید! زمین می خورید!

لاشخورهای سیاسی از این هم بدتر هستند. منتظرند کسی راه برود و با لایی کشیدن او را زمین گیر کنند!

دولت قبل خودش ارز ترجیحی برنج و گوشت و بسیاری اقلام دیگر را حذف کرد و یک تورم سرسام آور برای ما به ارمغان آورد. اصلاً یارانه هم ندارد. معترضی نداشت چون صداقت به خرج نداد و مخفی کاری کرد.  آخر هم با نیش زبانی از مردم داغ دیده بدرقه کرد و گفت: من خودم صبح جمعه متوجه گران شدن بنزین شدم!

این دولت اما فقط چند قلم را آزاد کرد و پولش را مستقیم به خود مردم داد تا هرطور می خواهند از آن استفاده کنند. برای امثال من که مدتها از نان آزاد و روغن آزاد و لبنیات آزاد استفاده می کردم و دستم به مرغ نمی رسید خیلی خوب شد. تشکر هم می کنم. منتظر ادامه ی این جریان هم هستم.

عده ای دارند ما را از تورم می ترسانند! از چه چیزی دارند ما را می ترسانند؟ تورم چیز جدیدی است؟ ما نیش خورده ها را از ریسمان سیاه و سفید می ترسانند. باید خدایش خیر بدهد که کمی درآمدها را اصلاح کرد.

 

در مجموع چه کسانی از آزاد شدن یارانه ها می ترسند؟

یک دسته کسانی که از کار جدید کلا می‌ترسند. حاضر نیستند ماشین حساب دست بگیرند و حساب کنند.
یک دسته کسانی که طعم عدالت به کامشان شیرین نمی‌آید. همان دانه درشتها و 4 درصدی ها.
یک دسته کسانی که گوششان به دهان دسته قبل است! که اینها کم هم نیستند.

 

پ.ن:

طبق محاسبات دولت دهک اول تا نهم به ترتیب ۹۲۳ هزار تومان، ۷۸۳ هزار تومان، ۷۰۶ هزار تومان، ۲۹۱ هزار تومان، ۲۳۶ هزار تومان، ۲۳۴ هزار تومان، ۱۵۰ هزار تومان، ۷۱ هزار تومان و ۱۸ هزار تومان افزایش قدرت خرید پیدا می کنند.

  • مهدی جهانشاهی
۲۷
ارديبهشت

 

روحانی تا سال دوم:  تقصیر دولت قبل است                  مردم:    بله قصیر دولت قبل است

روحانی تا برجام:      تقصیر تحریم است                         مردم:   بله تقصیر تحریم است!

روحانی ایام انتخابات 96: [وعده وعده وعده]                  مردم: آخ جون وعده!!!

روحانی 3 سال آخر:  تقصیر نظام است. من هیچ کاره ام   مردم: بله ما که از اول گفتیم تقصیر نظام است. اصلاً رأی بی رأی!

مواظب باشیم توی زمین چه کسی داریم بازی می کنیم؟

چشم باز نکنیم ببینیم «اشرافیت» زمین بازی ما را خریده...

#آدرس_غلط

  • مهدی جهانشاهی
۱۶
اسفند

گاهی می پرسند که چرا ایران با آمریکا و اسرائیل سر ستیز و تقابل دارد، اما با بلوک شرق ـ روسیه و چین ـ بنای بر تعامل دارد. آیا نمی شد با آمریکا هم راه می آمدیم و اینقدر به دست و پای هم نمی پیچیدیم؟؟ جناب وزیر اطلاعات هم که تذکر دادند: امام به ما یاد داده نه چشممان به غرب باشد و نه شرق!

 

 

حقیقت ماجرا این است که ما هیچگاه از موضع ضعف و از سر اکراه و اجبار با چین و روسیه از در تعامل وارد نشده ایم، حتی با آنها معامله ای نکرده ایم که طی آن بخواهیم از مقداری از حقوقمان به خاطر حفظ دوستی صرف نظر کنیم! بلکه آنچه هست این است که ما به صورت قهری و خدادادی با آنها منافع مشترک داریم. خدا نفع ما را به هم گره زده است.

حتماً توجه دارید که به لحاظ موقعیت جغرافیایی ما ایرانی ها در مرکز دنیا هستیم! برای چین مسیر تردد شرق به غرب هستیم و برای روسیه مسیر تردد شمال به جنوب! بنا بر این برای همه ی ما این منفعت مشترک وجود دارد که منطقه باید امن باشد. در حالی که این منفعت مشترک را با غرب نداریم. چون اولاً غرب رقیب بلوک شرق است و ثانیاً غرب طرفدار اسرائیل است و امنیت اسرائیل یعنی ناامنی مسلمانان!

به همین سادگی می توان حدس زد که چرا روسیه علاقه دارد وابستگی خودش را از اروپا قطع کند و با ما زد و بند داشته باشد.

بماند که غربگرایان ما این حرفها را نمی فهمند و همچنان می خواهند از دست غرب بخورند، حتی اگر هزینه اش «برد برد» باشد.

  • مهدی جهانشاهی
۰۲
اسفند

بنی اسرائیل پس از حضرت سلیمان انگشتر سلیمان را گرفتند و جانشین او ـ عاصف بن برخیا ـ را رها کردند. به خیالشان همه چیز در آن انگشتر خلاصه می شده است. شاید چند خاطره ی خوش از آن انگشتر داشتند و فکر می کردند همان اصل است. به همین ساده لوحی! با شکوه ترین حکومت تاریخ را از دست دادند!

عده ای به یاد خوشی هایی که در زمان احمدی نژاد تجربه کرده اند ـ و البته با فروشی روزهای کسالت آور پایان دوران او ـ سودای او را در سر دارند و فکر می کنند او که بیاید همه چیز حل است.

اما طبقه ی تحصیل کرده ی ما فکر دیگری دارند.

غیر انقلابی هایشان که از اول از او دل خوشی نداشتند.

انقلابی ها هم چون او را انگشتری می دانند که از صاحبش جدا افتاده او را بی خاصیت می دانند.

یک زمان احمدی نژاد را معنا می کردیم به نیکزاد و لنکرانی و ...

حالا این احمدی نژاد از همه ی دوستان انقلابی اش که بازوان موفقیت او بودند جدا افتاده، چون او از ولایت جدا افتاده! نه الآن؛ همان زمان که رئیس جمهور بود همه را از خودش دَک کرد!

امروز احمدی نژاد کیست؟ بقائی که محکوم اقتصادی است؟ یا مشائی که محکوم امنیتی است؛ و یک مرد تنهای تنها که حتی خدا هم با او نیست...

  • مهدی جهانشاهی
۲۵
بهمن

[به افتخار نظر سنجی صدا و سیما که در آن بیش از 30 درصد مردم تهران گفته اند: با رئیس جمهور بعدی هم وضع بهتر نمی شود که هیچ! بدتر هم می شود!]

بعضی‌ها وقتی زمین می‌خورند، دولّا دولّا تا خانه راه می روند تا ضایع نشوند!

ما که به او رأی ندادیم با گوشت و پوستمان حس می کنیم که رأی دادن چقدر اثر دارد! بعضی‌ها که به او رأی داده اند برای اینکه زیر بار نروند که اشتباه رأی داده‌اند، کلاً رأی دادن را زیر سؤال می‌برند و می‌گویند: کی بود کی بود تقصیر نظام بود، بعدی هم بدتر از این.

امروز می گویم: چقدر رئیس جمهور گند بزند باور می کنید که اشتباه کرده اید؟؟

روز انتخابات هم می گفتم: چقدر رئیس جمهور گند بزند دیگر متقاعد می شوید که به او رأی ندهید.

ما که پیش‌بینی کرده بودیم با روی کار آمدن روحانی چه بر سر نظام می‌آید! شما اگر هنوز باور نکرده‌اید، دوباره به طیف او رأی بدهید تا ببینید که مملکت ده برابر بیشتر به فضاحت کشیده می‌شود! اگر هم نمی ترسید که آیندگان در مورد شما قضاوت کنند و متهم ردیف اول بشوید، لطف کنید بروید کنار تا آفتاب بیاید. بگذارید گزینه ی ما رأی بیاورد تا همه بفهمند این آش آش کشک کدام خاله بوده!

  • مهدی جهانشاهی
۰۷
بهمن

کتاب صعود چهل ساله، بر اساس آمار بین الملل

 

 

در وصف کتاب و نظرات شخصیتها پیرامون آن

ببینید

 

دانلود خود کتاب

  • مهدی جهانشاهی