سالها بود که در دهه فجر به اندوخته های گذشته مان پز می دادیم. چیز جدیدی برای نشان دادن نداشتیم. لبمان به خنده باز نمی شد وقتی می دیدیم در جهان هر روز سرخورده تر و منزوی تر می شویم. چیزی برای افتخار کردن نداشتیم. صبح چشم را باز می کردیم تا ببینیم امروز چه بلای جدیدی قرار است بر سرمان بیاید! آب و برق و نانمان هم به برجام گره خورده بود و چون حال برجام خوش نبود حال ما هم بدتر!
اما حالا همه چیز عوض شده. در گام دوم انقلاب شاهد بودیم که یک سال قوه قضائیه تکان خورد، سال بعدش مجلس و یکی دو سال بعد هم دولت. از همان موقع معلوم بود که پیروزی و سربلندی را در تقدیرمان سند زده اند. عده ای آن روز را می دیدند و امروز را می بینند؛ اما ما آینده را روشن تر می بینیم. همانطور که دولت قبل داشت کشور را به سرعت به قهقرا می برد، دولت کنونی دارد عقب گردها را جبران می کند. البته معلوم است که اول راهیم، اما در همین مسیر کوتاه یک ساله آنقدر شگفتی دیده ایم که برای جشن گرفتن دهه فجر بسمان باشد. هزاران کار دولت انقلابی را دیده ایم و ده ها هزار کار دیگر هم در نوبت! معمولاً ساختن از خراب کردن ساده تر است، اما این دولت انقلابی مسیری را که دولت قبل در طول 8 سال به ویرانه تبدیل کرده بود، دارد در کسری از زمان احیا و آباد می کند.
ایام الله دیگر آن روزی نیست که شاه رفت و امام آمد. ایام الله ما روزی است که اشرافیت رفت و صداقت آمد
اگر در تمام عمرم همین یک ثواب را برای من نوشته باشند که در انتخابات از این دولت حمایت کردم، مرا بس است...
جوان مؤمن انقلابی! مبارکت باد