بیا با هم...

همه با هم پیش به سوی ظهور

بیا با هم...

همه با هم پیش به سوی ظهور

«اینده از آن متقین است»
متقی باش تا اینده از آن تو باشد

بایگانی

۱۱۷ مطلب با موضوع «مناسبتی» ثبت شده است

۳۰
بهمن

معیارهای انتخاباتی لغزشگاه خیلی از مردم است.

مثل اینکه در کارهای شخصی و زندگی خصوصی هم معیارهای انتخاب سرنوشت ساز است.

کسی که با هزار ذوق و شوق همسری را انتخاب می کند و با او ازدواج می کند و زود متوجه می شود که سرش کلاه رفته، به خاطر این است که ملاک های او غلط بوده. ملاک یعنی آن چیزی که برای ما در اولویت انتخاب است. برخی ملاک ها طبعاً معیار انتخاب قرار می گیرند و برخی ملاکها نادیده گرفته می شوند. اما گاهی هوس یا جهل انسان اجازه نمی دهد که برخی ملاکهای مهم را مورد توجه قرار دهد، یا برخی ملاک های کم اهمیت تر را نادیده بگیرد. در حقیقت موفق ترین افراد آنهایی هستند که ملاک های انتخاب متوازن تری دارند!

برخی ملاک های کم اهمیت تر را در تصویر مشاهده می کنید.

اضافه کنید مثلاً انتخاب بر پایه ی مشهوریت، انتخاب بر اساس وعده ی آزادی و ...

 

#زبان_مشکلات

https://twitter.com/mahdijnh

  • مهدی جهانشاهی
۳۰
بهمن

زیاد می شنویم که می گویند: رأی دادیم، به وعده هایشان عمل نکردند، دیگر رأی نمی دهیم.

عجیب سعی می کنند که خود را تبرئه کنند. انگار انتخاب آنها اصلاً اشکالی نداشته. برای اینکه خودشان را اثبات کنند، انتخابات را زیر سؤال می برند.

دوستشان شیطان هم وقتی گند کارش درآمد، رو به خدا کرد و تو: خدایا حالا که تو مرا گمراه کردی!!! من هم مردم را گمراه می کنم!!!

 

#جنگ_اراده_ها

#زبان_مشکلات

https://twitter.com/mahdijnh

  • مهدی جهانشاهی
۲۸
بهمن

طیفی از نیروهای انقلابی مشهور است که خود را مأمور به وظیفه می دانند و وظیفه را در رأی به أصلح خلاصه می کنند. لذا می گویند: به أصلح رأی می دهیم ولو اینکه رأی نداشته باشد!

این گروه توضیح نمی دهند که آیا نسبت به «رأی نیاوردن نیروهای مفسد» تکلیفی دارند یا نه؟ آیا تکلیف آنها فقط جنبه ی اثباتی دارد؟ یا جنبه ی نفیی هم دارد؟

آیات قرآن برای جنبه ی نفیی هم تأکید ویژه ای لحاظ کرده اند: 

وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ (نحل: 36)

 

آیا می خواهند روز اول بهترین ها از سبد رأی خارج شوند؟ آیا می خواهند لقمه ی بزرگی بردارند که نتوانند پرتاب کنند؟ آیا اصلاً این معنا عقلانی است؟

 

بهتر نیست که یک هدفگذاری بلندمدت داشته باشند تا ـ با وحدت بر افراد مقبول و تقریباً صالح ـ طیف فاسد را از دور مسابقات خارج کنند، تا بعدها بتوانند به سمت جایگذینی آنها با افراد اصلح گام بردارند؟؟

  • مهدی جهانشاهی
۲۷
بهمن

گفته بودیم که به وحدت رسیدن نیروهای ارزشی کار ساده ای نیست.

نیروهای شرّ را مثلاً می توان حول محور «پول» جمع کرد تا هیچ اعمال سلیقه و احساس مسئولیتی از خود بروز ندهند. اما نیروهایی که داعیه ی دفاع از حق را دارند، به این راحتی نمی توان به وحدت رساند. چرا؟ به همان دلیل که شیطان به همه دسترسی دارد (به جز افراد خالص و خلّص). خدا خواهی ها مشوب با خودخواهی ها و تکبر است. خیر طلبی ها مشوب با جهل و غفلت است. کم یا زیاد افراد خوب هم درجه ای از تیرگی را در درون دارند؛ و از طرفی چون دلشان برای خیر ـ از منظر خودشان! ـ می سوزد، حاضر نیستند در مقابل دیگر سلیقه ها کوتاه بیایند.

راهکار چیست؟

راهکارِ رسیدن به وحدت، فقط کلمه ی توحید است.

عملیاتی شدن آن هم از این راه ها ممکن است:

1. راحت ترین راه، تمسک همگانی به محور وحدت است که امام جامعه است. اگر همه در تبعیت و اطاعت از ولیّ الهی به وحدت برسند می توانند مسیر خیر را به وحدت برسانند. اصلاً مردم نخواهند تصمیم گیری داشته باشند و نظری ابراز کنند. حد اکثر اینکه به امام جامعه مشورت بدهند تا امام تصمیم نهایی را اتخاذ کند و در ادامه بقیه مطیع محض باشند. فعلاً وقت این اتفاق نرسیده است. شاید در زمان امام زمان (عج) این اتفاق بیفتد.

2. راه دیگر این است که از خواص بخواهیم به خلوص برسند و سهم خواهی ها و خود خواهی ها را کنار بگذارند. این هم به نظر می رسد فعلاً عملیاتی نیست. آنطور که می بینیم خواص از عموم مردم عقب ترند.

3. راه دیگر این است که مردم خلوصشان را بالاتر ببرند تا در سایه ی پاکی خودشان فقط به پاکان رأی بدهند. شاید خلوصشان به حدی نرسد که به أصلح رأی بدهند، اما این کمک خواهد کرد که رقابت بین خوب و خوبتر باشد و نتیجه ی معقولی از کار بیرون بیاید. بهتر از این است که رقابت بین خوب و بد یا بد و بدتر باشد! شرایط انتخابات، خواهی نخواه شرایط رقابت است؛ و در شرایط رقابت سبقت و عقب افتادن ها طبیعی است. اما در مجموع می توان امیدوار بود که بهترین ها به خط سبقت نزدیک تر باشند و در شرف پیروزی قرار بگیرند و روند کار به نفع حزب خدا باشد.

 

این آن چیزی است که باید روی آن سرمایه گذاری کرد.

-  شهید سردار سلیمانی گام اول عملیاتی شدن این راهکار را رقم زد و در شرف انتخابات به خلوص سیاسی مردم افزود.

-  گام های بعدی مطالبه از مستضعفین است برای حضور همگانی. بیایند و به کسانی که به خودشان شباهتی دارند رأی بدهند و نگذارند اشرافیت، اشرافیت را سر کار بیاورد.

-  گام بعدی هم به عهده ی بدنه ی فعال فرهنگی است که هرچه بیشتر مردم را هشیار کنند...

  • مهدی جهانشاهی
۲۰
بهمن

انگار مستضعفین باور ندارند که در همین کشور در مقابل قلدرمآبان در حال تقابل و رویارویی هستند! انگار حواسشان نیست که هر کدام از دو طیف می خواهند کار را از دست طیف دیگر خارج کند!

می گویند: آنطور که می خواستیم نشد، دیگر رأی نمی دهیم! این حرف را کسانی می زنند که رأی ندادن آنها فقط به قوت بیشتر طیف مستکبرین داخلی منجر می شود. در رأی به کاندیدای خودی اهمال می کنند. کار به دست کاندیدای طیف مقابل می افتد. بعد تعجب می کنند که چرا دارد کار پیچیده تر می شود!

باور داشته باشید که امروز دعوا سر اصولگرا و اصلاح طلب نیست! دعوا سر مستضعفین و مستکبرین است.

هیچ روزی هم این تقابل اینقدر جدی و رقابتی نبوده است.

امروز است که هرطرف انتخابات را جدی بگیرد، بی زحمت، انقلابی در آینده ی کشور به نفع طیف خود ایجاد می کند...

 

به صورت عینی تر می گویم: اگر مشارکت بالاشهر نشین های تهران نبود، اگر مشارکت اقلیت های مذهبی کشور نبود، نه مجلس این می شد که الآن هست، نه دولت...

 

 

 

#زبان_مشکلات

https://twitter.com/mahdijnh

  • مهدی جهانشاهی
۱۹
بهمن

فکر کن پدربزرگ خودت

خدا را خوش می آید که او را به کار بگیری؟!

آن هم کارهای بزرگ مملکتی! آن هم کارهای اجرایی!!

چرا نمی گذارید پیرمردهایمان استراحت کنند؟

همین روحانی الآن 70 سال را رد کرده؛ الآن باید کنار فرزندان و نوه هایش در حال استراحت باشد؛ اما ما باز هم به او رأی می دهیم و او را به کار وادار می کنیم!

انصاف هم خوب چیزی است!!!

 

  • مهدی جهانشاهی
۱۸
بهمن

در حالی که عده ای با تهمت انتصابی شدن انتخابات خواستند آن را تضعیف و تحقیر کنند، لکن حقیقت این است که انتصابی شدن انتخابات لیاقت می خواهد!

واقعاً قرآن چیزی غیر از این از ما می خواهد؟ که امام و ولی الهی حرفی بزند، و دیگران با کمال میل از آن استقبال کنند؟ آیا در زمان امام زمان اتفاقی غیر از این قرار است بیفتد؟ آیا سعادت بشر از راهی غیر از این قابل تأمین است؟

 

فَلاَ وَرَبِّکَ لاَ یُؤْمِنُونَ حَتَّىَ یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لاَ یَجِدُواْ فِی أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُواْ تَسْلِیمًا

به پروردگارت سوگند که آنها به مقام ایمان نائل نخواهند شد، مگر اینکه در اختلافات خود، تو را به داورى طلبند؛ و سپس از داورى تو، در دل خود احساس ناراحتى نکنند؛ و کاملا تسلیم باشند.

  • مهدی جهانشاهی
۱۶
بهمن

فکر می کردم نماینده ی خوبی داری. می دانستم ـ و می دانستیم ـ که اهل اشرافیت است. خیلی هم اهل اشرافیت بود! اما علی الحساب موضع‌گیری هایش را می دیدیم و راضی بودیم. بالأخره آنطور شد که قرار بود بشود. گندش درآمد. بد هم درآمد. در شورای نظارت شهرستانها با لحاظ بندهای متعدد رد صلاحیت شد. فساد اقتصادی یکی اش بود.

برای خیلی ها فرد قابل اعتمادی بود. می گفتند بزرگ شده ی سپاه است. جانباز جبهه است و ... اما برای ما قابل پیشبینی بود. وصیت نامه ی امام را خوانده بودم که تأکید کرده بود: به تیم اشرافیت رأی ندهید!

  • مهدی جهانشاهی
۱۵
بهمن

ممنون از کسانی که دغدغه ی شرکت در انتخابات دارند. و ممنون تر از کسانی که دغدغه ی انتخاب صحیح دارند و در صدد تحقیق هستند.

اما برادرم! دم انتخابات موقع تحقیق نیست! نماینده ی مورد نظر شما کسی است که در غیر این شرایط تبلیغاتی درباره ی او تصمیم گرفته باشی!

چرا؟

واضح است!

چون موقع انتخابات تبلیغات است که حرف اول را می زند. شاید قورباغه را رنگ کردند و به اسم قناری به ما قالب کردند!

موقع انتخابات چرب زبانی ها شروع می شود؛ محبوبترین افراد آنهایی می شوند که خطابه ی بهتری دارند. آنها هم که می خواهند صداقت به خرج بدهند، ول معطل!

موقع انتخابات ژست گرفتن ها شروع می شود. موفق ترین کاندیداها آنهایی می شوند که بازیگران بهتری هستند.

موقع انتخابات وعده دادن ها شروع می شود و دروغگوترین ها، در جایگاه منجیان بشریت قرار می گیرند.

موقع انتخابات تحریف ها شروع می شود. نقاط قوت تو را طوری وارونه می کنند که هم ردیف صدام می شوی.

موقع انتخابات تخریب ها شروع می شوند. (از حکیمی پرسیدند چگونه بر عیوبم واقف شوم؟ گفت: در انتخابات ثبت نام کن. در کمترین زمان ممکن همه ی اشتباهاتت، که از کودکی تا به حال داشته ای یا نداشته ای، توبه کرده ای یا نکرده ای، در تریبونهای رسمی برملا می شود. آن وقت اگر جرئت داشتی اصلاحشان نکن!!!).خلاصه:

در فضای انتخابات آن چیزی که دنبالش می گردی نمی‌یابی! آن چیزی که جلوی پایت می‌اندازند برمی‌داری.

یادتان که نرفته. رهبری فرمود: دارند جای جلاد و شیاد را جابجا می کنند...

یادتان که نرفته. در انتخابات اخیر، دقیقه نودی ها ـ که در نیم روز دوم روز انتخابات تصمیم گرفتند به چه کسی رأی بدهند ـ سرنوشت انتخابات را رقم زدند..

یادم نرفته که در انتخابات چهار سال پیش حتی به همکیشان خودم هم که تریبونی در اختیار داشتند نمی توانستم اطمینان کنم. احساس می شد که انگار انصاف قبل را ندارند! انگار هدیه ای گرفته بودند که بین خوب و خوب تر از خوب! حمایت کنند؛ یا لا اقل از خوب تر حمایت نکنند!

  • مهدی جهانشاهی
۱۰
بهمن

می گویند: رأی دادیم، به وعده هایشان عمل نکردند، دیگر رأی نمی دهیم!

 

خیلی حرف عجیبی است! با زبان خودشان اقرار می کنند که ملاکشان برای رأی دادن «وعده» است!

وانگهی، آنکسی که به وعده اش عمل نکرده زیر سؤال نمی رود، آنکسی هم که بر پایه ی وعده رأی داده زیر سؤال نمی رود! بلکه ذات انتخابات زیر سؤال می رود!!! نمی گوید: باز هم گول چرب زبانی یک نفر را خوردیم! می گوید: به هر کس رأی دادیم، به وعده اش عمل نکرد! همیشه بر پایه ی «وعده» رأی می دهند، بعد می گویند: هرکس دیگر هم بیاید همین آش است و همین کاسه.

حواستان کجاست؟ در این کشور وعده دادن کنتور نمی اندازد؛ یعنی در هیچ جای عالم کنتور نمی اندازد...

انصاف به خرج بدهید؛ رأی دادن های شما به «سلطان وعده» و «سلطان های وعده»، ما را هم به مشقت انداخته.

  • مهدی جهانشاهی
۱۰
بهمن

یک جمله ی روحانی نشان داد که در کوچه پس کوچه های توهمات و خیالات واقعاً آدرس را گم کرده است

می گوید: بین صلح و جنگ یک گلوله فاصله است و من هستم که در جلسات شورای امنیت اجازه ی پرتاب آن یک گلوله را نمی دهم.

 

این حرف یعنی:

 

1. ادامه ی توهم سایه جنگ و لب پرتگاه بودن

2. توهم متولی امنیت کشور بودن؛ انگار همه کاره ی مسائل امنیتی است.

3. توهم منجی/بتمن بودن

4. توهم «یاد ایامی» که یک تیر هم به آن طرف شلیک نشده بود

5. و در آخر: توهم اینکه هنوز حرفش در مسئله ی امنیت خریدار دارد؛ فکر می کند همه گوش به فرمان اویند و برای نظرهایش بهایی قائلند!

 

نمی دانم، شاید توهمات دیگری هم در بین باشد. مثل توهم اینکه با این حرفها می تواند برای انتخابات مشتری جذب کند؛ یا اینکه با این حرفها می تواند دم کدخدا را ببیند؛ یا اینکه با این حرفها مردم را بترساند یا ...

 

این  حرف روحانی را بگذارید کنار حرفهای بعدی «مگر با قطع رابطه با دنیا می توان کشور اداره کرد!؟» یا حرف ظریف که گفت: «حتی بعد از ترور سردار سلیمانی راه مذاکره بسته نیست..»

در خوشبینانه ترین حالت باید بگوییم روحانی باز هم توهم زده و فکر می کند مردم از او مطالبه ی مذاکره دارند و مسئله ی روز کشور همین است! اینطور توهم زدن البته بعد از آن تشییع با شکوه سردار سلیمانی، بدون روان گردان خیلی زحمت دارد...

  • مهدی جهانشاهی
۲۰
دی

مردم این خطه در جریانات پیش از ظهور جایگاه «زمینه سازی و مقدمه چینی» دارند (یوطئون للمهدی سلطانه/در منابع اهل سنت). یعنی قرار است زمینه را برای استقرار حکومت حضرت حجت (عج) آماده کنیم. اما این زمینه سازی در جلوه های نظامی و مالی و امثال آن خلاصه نمی شود! یکی از ابعاد مهم زمینه سازی، زمینه سازی فکری و فراهم آوردن بستر پذیرش این قیام منحصر به فرد است.


وسعت جهانی تکلیف:

از جمله ی زمینه های فکری که ما در اثر خمودگی هزار ساله ی پس از دوران رسالت، نسبت به آن خو گرفته ایم و به خواب غفلت فرو رفته ایم، جهانی فکر کردنی است که از شاخصه های مهم رسالت بوده است و پس از آن به فراموشی سپرده شده است.
در دعای ندبه، با توجه به آیات قرآن کریم، به یک کار نیمه تمام اشاره می شود که از اهداف اصلی رسالت بوده است و تا کنون محقق نشده است.
کار با نصرت و یاری خاص خدا شروع می شود (ثُمَّ نَصَرْتَهُ بِالرُّعْبِ، وَ حَفَفْتَهُ بِجَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ وَ الْمُسَوِّمِینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ) و شروع موفقی رقم می خورد.
اما چشم انداز هدف در همین حد خلاصه نمی شود و بنا بر این است که این دین جهانی بشود، و این وعده ی قطعی خداوند است (وَ وَعَدْتَهُ أَن تُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ، وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ).
این تکلیف و وظیفه در زمان پیامبر و حتی پس از ایشان در زمان حضرت علی و دیگر ائمه (علیهم السلام) به انجام نرسید (وَ لَمَّا قَضَى نَحْبَهُ وَ قَتَلَهُ أَشْقَى الْآخِرِینَ، یَتْبَعُ أَشْقَى الْأَوَّلِینَ، لَمْ یُمْتَثَلْ أَمْرُ الرَّسُولِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی الْهَادِینَ بَعْدَ الْهَادِینَ)
اما این معنایش این نیست که خدا خلف وعده کرده باشد یا پیامبر دروغ گفته باشد (وَ سُبْحانَ رَبِّنا إِنْ کانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولًا، وَ لَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ، وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ)
جریان ظهور همین اتمام کار نیمه تمام است و اینجاست که ضرورت قیام حضرت حجت روشن می شود (أین مبید العتاة و المردة).
حالا سردار ما نماد کار فرامرزی، و حرکت و تحول جهانی شد و مسیری را شروع کرد که اتمام و تثبیت آن به دست حضرت حجت خواهد بود. سردار ما به ما گوشزد کرد که تکلیف ما بیش از خودمان و خانواده ی خودمان و شهر و کشور خودمان است و فقط آن وقتی حق داریم آرام بگیریم که بساط ظلم از عالم برچیده شود (وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلّه).


انتقام سخت:

مفهوم دیگری که این بار با شهادت سردار احیاء شد، مفهوم انتقام و خونخواهی بود. این هم از مفاهیمی است که در جریان قیام حضرت حجت بسیار پررنگ چه بسا برای بسیاری نامأنوس و نامفهوم باشد.
پس از شهادت سردار خوبان همه خود را بدهکار ایشان می دیدند و با تشییع گسترده ای که رقم زدند نشان دادند که این یک شهادت معمولی و حادثه ی طبیعی نبوده است. با وجود مقابله به مثل ایران و زدن پایگاههای آمریکایی ها، همه این احساس را داشتند که این بهای آن خون نبوده است. واقعاً چند مشت از این موجودات بی ارزش با سردار خوبان برابری می کند؟ این داغ بین المللی با کشته شدن چند آمریکایی آرام خواهد گرفت؟
این مفهوم مقدسی است که در جریان قیام حضرت حجت هم نقطه ی عطف و کانون توجه خواهد بود و در ادعیه و مناجات وارده در مورد امام زمان هم مورد تأکید قرار میگیرد که «این کینه فقط با ظهور امام زمان برطرف خواهد شد؛ آذهب به غیظ قلوبنا». این هم چیزی است که پیش از شروع قیام نیاز به زمینه سازی برای آن احساس می شد.
در دعای ندبه یکی از اهداف قیام همین «خونخواهی» و انتقام سخت اعلام شده است: أَیْنَ الطَّالِبُ بِذُحُولِ الْأَنْبِیَاءِ وَ أَبْنَاءِ الْأَنْبِیَاءِ، أَیْنَ الطَّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلَاءَ.
در روایات تأکید شده که: قاتلان امام حسین کشته شدند، ولی هنوز انتقام او گرفته نشده است(وَ اللَّهِ لَقَدْ قُتِلَ قَتَلَةُ الْحُسَیْنِ ع وَ لَمْ یُطْلَبْ بِدَمِهِ بَعْدُ). این انتقام جز به دست حضرت حجت محقق نخواهد شد.
در مورد جریانات پس از ظهور هم اشاراتی واصل است که انتقام حضرت از قاتلان امام حسین (ع) سخت و چشمگیر خواهد بود، طوری که عده ای از نزدیکان یاران آن حضرت زبان به شکایت باز می کنند و می گویند: این کشتار تا چه زمان ادامه خواهد یافت؟ پاسخ حضرت هم پیراهن خونین امام حسین (ع) خواهد بود.


انتقام آن حضرت به خون سید الشهدا خلاصه نخواهد شد و اولین انتقام گیری از آن مصیبتهایی خواهد بود که اولین ظالمان در حق حضرت زهرا (س) روا داشتند.

  • مهدی جهانشاهی
۱۵
دی

از نشانه های پیشرفت و تعالی ملت ما این است که افرادی با ملاک های قرآنی شهره و پرآوازه می شوند.

درست است که هنرمندان در یک لایه ی سطحی ـ و البته فعال! ـ موج سازی می کنند تا مثلاً برخی مسؤولین در هنگامه ی انتخابات موج سواری کنند؛ اما در لایه های عمیق تر، این ارزشهای متعالی تر هستند که بر اراده ی مردم حاکم اند.

در جریان شهادت شهید سرافراز سردار قاسم سلیمانی ـ مثل تشییع شهدای پیشین ـ شاهد این اسوه انگاری مقدس و کرنش به افراد با فضیلت، از جانب انبوه مردم بوده ایم.

این چیزی است که قرآن بر آن صحه گذاشته است و از مردم توقع دارد تابع شخصیتهایی با ملاک های واقعی (دانایی، توانایی و فضیلت اخلاقی) باشند.

در داستان انتخاب طالوت به عنوان پیشقراول سپاه بنی اسرائیل می خوانیم:

و پیامبرشان به آنها گفت: «خداوند (*طالوت*) را براى زمامدارى شما مبعوث (و انتخاب) کرده است.» گفتند: «چگونه او بر ما حکومت کند، با اینکه ما از او شایسته‏تریم، و او ثروت زیادى ندارد؟!» گفت: «خدا او را بر شما برگزیده، و او را در علم و (قدرت) جسم، وسعت بخشیده است. خداوند، ملکش را به هر کس بخواهد، مى‏بخشد؛ و احسان خداوند، وسیع است؛ و (از لیاقت افراد براى منصب‏ها) آگاه است.» (بقره: 247)

  • مهدی جهانشاهی
۲۵
آذر

در جریانید که قبلاً سودشان در حمایت از این آقا بود، امروز سودشان در خداحافظی از آقا.

در جریانید که یک عده توی ایران یک عده توی عراق، یک عده توی لبنان دائم دارن به طبل استیضاح دولت می کوبن؟

شاید حالا بتونید در جریان سینه سپر کردن رهبری در حمایت از بقاء دولت هم قرار بگیرید!

  • مهدی جهانشاهی
۲۲
آذر

وقتی آقای رئیسی کار را با داس شروع کرد! برای خیلی ها سؤال شد: چرا تا به حال از اینطور برخوردهای قاطعانه خبری نبود؟ شاید بعضی ها اسمش را هم فساد سیستمی در قوه قضائیه می گذاشتند. شاید خیلی ها هم که تا آن موقع به آقای لاریجانی خوشبین بودند، خوشبینی شان از بین رفت و او را هم به برادرش ملحق کردند!

در حالی که ما می دانستیم و می دانیم صادق لاریجانی در بین دیگر برادران چهره ی موجه تری دارد و او را در جبهه ی خودی می دانستیم و می دانیم.

اما داستان اینجاست که ما باور نداریم فرق خوب و خوب‌تر اینقدر زیاد باشد! آقای لاریجانی خوب بود. اما خوب‌ترین نبود! خوب‌تر از او داشتیم کسی را که در کار خودش جدی تر و بی مسامحه تر باشد، کسی که متخصص کار خودش باشد، مدیریت بلد باشد و از عیب و ایرادات ساختاری باخبر باشد! و از همه مهمتر کسی که «جوان انقلابی» باشد.

شاید عده ای بگویند: آقای رئیسی قبلاً هم در قوه ی قضائیه مسئولیت داشته؛ پس چرا آنجا کاری نکرد؟؟

جواب ساده است. چون آن زمان رئیسی در رأس نبود! ما فوق داشت. اما حالا در رأس است. آنطور که دیدیم وقتی به رأس رسید توانست امثال طبری را ـ که عزیز دردانه ی ما فوقش بود ـ از میز کارش بلند کند و به زندان ببرد.

خیلی از مشکلات ما ضرورتاً به خاطر مدیران بد نیست! بلکه مشکل اینجاست که هنوز باور نداریم باید بی مسامحه دنبال بهترین‌ها باشیم.

  • مهدی جهانشاهی