دو نفر هستند که هر کدام به یک معنا همه کاره ی مشکلات آنها هستند، با این حال ذره ای از تقصیر را به گردن نگرفته اند!
اولی خداست!
خودش گفته که همه ی مشکلات از طرف خود اوست (نساء 78)؛ اصلاً در مقابل او همه، هیچ کاره اند![1]
با این حال در قرآنش، هیچ جا از مردم عذر خواهی نکرده؛ هیچ جا برایشان دل نسوزانده! به جای اینکه بگوید: ببخشید که دنیا را اینقدر با مرارت و تلخی آفریدم! گفته است: فلان قوم فلان اشتباه را کردند، فلان بلا و گرفتاری را سرشان آوردم! (اعراف 96) فلان گروه به خاطر فلان خطایشان گرفتار عذاب من شدند (نوح 25)؛
یا مثلاً گفته: فلان کار را بکنید تا از عذاب من ایمن باشید! (انفال 33)
نفر دوم شیطان است!
وقتی از درگاه الهی رانده شد، تقصیر را گردن خود خدا انداخت و گفت: خدایا تو مرا گمراه کردی! (حجر 39)
و وقتی انسان ها را روانه ی دوزخ کرد؛ به آنها پشت کرد و گفت: تقصیر خودتان بود! می خواستید به حرف من گوش ندهید! (ابراهیم 22)
این شیطان بزرگ را ببینید!
آنقدر وقیح است که خودش به ما لیست نشان می دهد و می گوید: به اینها رأی بدهید!
حالا که امورات اجرایی و تصمیم سازی کشور را به دست گرفته اند، حالا همان دشمن می گوید: این چه مملکتی است که دارید؟! بریزید بیرون و اعتراض کنید...!
فرقی ندارد! حرف خدا درست باشد یا حرف شیطان، به هر حال هر دوی آنها انگشت اتهام را به سمت خود ما دراز کرده اند؛
خدا می گوید: اگر فلان گناه را نمی کردید، اگر شاکر نعمت ها بودید، امروز وضع بهتری داشتید...
شیطان هم می گوید: مجبورتان نکرده بودم! خودتان گوش دادن به حرف ماهواره را انتخاب کردید..
از ماست که بر ماست...
[1] معنای همان ذکر معروف: لا حول و لا قوة إلا بالله