این را برای آنهایی می گوییم که رهبر بزرگوار را همه کاره می دانند و مشکلات امروزی را بر سر ایشان خراب می کنند.
آنهایی که می گویند: رهبری با قدرتی که دارد باید جلوی مشکلات را بگیرد.
یا مثلاً می گویند: اگر رهبری با مذاکرات مخالف است چرا جلوی آن را نمی گیرد!
نکته ی اوّل: آیا هر دستوری که رهبری داده اند تا به حال اجرایی شده است؟
قبلا هم به بخشی از این محتوا اشاره شده بود.
نمونه هایی از حرف های روی زمین مانده ی رهبری در کلام خود ایشان:
... اینکه ما بیاییم دانشجوها را به خیال خودمان برای نشاط بخشیدن به محیط دانشجویی، به اردوی مختلط ببریم یا کنسرت موسیقی در دانشگاه تشکیل بدهیم، جزو غلطترین کارها است. برای تحرّک دانشجویی و تلاش دانشجویی و نشاط دانشجویی، راههای دیگری وجود دارد؛ آنها را به گناه نباید کشاند، آنها را به سمت شکستن پردههای تقوا -که خوشبختانه جوان متدیّن امروزی بر حفظ آن اصرار دارد- نباید کشاند؛ آنها را به سمت بهشت باید برد، نه به سمت دوزخ. بله، این کارها در دانشگاهها اصلاً وجهی ندارد. بنده البتّه نشانههای این قضیه و مشکل را خیلی سال قبل -که از سوی یک تشکّل دانشجوییِ آنوقت، یک حرکتی در دانشگاه انجام گرفته بود- دیدم و هشدار هم دادم لکن متأسّفانه دنبال نشد و چوبش را هم خوردیم؛ چند سال چوبش را خوردیم؛ امروز نبایست اجازه این کارها داده بشود؛ (94/4/21)
بعضیها کار فرهنگی را در داخل دانشگاه با کنسرت و اردوهای مختلط اشتباه گرفتهاند؛ خیال میکنند کار [فرهنگی این است]؛ میگویند باید دانشجو شاد باشد! ... نه، کار فرهنگی ماهیّت دیگری دارد، مفهوم دیگری دارد. مسئولین فرهنگی دانشگاهها بفهمند چهکار میکنند. (94/8/20)
سهم بودجهی پژوهش مهم است؛ چند سال است که بنده در همین جلسه و در جلسات دیگر و در دیدارهای خصوصی با مسئولین اجرائی کشور، روی این مسئله تکیه کردهام، متأسّفانه اطّلاعاتی که به من میدهند و گزارشی که به من میدهند، نشان میدهد که نه، این حرفهای ما مثل نصیحت است؛ نصیحتی که مثلاً یک نفر میرود و یک نصیحتی میکند؛ با این چشم نگاه شده؛ اینجور نیست؛ باید سعی بشود. حالا در چشمانداز، ۴ درصد از بودجهی عمومی را برای پژوهش در نظر گرفتند؛ ما حالا آنقدر همّتمان برای این در کوتاهمدّت، بلند نیست؛ امّا همان ۱/۵ درصد یا ۲ درصدی که ممکن است و صحبت است، باید انجام بگیرد؛ هنوز بودجههایی که وجود دارد برای پژوهش، بحث چند صدم درصد است؛ (94/4/13)
یک مسئله هم مسئلهی نقشآفرینی در اقتصادمقاومتیاقتصاد دانشبنیان پایهی آن است. البتّه در این زمینه هم حرف زیاد زدهایم، دوستان هم مطالبی بیان کردهاند، دیگران هم گفتهاند لکن آنچه درواقعِ عمل باید اتّفاق بیفتد، هنوز اتّفاق نیفتاده. بنده این را عرض بکنم؛ تازه مسئولین دولتی برای برنامههای اجرائی اقتصاد مقاومتیدست بنده رسیده؛ تازه چند روزاست! یعنی آنچه در واقع باید تحقّق پیدا کند در اقتصاد مقاومتی، هنوز ما با آن فاصله داریم. (94/8/20)
دانلود کنید:
[کلیپ] حرفهای روی زمین مانده رهبری
گلایه رهبری در مورد کرسی های آزاد اندیشی
اینها به جز گوشه کنایه هایی است که رهبری نسبت به مسؤولین بارها داشته اند و دارند (مثلاً تأکید های چند باره ی رهبری روی یک موضوع معنایش این است که از روند کار راضی نیستند!)
تازه همه ی اینها بجز تذکرات غیر علنی کثیری است که رهبری نسبت به مسؤولین داشته اند و هیچ به گوش ما هم نرسیده است.
این عرایض ما است، حرفهای ما به برادرانمان اینها است. این حرفها را ما در جلسات خصوصی هم گفتیم؛ عمدتاً در طول این یک سال و نیم با رئیسجمهور محترم، و بعضاً در موارد نادری هم به مسئول مذاکرات که وزیر محترم خارجهی ما است گفتیم.
نکته ی دوّم: اولویت اوّل رهبر: وحدت و پرهیز از تفرقه
یک حرفی می زنیم! اما به تبعات احتمالی یا قطعی آن هیچ توجه نداریم!
شاید بحث اقتصادی و مبارزه با فساد بحث مهمی باشد، اما نه به قیمت اینکه یک مملکت به آشوب کشیده شود!
شاید بحث حقوق هسته ای مهم باشد، اما نه به قیمت اینکه بین مردم دو دستگی ایجاد شود و توان داخلی تضعیف شود.
برای یک جامعه ی اسلامی (یا غیر اسلامی) امنیت و یکپارچکی یک ضرورت است. حتی مهم تر از وجود یک والی عادل و رهبر خدمتگذار!
حضرت علی علیه السلام: وال ظلومٌ غشومٌ خیر من فتنة تدوم (حاکم ظالم ستمکار بهتر از فتنه ای است که دائمی باشد).
روشن است که مقابله با سران فساد، مخالفتهای شدیدی را از سوی برخی مسؤولان صاحب نفوذ حکومت و عامه مردم، در پی خواهد داشت. مقابله با بحث مذاکرات نیز بجز اینها مخالفتهایی را از طرف دشمنان نظام در پی خواهد داشت.
خنثی کننده ی همه ی این توطئه ها بیداری و بصیرت و در صحنه بودن مردم است. اما بدون داشتن مردمی که در صحنه باشند و به وقایع اهمیت بدهند؛ نه! رهبری نمی تواند کاری بکند.
لذا است که تفرقه و آشوب برای رهبری خط قرمز است.