آیا مسؤولان ما خائن اند؟
هو وقت می خواهیم کمی از ابعاد اتفاقاتی که دارد می افتد توضیح دهیم میگویند: شما منتخب مردم را خائن می دانید... رهبر به آنها اعتماد دارد اما شما ...
امروز اما شاهد سماجت ها و پافشاری های دولتمردان در قبال به نتیجه رساندن مذاکرات هستیم! تا جایی که چانه زنی می کنند که از دانشمندان بازجویی بشود یا نه؟! (حالا اسمش را می گذارند: مصاحبه علمی!) این را هم در توافق لوزان پذیرفته اند و دیگر نمی توانند زیر آن بزنند!
از طرفی با توجه به موضعگیری های صریح رهبر بزرگوار که با برخی بندهای توافق لوزان مخالفت کردند (مثل بازرسی از مراکز نظامی و بازپرسی دانشمندان هسته ای)
با این وجود آیا می توان دولتمردانی را که همچنان به ادامه ی مذاکرات پایبند هستند خائن دانست؟ مخصوصاً که این سبک فکری (: سازش و تسامح با دشمن) همان طرز تفکّر بنی صدر است که اجازه ی نفوذ دشمنان را با بهانه های واهی به خاک ایران داد!
جواب:
گذشته از این نکته که رهبر انقلاب (و ما هم به تبع ایشان) مذاکره کنندگان را فرزندان انقلاب می دانیم، چند نکته در توجیه کار آنها قابل ذکر است:
1- دولتمردان خطرات و تبعات این توافق به عمل آمده را توجیه می کنند و خطر آن برایشان جدی نیامده! می گویند: حالا چه می شود یک سری بزنند به حوالی مراکز نظامی، نظارت می کنیم، مواظبیم که نگذاریم خراب کاری کنند! حالا چه می شود با دانشمندان هسته ای گفتگو شود، اسرار هسته ای که نداریم! بعداً برایشان محافظ هم می گذاریم!...
اسم این را می گذاریم خوش خیالی، اما نه خیانت!
2- دولتمردان به دلایلی (که برخی از آنها چندان مخفی نیست) برای به سر انجام رساندن مذاکرات عجله دارند و این باعث می شود که: اولاً قدرت چانه زنی کمتری داشته باشند چون عجله دارند و باید زود کار را به سرانجام برسانند، ثانیاً: برخی موارد از چشم آنها پوشیده بماند و دقت نکنند که چه چیزهایی را امضا کرده اند! اینطور می شود که چیزهایی را امضا می کنند که احاطه ی حقوقی نسبت به آن ندارند.
اسمش را می گذاریم بی تدبیری، اما نه خیانت!
3- دولتمردان خودشان را جای آمریکا می گذارند و با خود می گویند: به نفع آمریکاست که از ما حمایت کند و گفتمان ما را در ایران تقویت کند؛ لذا حتماً با ما راه خواهد آمد و در این مذاکرات ما را بی آبرو نخواهد کرد. غافل از اینکه هدف آمریکا تضعیف اصل نظام است و وقتی می تواند به این هدف اعلا دست پیدا کند، چرا به هدف حد اقلی اکتفا کند؟!
اسم این را هم می گذاریم ساده لوحی، نه خیانت!
4- جهت چهارمی هم قوّت دارد و آن اینکه: دولتمردان که خوب می دانند برای مردم کاری نکرده اند و نتوانسته اند رضایت آنها را جلب کنند، می دانند که بحث هسته ای و آزاد شدن تحریم ها آخرین خشاب آنهاست و اگر این تیر هم خطا برود دیگر شانسی برای باقی ماندن در فضای سیاست ندارند! لذا سعی می کنند تا قبل از انتخابات مجلس و خبرگان به هر قیمتی که شده مذاکرات را به یک نقطه ی ایده آل برسانند، کمی هم تبلیغات چاشنی آن می کنند و آن را به نام «پیروزی تاریخی» به مردم قالب می کنند! غافل از اینکه آمریکا این را فهمیده است و چون دولت را محتاج توافق می داند، ناز می کند و هر روز درخواست امتیازات بیشتر را مطرح می کند...
اسم این را هم می گذاریم: خود خواهی، نه خیانت!
دلیل های دیگر هم می شود بر شمرد. مثلاً اینکه: بعضی از خطوط قرمز به چشم اینها مهم نمی آید. مثلاً حالا چه می شود ناظران بین المللی سرکی به تجهیزات دفاعی ما بکشند؟ ما که تا یادمان می آید کشور امن بوده و هست... داعش کیلویی چند؟! خطر کجا بود؟!...
دولتمردان ما انگار خیلی برای خودشان سهم قائل اند! انگار فکر می کنند امنیت امروز مردم شانسی به وجود آمده! یا شاید فکر می کنند این امنیت، به خاطر راهبرد آنها بوده! اصلاً اینها تصوّری از روز سختی ندارند احتمالاً روزی که خدایی ناکرده، امنیت ما به مخاطره بیفتد، اولین کسانی که خودشان را می بازند همین طیف آقایون هستند...
از نگاه رهبری:
اما از دیدگاه رهبری هم روشن است که تیم مذاکره کننده خائن نیستند (گرچه رهبر انقلاب از وجود برخی افراد خائن در داخل بارها خبر داده اند، اما آنها جزو تیم مذاکره کننده نیستند!)
پس چه؟ اسم این تیم مذاکره کننده را چه باید گذاشت؟ اینهایی که اینطور دارند به ضرر اقتدار کشور و امنیت آن کار می کنند؟
رهبر انقلاب در 1/1/94 در حرم رضوی نظر خود را در مورد این خط فکری بیان نمودند و فرمودند: این یکی از دو نظریه ی کلان در بحث اقتصادی است (نگاه به ظرفیتهای درون کشور/نگاه به آن طرف مرزها) و البته این تئوری ناکارآمد است و صاحبان آن باید با کسب تجربه متوجه بشوند که این مسیر منتهی به مقصد نمی شود...
حتماً رجوع کنید.
[و امروز (15/7/94) رهبر انقلاب وجه دیگری از این کم کاری را هم ذکر کردند و کسانی که دم از مذاکره می زنند ما ساده انگار، سهل انگار یا بیخیال نامیدند. یعنی به عواقب حرفی که می زنند توجهی نمی کنند و پشت گوش می اندازند]