بیا با هم...

همه با هم پیش به سوی ظهور

بیا با هم...

همه با هم پیش به سوی ظهور

«اینده از آن متقین است»
متقی باش تا اینده از آن تو باشد

بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شرایط امروز ما در تاریخ» ثبت شده است

۰۳
خرداد

هدیه ی ما به شما کتابی هست که هم تاریخیه، هم قرآنیه، هم مهدویه و هم یه جور داستانی.

کتاب خان هفتم کتابی هست که نگاه شما رو به تاریخ و جای خودتون توی تاریخ عوض می کنه و بعد از اینکه شما رو توی گذشته ها و آینده ها سیر داد، به امروز خودتون بر می گردونه تا بهتر درک کنید که توی چه مقطع حساسی قرار دارید.

این کتاب رو به هیچ وجه از دست ندید.

اینجا قسمت هایی از این کتاب رو برای شما به پادکست صوتی تبدیل کردیم. صوت ها رو هم به قسمت های 7-8 دقیقه ای تقسیم کردیم تا با لذت و بی دغدغه گوش بدید.

توجه به تاریخ بهترین شروعه برای کسایی که می خوان نگاهشون رو به دنیا عوض کنن و از واقعیت ماجرا آگاه تر بشن. تمام رنج و زحمت های این روزهای ما با کلیدواژه ی «انتظار و مهدویت» معنا پیدا می کنه و این کتاب این کار رو به خوبی انجام داده.

اگر دوست دارید داستان رو از اولش بشنوید تا درست در جریانش قرار بگیرید؛

اگر از شباهت های جریان بنی اسرائیل و امت پیامبر اسلام چیزی نمی دونید؛

اگر دنبال یه ادبیات متفاوت برای جهاد تبیین هستید؛

اگر دلتون برای امام زمانتون تنگ شده؛

و اگر دلسوز آینده ی کشورتون هستید، حتماً این کتاب رو از دست ندید.

 

دریافت صوت: (مجموعاً دو ساعت)

 

هفت دقیقه اول

🔹از سنت‌های قرآن در مورد امت‌ها چه می دانید؟
🔹آیا می‌توانیم داستان خودمان را با داستان امت‌های پیشین مقایسه کنیم و جای خودمان را در تاریخ پیدا کنیم؟
🔹آیا مسئله‌ی انتظار و فرج هم در قالب سنت‌های قرآن می‌گنجد؟

 

هفت دقیقه دوم

🔹آیا قرآن در مورد امتهای پیروز هم صحبت کرده؟
🔹کدام امتها از دست خدا آفرین گرفته اند؟
🔹داستان امت ما مسلمانان شبیه کدام الگوی قرآنی است؟

 

هفت دقیقه سوم

🔹شباهت جریان حضرت موسی و حضرت محمد (ص)؛
🔹زحماتی که به ثمر ننشست؛ نعمت بادآورده‌ای که به باد رفت؛
🔹وقتی ولیّ خدا تنها می‌ماند...

 

هفت دقیقه چهارم

🔹معامله‌ی استثنائی بین خدا و فرزندان حضرت ابراهیم؛
🔹چه شد که بنی اسرائیل در عمل به وعده ی الهی ناکام ماندند؟

 

هفت دقیقه پنجم

🔹تغییر شرایط و سخت‌گیری خدا پس از وفات رسول خدا (ص) تا زمان رسیدن به فرج؛
🔹از ما چه انتظاری می رود؟ در این دوران «گذار» دنبال چه می‌گردیم؟

 

هفت دقیقه ششم

🔹بخش‌هایی از دعای ندبه که کمتر به آن توجه می‌شود؛
🔹کار نیمه‌تمام پیامبر خدا(ص) را چه کسی باید تمام کند؟
🔹کار نیمه‌تمام حضرت موسی(ع) را چه کسی تمام کرد؟

 

هفت دقیقه هفتم

🔹نمای کلی از جریان فتح داودی
🔹جریان فتح مهدوی چقدر به جریان فتح داودی شبیه است؟
🔹عدد کلیدی 313
🔹نقیب دوازدهم در کلام شیخ صدوق

 

هفت دقیقه هشتم

🔹انتظارات نامعقول کسانی که صحنۀ امتحانات را باور ندارند
🔹آیا صحنۀ غربال و امتحانات الهی سراشیبی سقوط است؟ 
🔹خدا از سخت‌گیری بر مؤمنان چه هدفی را دنبال می کند؟
🔹افتخار کارهای بزرگ برای انسان‌های بزرگ

 

هفت دقیقه نهم

🔹خان اول چیست؟ اولین شرط قدم نهادن در مسیر فرج چیست؟
🔹 امام زمان (عج) برای چه نوع مشکلاتی به کمک شیعیان می آیند؟
🔹 مقایسه ای بین چهار قوم در عیار دشمن ستیزی
🔹 طبق آیات قرآن کریم، مردم ایران در دشمن ستیزی چه نمره‌ای دارند؟
 

 

هفت دقیقه دهم

🔸گام دوم به سمت ظهور: دعوت و بیعت با امام
🔸دعوت‌هایی که پیش از این دردسر ساز شدند
🔸چطور باید از امامی که نمی‌بینیم دعوت به عمل آوریم؟
🔸از مفاد عهدی که در دعاها با اماممان برقرار می‌کنیم چه می‌دانیم؟
🔸معنای سلام دادن در روایت امام صادق(ع)

 

هفت دقیقه یازدهم

🔸مقایسه بین سه الگو از منتظران
🔸سوء تفاهم در معنای انتظار 
🔸سیمای منتظر واقعی در جریان عاشورا

 

هفت دقیقه دوازدهم

🔸پردۀ سوم از هفت خان رسیدن به ظهور
🔸مسئولیت پذیری و مرد عمل بودن
🔸پاسخ امام باقر(ع) به این تفکر که با آمدن امام زمان یک‌شبه همه چیز درست می‌شود!
🔸نیت‌های متعالی اصحاب حضرت مهدی و اثر آن در همت‌های بلند

 

هفت دقیقه سیزدهم

🔸پردۀ چهارم: ولایت‌پذیری از یک انسان معمولی!
🔸وقتی آب هست، تیمم چرا؟!
🔸چرا خدا یک‌باره «بقیة الله» را به داد مردم نرساند؟
🔸معیارهای ارزش‌گذاری من و شما چیست؟
🔸سطح ریزش‌ها در پردۀ ولایت‌پذیری چقدر است؟

 

هفت دقیقه چهاردهم

🔸پردۀ پنجم و ششم حرکت به سمت ظهور
🔸شرایط کشورهای منطقه در عصر ظهور چگونه خواهد بود؟ اقتدار شیعیان در چه سطحی خواهد بود؟
🔸نگاه جهانی و فرامرزی یاران منجی در پردۀ پنجم
🔸پردۀ ششم: آزمون شکم یا آزمون از خود گذشتگی یا ...
🔸نهری که در داستان طالوت آمده برای یاران حضرت مهدی (عج) چگونه تکرار خواهد شد؟

 

هفت دقیقه پانزدهم

🔸آخرین پرده از هفت خان رسیدن به ظهور
🔸تقابل دو گفتمان: ترس و ناامیدی، یا ایمان به وعده‌های الهی
🔸آن‌جایی که بدون جهاد تبیین کار پیش نمی‌رود
🔸چطور انسانی‌هایی می‌توانند بر دیو نامرئی «ترس» غلبه کنند

 

هفت دقیقه شانزدهم

🔸نتایج مقایسۀ جریان مهدوی و داوودی
🔸آیا ظهور زمان مشخصی دارد؟
🔸منجی چطور به مردم معرفی می‌شود؟
🔸کاراکتر کلیدی «سفیانی»
🔸اتفاق ظهور چقدر باید واضح و روشن باشد؟
🔸علت عجله‌های شیعیان نسبت به امر ظهور

 

هفت دقیقه هفدهم

🔸از فتنه های آخر الزمان چطور عبور کنیم؟
🔸راه‌هایی مطمئن برای تشخیص مدعیان دروغین از اهل حق و حقیقت
🔸5 ملاک قرآنی برای تشخیص حق از باطل

 

✍️بخشی از متن کتاب #خان_هفتم_در_طلیعۀ_ظهور 

 

🔻فردی از اصحاب امام صادق(ع) به محضر ایشان شرفیاب شد و عرض کرد: فدایت شوم! من به خدا شما و دوست‌داران شما را دوست دارم. آقای من، چقدر شیعیان شما زیاد هستند! حضرت فرمود: «آن‌ها را نام ببر.» گفت: زیادند. فرمود: «می‌توانی آن‌ها را به شمارش درآوری؟» گفت: بیش از این مقدار هستند که به شمارش درآیند.
🔹امام(ع) فرمود: «اگر تعداد مشخص ـ سیصد و اندی ـ کامل شود، حتماً آنچه در پی آن هستید [:فرج] محقق می‌شود؛ لکن [هر کسی را نمی‌توان شیعه نامید]، شیعۀ ما کسی است که صدایش از گوشش فراتر نمی‌رود و خشمش از جوارح خودش عبور نمی‌کند و در ستایش ما غلو نمی‌کند و با اولیای ما به مجادله نمی‌نشیند و با عیب‌جویان ما هم‌نشینی نمی‌کند و با بدگویان ما هم‌سخن نمی‌‏شود و با دشمنان ما دوستی نمی‌کند و با دوستان ما دشمنی نمی‌ورزد.»
🔻عرض کردم: پس چه کنم با این شیعیان صدرنگ که گویند ما بر طریق تشیع هستیم؟
🔹فرمود: «اینان بر اثر امتحانات دچار تفکیک و پاک‌سازی می‌شوند و تبدیل و جابه‌جایى در میانشان رخ خواهد داد و به قحطى و کمبودی که نابودشان سازد (مبتلا شوند) و شمشیرى که خونشان بریزد و اختلافاتى که پراکنده‌‏شان کند. همانا شیعۀ ما کسى است که همچون سگان پارس نکند و همانند کلاغ حرص نورزد و نزد مردم به گدایى دست نیازد، اگرچه از گرسنگى بمیرد.»
🔻عرض کردم: فدایت شوم! چنین افرادى را با این اوصاف در کجا جست‌وجو کنم؟
🔹فرمود: «آنان را در گوشه و کنار زمین بجوى. آنان کسانى هستند که زندگى ساده‌ای دارند و خانه‌به‌دوش در حرکتند. اگر [در جمع] حاضر شوند شناخته نمی‌‏شوند و اگر غایب شوند کسى جویای حال آنان نمی‌‏شود. اگر بیمار شوند عیادت نمی‌‏شوند، و اگر خواستگارى کنند کسی به ازدواج آنان رضایت نمی‌دهد، و اگر وفات یابند بر جنازۀ آنان کسى حضور نیابد. آنان کسانی‌‏اند که در اموالشان با یکدیگر مواسات می‌‏کنند و در آرامگاه خود با یکدیگر دیدار و ملاقات دارند. خواسته‌‏هایشان با یکدیگر اختلاف ندارد، هرچند از شهرهای متفاوت باشند.»

#اوصاف_سیصدوسیزده_یار

  • مهدی جهانشاهی
۳۱
تیر

مقدمتاً توجه به این نکته قرآنی مهم است که در قرآن کریم سه الگوی پیروزی مطرح است:

1. الگوی حضرت موسی که پیامبر الهی شروع کننده است و کار را تا جایی پیش می برد ولی چون این حرکت با اقبال مردم مواجه نمی شود کار متوقف می شود و نتیجه ی نهایی به دست نمی آید.

2. الگوی حضرت سلیمان که در این نوشتار قصد داریم آن را تشریح کنیم.

3. الگوی حضرت ذوالقرنین که سرتا پا ابهام است و آنچه قابل حدس است این است که جریان پیروزی او یک تفضل ویژه در حق یک بنده ی ویژه ی الهی است...

 

ادعای ما در این نوشتار این است که حکومت حضرت داوود و سلیمان را در زمان پیشینیان و قوم بنی اسرائیل، می توان با حکومت امام زمان در آخر الزمان مقایسه کرد. چنان که هر دو ولیّ الهی سیطره ای کامل بر جهان یافته و دین و متدیّنین در زمانه ی آنها به اوج عزّت خود می رسند و حاکمیت کامل خدا را بر جامعه ی خود تجربه می کنند.

جریان تمحیص در هر دو واقعه مشهود است و عدد کلیدی 313 هم در مورد هر دو حرکت، رمزگشا است.

 

اما چه جریانی به ملک سلیمان منتهی شد؟ پیش از آن چه مقدماتی فراهم شد؟ شاید بتوان آن جریانات را با ایام پیش از ظهور امام زمان تطبیق داد؛

در توضیح مطلب یک نکته قابل تذکر است:

در زمان بنی اسرائیل پس از آنکه حضرت موسی، آن پیامبر صاحب شریعت، قوم خویش را مفارقت کرد، برای مدتی بنا بر این شد که امر مرجعیت دینی (نبوّت) از امر مرجعیت اجتماعی (حکومت) تفکیک شود و برای هر یک متصدی جداگانه ای در نظر گرفته شود (و این به این معنا نیست که دیانت از سیاست جدا شده باشد! زیرا در همین برهه از زمان کسی که به عنوان والی امور در نظر گرفته می شود مسلّح به سلاح علم الهی است و این شخص نیز از طرف خدا تعیین می شود).

نقش کلیدی علما را در این دوره از زمان، می توان از این آیه برداشت کرد:

إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِیهَا هُدًى وَنُورٌ یَحْکُمُ بِهَا النَّبِیُّونَ الَّذِینَ أَسْلَمُواْ لِلَّذِینَ هَادُواْ وَالرَّبَّانِیُّونَ وَالأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُواْ مِن کِتَابِ اللّهِ.

این یعنی رجوع به منابع دینی و حکم بین مردم بر طبق آیات الهی، در برهه ای از زمان به ربانیون و احبار موکول شده بود.

این زمانه را به دوران غیبت امام زمان می توان تشبیه کرد، زیرا در زمان غیبت نیز بنا به مصالحی امام زمان از رأس امور کناره گیری می کنند و حکومت و سرپرستی اجتماعی امت را به نواب خود حواله می دهند.

پس از دوران غیبت و با ظهور امام زمان، این دو جایگاه مهم مجدداً با هم ادغام می شوند و مُلک و حاکمیت به خاندان نبوّت باز می گردد، همچنان که در زمان حضرت داوود و سلیمان نیز حاکمیت و نبوت مجدداً با هم ادغام شدند.

از طرفی در روایات آمده است: آنچه بر قوم بنی اسرائیل گذشت، مو به مو بر سر امت پیامبر هم خواهد آمد!

پیامبر صلى اللَّه علیه و آله فرمود:

امّت من سنّت‏ بنى‏ اسرائیل‏ را مرتکب خواهند شد بطورى که قدم جاى قدم آنان مى‏گذارند و تیر به همان جا که آنان زدند مى‏زنند، و وجب به وجب و ذراع به ذراع و باع به باع‏ «65» کارهاى آنان را انجام خواهند داد، تا آنجا که اگر داخل سوراخ حیوانى‏ شده باشند اینان نیز همراه آنان داخل مى‏شوند. تورات و قرآن را یک نفر از ملائکه در یک ورق‏ با یک قلم نوشته است، و مثلها و سنّتها (در آنان و اینان) به یک صورت جارى شده است. (کتاب سلیم بن قیس ص 163)

ملک سلیمان-ملک صاحب الزمان عج

پس جریان حاکمیت امام زمان باید الگویی داشته باشد که ما بتوانیم آن را با آن الگو تطبیق دهیم و به فرموده ی روایت، مو به مو با هم مقایسه کنیم!

با این مقدمه کوتاه، به خدمت قرآن می رویم تا گذشته و حال و آینده ی خودمان را با برهه از زمانه ی قوم بنی اسرائیل تطبیق دهیم!

در اینجا آیاتی را مرور می کنیم که بیانگر صحنه های به پیروزی رسیدن قوم بنی اسرائیل به دست طالوت و حضرت داوود است (و حضرت سلیمان هم با اتمام آن مسیر آغاز شده، وارث زمین گشت). شاید بتوانیم این جریانات را با زمانه ی خود تطبیق بدهیم، یا لا اقل از آن جریانات برای امروزمان عبرت بگیریم و کسب تجربه کنیم:

 

سوره مبارکه بقره، آیه 246 به بعد:

أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِیٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِکًا نُقَاتِلْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِیَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِیلًا مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ ( 246 )

تأکید می شود که اینها از امت حضرت موسی هستند، همچنان که ما از امت پیامبر اسلام و ادامه ی همان جریان هستیم.

حضرت موسی با مردمانی که داشت، نتوانست کار را به انتها برساند و این مهم به دوش آیندگان از قوم او افتاد. همچنان که برای پیامبر اسلام مقدّر نشد تا تفسیر آیه ی «لیظهره علی الدین کله» باشد و این مهم به دوش اولیای از خاندان او افتاد.

این گروه که در این آیه به آنها اشاره شده کسانی هستند که تحت فشار سختی های «مستکبران» به ستوه آمده و از خداوند ظهور منجی را طلب می کنند و به اینگونه با «دعوتی» که برای حضور منجی به عمل می آورند، تضمین می دهند که با آن منجی و حلاّل مشکلات همراهی کنند. (همچنان که مردم ایران نمونه هایی از این «استکبار ستیزی» و «عهد یاری» را به انجام رسانده اند و پس از هزار سال پرچم  مبارزه با کفر را بر افراشتند/ در پیاده روی های اربعین و لبیک گفتن های زائران ملیونی هم این «عهد یاری» مشهود و قابل لمس است).

این «عهد یاری» در جریان برخی از ائمه هم وجود داشته است، لکن چون با گامهای بعدی همراه نشده است، کار ناقص مانده است.

 

این قوم برگزیده که قرآن به آنها اشاره می کند، به لحاظ تئوری به این نتیجه رسیده اند که وقتی ولیّ الهی برای نجات آنها می آید باید آستین بالا بزنند و برای یاری او برای رسیدن به اهدافش، او را نصرت و یاری کنند و با کوشش خودشان نبیّ الهی را برای برکناری جالوت که یک حاکم ستمگر است، یاری کنند. (نه اینکه مانند اطرافیان حضرت موسی کناری بایستند تا ولیّ خدا همه ی کارها را خودش بکند! «رجوع کنید به سوره مائده آیه 20 به بعد» ).

با وجود وعده و قولی که اینها نسبت به یاری ولیّ خدا داده اند اما در مقام عمل بسیاری از آنها پا پس می کشند و ولیّ الهی مجبور است با عدد کمتری از این گروه به ادامه ی طریق رهسپار شود (: حدود 60 هزار نفر)، و این اولین ریزش در مسیر رسیدن به هدف است.

این می تواند اشاره به گام سوم داشته باشد که آن گام «مسؤولیت پذیری» «استقامت» و شانه خالی نکردن از بار مسؤولیت است.

شاید این گروهی که ریزش می کنند همان کسانی باشند که گفتند: ما لنا إلا نقاتل فی سبیل الله و قد اخرجنا من دیارنا و أبنائنا* زیرا این گروه هدف فی سبیل الله بودن جهاد را فراموش کرده اند و جنبه ی شخصی به آن داده اند و جهاد را راهی برای دست یافتن خود به مقاصدشان در نظر گرفته اند. این همان مرحله ی اول امتحانات است که مردم کوفه هم از آن سرافکنده بیرون آمدند و چون قصد دنیوی داشتند نتوانستند با امام حسین و حضرت علی علیهما السلام تا انتهای مسیر همراهی کنند.

این را می توان ریزش چهارم دانست، یعنی «نیت فی سبیل الله بودن حرکت» که در جای جای قرآن به آن تأکید شده است.

مثل برخی از مردم نباشیم که می گویند: جمهوری اسلامی برای ما چکار کرد؟! طوری طلبکارند که انگار آنهمه زحمت فقط برای دنیای آنها بوده است!

ادامه ی آیات:

وَقَالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طَالُوتَ مَلِکًا قَالُوا أَنَّى یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَلَمْ یُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَیْکُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ یُؤْتِی مُلْکَهُ مَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ ( 247 )

وَقَالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ آَیَةَ مُلْکِهِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ التَّابُوتُ فِیهِ سَکِینَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَبَقِیَّةٌ مِمَّا تَرَکَ آَلُ مُوسَى وَآَلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَائِکَةُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآَیَةً لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ ( 248 )

اینجا این نبی خدا مردم را به یک "پرچم دار" مورد تأیید خود حواله می دهد و به یک معنا برای خود «نائب» تعیین می کند[1] و این هم امتحانی برای مردم است که باید به دستورات این نائب پیامبر، و امیر سپاه تن بدهند! با اینکه نه پیامبر است و نه به او وحی می شود! برای شناخت این فرد هم معیارهایی از جانب ولیّ الهی تعیین می شود.

این مرحله ی پنجم امتحانات است که جامعه ی دینی ملزم است از کسی تبعیت کند که برای درک قاصر او قابل توجیه نیست و قبول ولایت او بر آنها مشکل است. طبعاً اینجا نیز بخشی از مردم ریزش پیدا کرده اند.

 

فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِیکُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی وَمَنْ لَمْ یَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّی إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِیَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِیلًا مِنْهُمْ ( 249 )

اینجا در رکاب این امیر سپاه، و در آستانه ی دست به کار شدن برای مبارزه با دشمن خارجی، مردم در معرض یک امتحان و فتنه بصیرتی (در خصوص مبارزه با هوای نفس) قرار می گیرند! امتحانی از جنس فشار اقتصادی که در آن، قوم پیشرو موظف هستند از حقوق مسلّم اقتصادی خود صرف نظر کنند و سختی را با جان و دل پذیرا باشند! با اینکه می توانند دست در آب فرو کنند و به همین سادگی از آن بنوشند، اما موظف هستند از آن صرف نظر کنند!

((مثل اینکه ما برای حفظ دستاورد هسته ای و حفظ استقلال خود، ملزم هستیم تحریمها را تحمّل کنیم و از اموال بلوکه شده ی خودمان صرف نظر کنیم و با اینکه می توانیم از راه نرمش دیپلماسی به خواسته ی خودمان برسیم اما وظیفه داریم تنها به فکر عزّت و استقلال خودمان باشیم؛

مثل اینکه ما وظیفه داریم دسترنج دست خودمان را بخوریم و از جنس خارجی چشم پوشی کنیم؛

مثل اینکه ما باید ندای شکم را نادیده بگیریم و به کسانی رأی بدهیم که رضای خدا در آن باشد ...

در روایتی وارد است که اصحاب حضرت حجت هم با امتحانی مانند امتحان اصحاب طالوت مواجه خواهند شد که این خود پازل بحث ما را به خوبی تکمیل می کند!

عن أبی بصیر ، عن أبی عبد الله ( علیه السلام ) ، قال : " إن أصحاب طالوت ابتلوا بالنهر الذی قال الله تعالى : " سنبتلیکم بنهر " ، وإن أصحاب القائم ( علیه السلام ) یبتلون بمثل ذلک " .))

در این عرصه نیز قوم پیشرو دچار ریزشی دیگر می شوند و کسانی که برای طی مسیر و متحقّق کردن اهداف باقی می مانند، جز گروهی اندک نیستند! اما چون جزو "صابرین" هستند، دست خدا به همراه آنهاست و با وجود عدد کم ابائی ندارند که دست به کار شوند.

(البته بنا به گفته ی برخی روایات این افراد سربلند در امتحان که عدد آنها به 313 نفر می رسد، در کنار آن 60 هزار نفر به معرکه ی جنگ وارد می شوند و لکن پیشبرد کارها به دست همین افراد اندک است که روحیه ی خود را نباخته اند و دعای آنها این است:)

 فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِینَ آَمَنُوا مَعَهُ قَالُوا لَا طَاقَةَ لَنَا الْیَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو اللَّهِ کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ * وَلَمَّا بَرَزُوا لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُوا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ (249- 250 )

(بنا به گفته ی دسته ی دیگر از روایات این دعا از زبان کسانی است که حتّی یک غرفه مجاز از آن آب را هم نخوردند! با این توضیح خان هفتم، از خان ششم تفکیک می شود)

اما خان هفتم و سخت ترین قسمت کار: ضعیف دیدن دشمن!

 

به ذهن نزدیک می آید که آن دسته از این قوم که این روحیه را دارند که دشمن را ضعیف حساب کنند و اعتماد به نفس خود را حفظ کنند، کسانی هستند که توانسته اند روی هوای نفس خود پا بگذارند و از آن آب ننوشند.

به هر حال این هم یک مرحله ی نهایی از امتحان است که باید با اعتماد به نصرت خدا و طلب صبر از خداوند، خود را قوی دید و دشمن را در هر شرایطی که هست، ضعیف و ناتوان دید! (شیطان قدرتی ندارد و قدرت او تنها و تنها در ضعف ماست!)

مردم کوفه که امام حسین را تنها گذاشتند در این معرکه هم خودشان را باختند و نتوانستند در مقابل هیمنه ی پوشالی عبید الله بن زیاد تاب و توانی از خود نشان دهند و شد آنچه نباید می شد.

 

فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآَتَاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ وَالْحِکْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا یَشَاءُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَکِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِینَ ( 251 )

تِلْکَ آَیَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَیْکَ بِالْحَقِّ وَإِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ ( 252 )

در صحنه ی بعد، تیر خلاص را داوود نبیّ می زند. همو که طبق برخی شواهد «نقیب دوازدهم» حضرت موسی است و برای مدتی مخفی بوده است.[2]

از اینجای داستان پرده ی پیروزی ها ورق می خورد و این حضرت داوود است که ادامه دهنده ی راه مبارزه است و راه را برای رسیدن به ملک سلیمان هموار می کند و آن مُلک به یاد ماندنی را پایه ریزی می کند.

 

 

در این معرکه که لشکر شیطان (شیطان بزرگ: آمریکا) به بیشترین قوّت تاریخی خود رسیده اگر خداوند گروهی را به مقابله با آنان بر انگیزاند، بنا به گفته ی آیه ی فوق، زمین به فساد کشیده می شود و فضل خدا این است که برای دفع ستمگران، گروهی از مؤمنین را بسیج می کند.

حالا اینکه قوم ما آن قوم پیشرو باشد و پرچم را به دست صاحب پرجم برساند و کار را نهایی کند، این بستگی به ما دارد که آیا بعد از این هفت خان، 313 نفر یار وفادار برای امام زمان باقی می ماند یا نه؟ چون خودشان فرمودند: اگر عدد 313 کامل شده بود، تا کنون فرج اتفاق افتاده بود:

الغیبة للنعمانی : عن أبی عبد الله علیه السلام أنه دخل علیه بعض أصحابه فقال له : جعلت فداک إنی والله أحبک وأحب من یحبک ، یا سیدی ما أکثر شیعتکم ؟ فقال له : أذکرهم فقال : کثیر ، فقال : تحصیهم ؟ فقال : هم أکثر من ذلک ، فقال أبو عبد الله علیه السلام : أما لو کملت العدة الموصوفة ثلاثمائة وبضعة عشر کان الذی تریدون ولکن شیعتنا من لا یعدو صوته سمعه ، ولا شحناؤه بدنه

 

نتیجه اینکه: جریان پیروزی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، جریانی است که همراهی مردم و نصرت و یاری آنها نقش کلیدی در آن دارد و آنها هستند که با دعوت از امام زمان و همراهی با او باید کار را به سر انجام برسانند؛

امیرالمؤمنین علیه السلام خطاب به اصحابشان فرمودند:  أما والله لو کان لی عدة أصحاب طالوت أو عدة أهل بدر وهم أعداؤکم لضربتکم بالسیف حتی تؤولوا إلی الحق وتنیبوا للصدق

این قاعده ای است عام که جریان امامت را شامل است: مثل الإمام مثل الکعبة، یؤتی و لا یأتی...

 

حالا ببینید ما کجای این داستان قرار داریم؟

 

 


[1] کان الملک فی ذلک الزمان هو الذی یسیر بالجنود ، والنبی یقیم له أمره وینبئه بالخبر من عند ربه (تفسیر برهان 1/509). البته بنا به روایات بنا نبوده است که در آن زمان حکومت و نبوّت در یک خاندان جمع شود و از این رو بوده است که مردم چنین درخواستی را از خود پیامبر نمی کنند!

 


[2] فاستتر الأئمة بعد یوشع بن نون إلى زمان داود علیه السلام أربعمائة سنة وکانوا أحد عشر وکان قوم کل واحد

منهم یختلفون إلیه فی وقته ویأخذون عنه معالم دینهم حتى انتهى الامر إلى آخرهم، فغاب عنهم ثم ظهر ( لهم ) فبشرهم بداود علیه السلام وأخبرهم أن داود علیه السلام هو الذی یطهر الأرض من جالوت وجنوده ، ویکون فرجهم فی ظهوره فکانوا ینتظرونه

این جملات در کتاب کمال الدین و تمام النعمه شیخ صدوق آمده است که به خوبی نشان می دهد حضرت داوود در امت حضرت موسی جایگاه امام زمان در امت پیامبر را دارد.

البته این احتمال هست که این جملات روایت نباشد و نقل های تاریخی باشد که شیخ صدوق از گوشه و کنار مستندات تاریخی گرد آورده باشد.

لکن آنچه که برای ما مهم است این است که این کتاب با سفارش خاص امام زمان خطاب به شیخ جلیل القدر شیخ صدوق، به رشته ی تألیف در آمده است و امام زمان نسبت به کلیت مطالب آن عنایت داشته اند.

  • مهدی جهانشاهی