بیا با هم...

همه با هم پیش به سوی ظهور

بیا با هم...

همه با هم پیش به سوی ظهور

«اینده از آن متقین است»
متقی باش تا اینده از آن تو باشد

بایگانی
۰۳
اسفند

می گویند ایران بی ارزش ترین واحد پولی را در دنیا دارد، و راست هم می گویند!

لابد معنایش این است که ایران بدبخت ترین مردم دنیا را دارد. حتی بدبخت تر از مردم افغانستان!

برای جواب از این اشکال کمی باید اقتصاد یاد بگیریم و از پیچیدگی های عالم اقتصاد بگوییم.

 

اساساً ارزش پولی چیست و نسبت به شاخص های دیگر اقتصادی چه اهمیتی دارد؟ آیا مثلاً به جای ارزش پولی پایین می توان گفت: ایران کشور ارزان قیمتی است؟ یعنی مثلاً اگر یک نفر خارجی با دلار بیاید اینجا خیلی به او خوش می گذرد! چون کشور ارزانی است.

چطور ممکن است با این همه تورم کشور ما کشور ارزانی باشد؟!

اولاً تورم معنایش گرانی نیست و این دو با هم تفاوت دارند. زیرا ممکن است قیمت دلار بر اثر تورم بالا برود، اما قیمت اجناس به نسبت آن بالا نرود! آن وقت یک نفر خارجی با دلار به کشور ما می آید و می گوید: چقدر اجناس ارزان است!!

ثانیاً برخی خدمات اصلی در کشور ما (مثل بنزین و نان و آب و برق) یارانه ی دولتی دارد و این باعث ارزان بودن آنها در کشور ما می شود.

خلاصه اینکه تورم را نباید به معنای گرانی دانست.

 

نکته ی دیگر اینکه هر کشور را باید در وضعیت خاص خودش در نظر بگیریم و آن وقت در مورد ارزش پول آن صحبت کنیم. حتی دلار هم اینطور نیست که در آمریکا و کشورهای اطراف ما معنای ثابتی داشته باشد! در برخی کشورها با صد دلار فقط یک وعده غذا می توان تهیه کرد و در برخی کشورها با ده دلار یا کمتر هم می توان غذا تهیه کرد. نشان به آن نشان که در خود آمریکا اگر کسی زیر 5000 دلار در ماه درآمد داشته باشد به معنای واقعی کلمه فقیر و گدا است!

حتی ریال هم در دو شهر کشور ما ارزش ثابتی ندارد. خودتان بگویید: آیا ریال در تهران با ریال در آن روستا و پایین شهر معنای ثابتی دارد؟ آیا بالا بودن دخل و خرج در تهران معنایش این است که اهل تهران حتماً وضع بهتری دارند؟ یا حتماً وضع بدتری دارند؟ اینطور که نمی شود حساب کرد!

با این توضیح آیا ارزش پول کم به معنای قدرت خرید کمتر است؟ بله، قدرت خرید کم در قبال جنس های خارجی وارداتی؛ اما نه قدرت خرید کم در داخل! پس معلوم می شود که ارزش پول با قدرت خرید هم فرق دارد.

 

پس ارزش پول کجا اهمیت خودش را نشان می دهد؟

این شاخص اقتصادی هنگام واردات و صادرات مثلاً اهمیت خودش را نشان می دهد. کشوری که صادرات او بیشتر است، بهتر است ارزش پول کمتری نسبت به دلار داشته باشد! چون با صادرات خود پولی به کشور وارد می کند که از پول کشور خودش باارزش تر است! اما کشوری که ـ مثل همسایه های ما ـ اهل واردات است، به نفع اوست که ارزش پول بیشتری داشته باشد تا بتواند با آن پول اجناس با ارزش تری وارد کند. یا مثلاً کشوری که موقعیت توریستی خوبی دارد، بهتر است که ارزش پولی کمتری داشته باشد تا توریست ها رغبت بیشتری برای مسافرت به آن کشور داشته باشند و با خود دلاری وارد آن کشور کنند که ارزش پولی زیادی برای مردم آن کشور دارد.


پس برای ارزیابی اقتصاد یک کشور چه آمار مهمتری را باید مورد توجه قرار داد؟

شاید مهمترین آنها دو آمار GDP و ضریب جینی باشد. اولی تولید ناخالص ملی و مقدار فعالیت اقتصادی را نشان می دهد، و دومی فاصله ی طبقاتی و در مقابل، تقسیم صحیح ثروت را نشان می دهد. در این دو شاخص ما در حوالی رتبه ی 20 دنیا قرار داریم که نمره ی نسبتاً خوبی است.

 

نکته ی آخر

قبلاً اقتصاد ما اشکالات خیلی بزرگتری داشت که آن را به رخ ما می کشیدند، حالا که برخی از آن اشکال ها برطرف شده یا دارد برطرف می شود، ارزش پول را به رخ ما می کشند. باید از آنها پرسید: مگر پایین بودن  ارزش پول تازگی دارد؟ مگر ارزش پول پایین حاصل اهمال این دولت یا حاصل تصمیمات این چند ساله بوده است؟چرا امروز این را به رخ ما می کشند؟ چرا شاخص ها و آمار دیگر را نمی گویند؟ چرا نمی گویید که در سال گذشته کشورهای بسیاری کاهش ارزش پولی بیشتری را در طول یک سال نسبت به ایران تجربه کرده اند. ترکیه و روسیه رکورددار کاهش ارزش پول در یک سال بودند و اینها به آن توجه نمی دهند. فقط به پایین بودن ارزش پول توجه می دهند که حاصل اشتباهات چند ده ساله ی انواع دولتها بوده است. این را به حساب دولت فعلی نمی نویسند، در حالی که حتی 50 تومانی شدن دلار 34 تومانی از دنباله های سیاستهای دولت قبل بوده است...

خلاصه اینکه کمی آرام تر تحلیل اقتصادی کنید و ما را از آخر اول حساب نکنید.

  • مهدی جهانشاهی
۰۳
اسفند

شاید یکی از شبهاتی که وقتی انقلابی های ما هم باهاش مواجه می شن، لکنت زبان می گیرن، اشکال فسادهای دولتی باشه. گاهی بعضی آمارها و آمارنماها هم به کمک این اشکال میان.

اما واقعاً دعوا سر چیه؟ سر اینکه فسادی هست یا نیست؟ بر منکرش لعنت! اصلاً مگه میشه جایی پول باشه و فساد نباشه؟ فساد اونقدر سوراخ و سنبه داره که از هر طرف جلوش رو بگیری از جای دیگه می زنه بیرون.

پس دعوا سر چیه؟ دعوا سر سطح و حجم فساده. دعوا سر اینه که فساد از دست در رفته یا اینکه هنوز داره باهاش برخورد می شه؟ سر این که آیا ایران رتبه ی اول فساد دنیا رو داره؟ دعوا دقیقاً همین جاست.

ذهن ما به طور طبیعی چند تا #خطای_شناختی داره به نامهای خطای تعمیم و خطای شکاف (از کتاب factfullness)؛ و معناش اینه که اولاً با جزئیاتی که به چشممنون میاد نتیجه گیری کلی و کلان می کنیم و تحلیل کلان نمی تونیم داشته باشیم؛ و ثانیاً سعی می کنیم صفر و صدی به ماجرا نگاه کنیم و همین که یه فساد می بینیم و می شنویم فکر می کنیم نمره مون صفر شده و بدترین کشور دنیا هستیم. لابد فسادهای ما از دوران شاه هم بیشتره!

جالب قضیه اینجاست که هر وقت خبر یه فساد بیرون میاد 300 تا ماهواره ی فارسی زبان داریم که 300 بار اون رو جار می زنن و توی چشم ما فرو می کنن. اما وقتی یه برخوردی با فساد می شه فقط صدا و سیما ـ اون هم با روش کاملاً غیر حرفه ای ـ اون رو انعکاس می ده. اون وقت مردم فکر می کنن که فساد توی کشور ما 300 برابر کشورهای دیگه است. کدوممون فهمید توی قضیه ی سه هزار میلیارد زمان احمدی نژاد چند نفر اعدام و حبس شدن؟ کی فهمید عاقبت اختلاس 90 هزار میلیاردی پارسال چی شد؟ از بس که توی حرف زدن و صحبت کردن با مردم ضعیفیم!

توی همین قضیه ی چای دبش مثلاً فساد توی زمون دیگه ای رخ داده بود و این دولت شناسایی و برخورد کرد. یعنی همون کاری که قول داده بود و باید می کرد رو کرد. اما برای مردم طوری جا افتاد که انگار این دولت مقصر این فساده و همه چیز به پای دولت رئیسی نوشته شد. عجیب نیست! آیا اصلاً کسی از این فساد خبری داشت؟ اگر دولت خودش لو نمی داد کسی چیزی می فهمید؟ چرا هیچ کس از دولت فعلی ممنون نشد؟

 

اما روش صحیح تحلیل و ارزیابی اقتصادی

برای اینکه یه تحلیل کلان دستمون بیاد و ارزیابی واقعی از اقتصاد کشورمون داشته باشیم، مثلاً باید به چه شاخص هایی توجه کنیم؟

مثلاً یه نگاه به وضعیت بودجه سالانه می تونه تحلیل کلان دستمون بده. مقدار کسری بودجه، و اینکه چه مقدارش صرف هزینه های عمرانی می شه و چه مقدارش صرف هزینه های جاری می شه. این می تونه سلامت ساختار بودجه رو نشون بده. گزارش تفریق بودجه سالانه هم که نشون می ده چه مقدار از بودجه وصول شده و کجاها از بودجه ی مصوب تخلف شده.

زمون احمدی نژاد مثلاً بودجه های عمرانی رفت بالای 70درصد. اما زمون روحانی اومد پایین 30 درصد!

زمون شاه که اصلاً نگو! کشور اصلاً عمران نداشت. جمعیت هم نداشت. صادرات نفت هم که چند برابر الآن بود. باز فیلم بازرس دربار (فردوست) توی نت موجوده که می گه: اینقدر فساد زیاد بود که با کسری بودجه مواجه شدیم!  وقتی هم که فسادها رو به دربار گزارش می دادیم، چون همه فامیلهای شاه بودن شاه پشت گوش می انداخت.

یا مثلاً اگه می خواید تحلیل کلان داشته باشید به آمار فاصله ی طبقاتی نگاه بکنید، که در این جهت هم کشور ما آمار نسبتاً قابل قبولی داره.

یا مثلاً به آمار پولدارترین های آسیا نگاه کنید، که حتی یک نفرشون هم ایرانی نیستن. یعنی حرام یا حلال اصلاً آدم اونقدر پولدار نداریم!

 

حالا از دولت ها برای مقابله با فساد چه کارهایی بر میاد و دولت و مجلس فعلی در این باره چه کار کرده؟

یه کار خوبشون برخورد با فساد بوده. یعنی هرجا فسادی پیدا شده بی تفاوت از کنارش رد نشدن. از پسر رئیس جمهور گرفته تا برادر رئیس جمهور تا رئیس دفتر قوه قضائیه و ...

یه کار قشنگ دیگه حرکت به سمت دولت الکترونیک بوده. بهترین مثالش الکترونیکی شدن مجوزهای کسب و کاره که قبلاً توی انحصار افراد خاص بود.

یه کار دیگه پلکانی شدن مالیات و مالیات گرفتن از اقشاری بود که قسر در می رفتن.

یه کار دیگه که دولت از سر مجبوری انجام داد حذف ارز ترجیحی و تک نرخی کردن ارز و واقعی شدن بعضی قیمت ها بود که اختلاف قیمتش با قیمت واقعی زمینه ساز فساد بود. همین واقعی شدن قیمت ها باعث شد که فساد برای فسادگرها به‌صرفه نباشه.

 

اما حرف آخر درمورد نقش خودمون این وسط...

 

دولت برای برخورد با فساد به حمایت ما نیاز داره. به این واقعیت توجه داریم؟ مثلاً دولت خواست از طلافروش ها مالیات بگیره. تحصن کردن. آیا دولت از حمایت مردمی خیالش راحت بود تا بتونه جلوی این افراد زیاده خواه بایسته؟؟

یه جاهایی هم خواستیم با یکی برخورد کنیم، طرف شاخ و شونه کشیده و گفته: من رأی مردم رو دارم و پشتم به حمایت مردمی گرمه! نفس کش!

رأی دادن ما اثرش رو اینجاها نشون می ده...

  • مهدی جهانشاهی
۰۱
اسفند

💰💰با پول نفت به هر نفر چقدر می رسه؟💰💰

💡💡با این‌همه نفت چرا باید وضع ما امروز این باشه؟ کاش اندازۀ یک سال ـ فقط اندازۀ یک سال ـ پول نفت ما رو به خودمون می‌دادن تا به سلیقۀ خودمون در موردش تصمیم بگیریم. مگه قرار نبود پول نفت رو توی سفره‌هامون ببینیم؟ چرا مردم سوریه و یمن  بیشتر از ما باید فراز و نشیب قیمت نفت رو احساس کنن؟! 😒اصلاً خدا می‌دونه پول نفت تا بخواد به دست ما برسه، چند نفر این وسط سهم می‌برن و چه فسادی به بار میاد! هیچ می‌دونید روزی 2 میلیون بشکه یعنی چی?؟ ✨ فکر کنم با پول یک سال بتونم راحت خونه‌دار بشم، یا لااقل یه ماشین مدل بالا 🚜 بخرم! بیاید با هم یه حساب سر انگشتی انجام بدیم. می‌ریم سراغ آمار...


〽️«در سال 1402، تولید نفت با افزایش 1.3میلیون بشکه ای نسبت به دو سال قبل، به ۳ میلیون و ۴۰۰ هزار بشکه رسید که یک میلیون و ۶۰۰ هزار بشکۀ آن صادر می‌شود»〽️.

این آمار با شیب ملایمی در حال افزایش است.
https://www.tabnak.ir/fa/news/1198900

با نفتی که داخل مصرف می شه هم کاری نداریم، چون خیلی‌اش تبدیل به بنزین می‌شه و با قیمت خیلی پایین به خودم مردم عرضه می‌شه.

📍1.6 میلیون بشکه نفت رو ضرب می‌کنیم توی 70 دلار. می‌شه 112 میلیون دلار در روز.
📍تقسیم بر 90 میلیون نفر، سهم هر نفر می‌شه 1.24 دلار در روز.

ای وای! چرا اینقدر کم شد. فکر کنم ماشین حساب قاطی کرده!!!

📍توی یک ماه می‌شه 37 دلار که با دلار 55 تومنی می‌شه: 2 میلیون و 53 هزار تومن در ماه.
⁉️ همین؟! همین پول هم که سهم زیادی‌اش داره به عنوان یارانه (چه یارانه ی نقدی و چه یارانۀ پنهان مثل آب و برق و نون و ...) به خود مردم می‌رسه. پس سر کدوم پول داریم با هم دعوا می‌کنیم؟؟؟

مقدار یارانه ی پنهان

🔻دیگه صداش رو در نیاریم که صادرات نفت کشورک‌های عربی همسایه با اون جمعیت کم چقدره؛ یا مثلاً صادرات نفت ایران توی دوران شاه که هیچ آبادانی توی کشور نبود، چقدر بوده...

 

همین یه قلم پول نفت که برای مردم شفاف بشه، خود به خود ده بیست تا از شبهات و گره های ذهنی مردم ـ و حتی خیلی از سؤالات انقلابی ها ـ جواب داده می شه...

#شاه_شبهه

  • مهدی جهانشاهی
۱۹
اسفند

تیزر معرفی کتاب

تیزر معرفی طرح هفت دقیقه کتاب

دانلود کنید

خرید کتاب از سایت نشر معارف

  • مهدی جهانشاهی
۱۹
اسفند

معرفی طرح «هفت دقیقه کتاب» 
@ketab7d

هفت دقیقه کتاب
🔶🔸هدف از طرح این هست که مزیت های کتاب و فضای مجازی رو توی یک طرح جمع کنیم و یه لقمه ی آماده از کتاب در اختیار شما قرار بدیم. به هر حال فضای مجازی به درد مطالعه ی عمیق نمی خوره و بیشتر به درد خرده خوری می خوره. از اون طرف فضای مجازی جذابیت های خودش رو داره و نمی شه از این بستر آماده چشم پوشی کرد.

 

اما چارچوب طرح

🔹کتاب‌های انتخاب شده کتاب مذهبی غیر داستانی هستن؛ ترجیحاً کتاب‌هایی که جهان‌بینی و نظام معرفتی به ما می‌دن. و ترجیحاً کتاب‌هایی که زیبایی‌های حقایق دینی رو برای ما منعکس می کنن.
🔹با توجه به اینکه هر گل بوی خودش رو داره سعی می کنیم از نویسنده های مختلف استفاده کنیم، هرچند بهتره با مجموعه افکار یک نویسنده آشنا بشیم و بعد از اینکه کتابهای او تمام شد سراغ نویسنده ی دیگه بریم.
🔹از هر کتاب ـ بسته به اینکه چقدر پر نکته باشه ـ ممکنه چند قطعه صوت استخراج بشه، ولی هر صوت فقط روی یک گزاره دینی کلیدی تمرکز داره و مخاطب را با یک مفهوم دینی و قرآنی آشنا می‌کنه، چیزی که دانستن اون برای ما در اولویت باشه.
🔹تفاوت کار ما با کانال‌های دیگه ی معرفی کتاب، سخت‌گیری بیشتر در معرفی کتاب هاست. 
🔹فرض ما این هست که یه تعدادی از عزیزان قصد دارند همزمان با صوتها متن کتاب رو هم مطالعه کنن. از این جهت در ارسال صوتها عجله نداریم. بنا رو بر این می گذاریم که یک روز در میان صوت 7-8 دقیقه ای ارسال کنیم. ان شاء الله

ممنون از اینکه به طرح اهمیت می دید و کار رو کار خودتون حساب می کنید.


https://eitaa.com/joinchat/1274937653Ce7f19134ba

📗 @ketab7d

 

دانلود کنید: چرخی توی باغ آفرینش؛ فکر کن تو خودت جای بابا آدم! اگه چشم باز می کردی و می دیدی ...

  • مهدی جهانشاهی
۰۴
تیر

لابد به نظر شما این دو گناه اصلاً قابل مقایسه نیستند. لابد آقای علم الهدی تند رفته که اصلاً این دو تا را با هم مقایسه کرده!

خب حق دارید. چهارتا تار مو که چیزی نیست.

اما اختلاسهای هزار میلیاردی که صفرهایش قابل شمارش نیست هیچ وقت بخشیده نخواهد شد!

 

شاید من هم تا مدتی مثل شما فکر می کردم؛ تا اینکه کتاب «شنود» را خواندم. آنجا داستان تجربه ی نزدیک به مرگ یک سردار مدافع حرم را توضیح داده. در بخشی از آن می گوید: توجهم به زنی جلب شد که از خیابان عبور می کرد و وضع حجاب مناسبی نداشت. بعد متوجه زن و شوهری شدم که سوار ماشین نگاهشان به آن زن افتاد و فکر آنها را خواندم و دیدم که آن حجاب بد چه تبعاتی برای آنها داشت. مثلاً دیدم که آن مرد در خانه با زنش پرخاشگری کرد و علت آن زن بدحجابی بود که باعث شده بود مرد نسبت به زن خودش دلسرد بشود.

 

هرگز قصد ندارم گناه اختلاس را پایین بیاورم. اصلاً به نظر من این اختلاس ها بیش از آنکه به مال و دارایی مردم ضرر بزنند به دین مردم آسیب زدند و باعث بی اعتمادی مردم به نظام اسلامی شدند و این باعث نابخشودنی شدن آنهاست.

 

چند پست قبل در مورد تبعات بدحجابی هم نکاتی را گفتم و گفتم که چقدر نفرین بدرقه ی راه آنهاست.

اینجا در مقام مقایسه اضافه می کنم:

بد حجابی از دو جهت بدتر از اختلاس است:

1- آن [اختلاسگر] دزد مال مردم است و این [بدحجاب] دزد ناموس مردم. شما خودتان به کدام رضایت می دهید؟؟ مالتان را بدزدند یا ناموستان را؟؟

2- اختلاس گاهی گناه مخفی است و دودش به چشم عموم مردم نمی رود، برخلاف بدحجابی که گناه علنی است و خشم خدا را برای همه به دنبال دارد. روایات در این معنا صریح است که گناه علنی به همه ی کسانی که با آن مقابله نمی کنند آسیب وارد می کند.

قبلاً توضیح دادیم که بدحجابی آنقدر شوم است که از دل آن مسئول بی لیاقت و مسئول اختلاس گر هم در می آید! دست افراد بدحجاب بی برکت بوده که با رأی آنها افراد نفوذی و خائن قدرت گرفته اند.

 

البته اختلاس مخفی را ممکن است عده ای فاش کنند که فاش کردن آنها گاهی به قصد بدنام کردن نظام است و خودش یک گناه بزرگ در کنار گناه اختلاس است! کار درست را کسانی انجام می دهند که برای معرفی دزد دست به افشاگری می زنند و از نهادهای ذی ربط هم پیگیر مقابله با آن اختلاس می شوند./ اولی اسمش می شود: اشاعه ی فحشاء. دومی اسمش می شود امر به معروف و نهی از منکر.

 

حضرت علی می فرمود: با تقوای خودتان به من کمک کنید! (أعینونی بورع و اجتهاد)

حقیقت این است که بی تقوایی ـ به خصوص گناهان علنی مثل بدحجابی ـ دست حاکم را می بندد و نمی گذارد حتی با اختلاس مبارزه کند! برای مبارزه با اختلاس و اجرای عدالت باید از خودمان شروع کنیم. اگر ما دنبال هوا و هوس باشیم نمی توانیم توقع داشته باشیم مسئولان تافته ی جدا بافته باشند و طور دیگر رفتار کنند.

 

و اما حرف آخر خطاب به خانمی که می گوید: بدحجابی من بدتره یا اختلاس هزار میلیاردی!

خانم عزیز که جاتون بالای سر ماست!

لطف کنید خودتون رو با شاه دزد مقایسه نکنید! اینقدر خودتون رو جدی نگیرید. به جاش مثلاً خودتون رو با تخم مرغ دزد مقایسه کنید؛ که اگه با اون مقایسه بشید، حتماً کار شما زشت تره...

 

با احترام

  • مهدی جهانشاهی
۰۱
تیر

سعی کنیم کمی از بالا نگاه کنیم.

اگر فقط جلوی پای خودمان را ببینیم منتظر می مانیم تا رسانه ها خوراک ذهن ما را تغذیه کنند.

اما اگر از بالا نگاه کنیم می بینیم که اخباری که قرار است دست ما برسد گزینش می شود.

در کشور ما ـ مثل هر جای دیگر دنیا ـ مشکلات زیادی هست. مثل اینکه زیبایی های زیادی هم هست. اما رسانه ها کدام را نشان می دهند؟ بستگی دارد که رسانه ی وابسته به چه اندیشه ای باشند؟!

چه راحت اجازه می دهیم که اخبار را غرض آلود به دست ما برسانند.

به این آمار توجه کنید:

 

این کلیپ رو هم دانلود کنید

 

  • مهدی جهانشاهی
۲۵
ارديبهشت

عده ای کلاً می ترسند

و به خاطر ترس از هر کار جدیدی هراس دارند.

حضرت علی فرمود: مردم با چیزی که نسبت به آن آگاهی ندارند دشمنی می کنند.

خودشان که راه نمی روند! می ترسند زمین بخورند. اوج هنرشان این است که کناری بنشینند و به راه رفتن دیگران خرده گیری کنند و اگر احیاناً آنها زمین خوردند، اینها شاد و خوشحال بشوند و بگویند: دیدید گفتیم راه نروید! زمین می خورید!

لاشخورهای سیاسی از این هم بدتر هستند. منتظرند کسی راه برود و با لایی کشیدن او را زمین گیر کنند!

دولت قبل خودش ارز ترجیحی برنج و گوشت و بسیاری اقلام دیگر را حذف کرد و یک تورم سرسام آور برای ما به ارمغان آورد. اصلاً یارانه هم ندارد. معترضی نداشت چون صداقت به خرج نداد و مخفی کاری کرد.  آخر هم با نیش زبانی از مردم داغ دیده بدرقه کرد و گفت: من خودم صبح جمعه متوجه گران شدن بنزین شدم!

این دولت اما فقط چند قلم را آزاد کرد و پولش را مستقیم به خود مردم داد تا هرطور می خواهند از آن استفاده کنند. برای امثال من که مدتها از نان آزاد و روغن آزاد و لبنیات آزاد استفاده می کردم و دستم به مرغ نمی رسید خیلی خوب شد. تشکر هم می کنم. منتظر ادامه ی این جریان هم هستم.

عده ای دارند ما را از تورم می ترسانند! از چه چیزی دارند ما را می ترسانند؟ تورم چیز جدیدی است؟ ما نیش خورده ها را از ریسمان سیاه و سفید می ترسانند. باید خدایش خیر بدهد که کمی درآمدها را اصلاح کرد.

 

در مجموع چه کسانی از آزاد شدن یارانه ها می ترسند؟

یک دسته کسانی که از کار جدید کلا می‌ترسند. حاضر نیستند ماشین حساب دست بگیرند و حساب کنند.
یک دسته کسانی که طعم عدالت به کامشان شیرین نمی‌آید. همان دانه درشتها و 4 درصدی ها.
یک دسته کسانی که گوششان به دهان دسته قبل است! که اینها کم هم نیستند.

 

پ.ن:

طبق محاسبات دولت دهک اول تا نهم به ترتیب ۹۲۳ هزار تومان، ۷۸۳ هزار تومان، ۷۰۶ هزار تومان، ۲۹۱ هزار تومان، ۲۳۶ هزار تومان، ۲۳۴ هزار تومان، ۱۵۰ هزار تومان، ۷۱ هزار تومان و ۱۸ هزار تومان افزایش قدرت خرید پیدا می کنند.

  • مهدی جهانشاهی
۲۱
فروردين

با گناه بودن بدحجابی کاری ندارم؛ با اینکه یک گناه دائمی و آن به آن است و مرتکب آن از کرده ی خود ناراحت که نیست، بلکه خوشحال است و یک گناه علنی و برملا در مقابل دیده ی همگان است.... بگذریم.

فعلاً با این کار دارم که بدحجابی یک فرهنگ معنا دار است. از دل این فرهنگ چه چیزهایی بیرون می آید؟

از دل این فرهنگ مثلاً حسن روحانی بیرون می آید. فرهنگ شهوت و هوس. فرهنگ پرده دری و طغیان. فرهنگ شل بودن و کوتاه آمدن. یادمان که نرفته طرفداران روحانی از چه تیپ و قیافه ای بودند! به قیافه هایشان نمی آمد به خاطر «شکم گرسنه» به او رأی داده باشند! شکمهای سیری که دنبال آزادی هرچه بیشتر بودند، این شکمها بدهکارند به شکمهای گرسنه ای که هر سال از سال قبل گرسنه تر شدند.

از دل این فرهنگ مثلاً طلاق و دعوای خانوادگی بیرون می آید. بیچاره مرد خودش هم نمی داند چرا دارد در خانه بدخلقی می کند، غافل از اینکه دزد به خیالات او زده و هوای او را به همراه خود برده است! خود شما... راستش را بگویید... اگر دزد به مالتان بزند و فقیرتان کند بیشتر ناراحت می شوید یا اگر دزد به خانواده تان بزند و همسرتان دیگر برای شما نباشد. فرزندتان دیگر برای شما نباشد. کور که نیستیم. برای اینکه نبینیم مجبوریم سر زیر برف کنیم! برای اینکه نفهمیم چه دارد بر سرمان می آید و چه دارند بر سرمان می آورند مجبوریم این و آن را متهم کنیم...

واقعاً چرا در کشور ما به بدحجابی نگاه جرم انگارانه ندارند! در کشورهای دیگر که این کار جرم نیست، به خاطر این است که این کار جزئی از فرهنگ آنان است. پذیرفته اند که فرزندان زنازاده باشند. پذیرفته اند که خانواده ها طلاق عاطفی داشته باشند. در کشور ما که قرار نیست در کثافت آنها شنا کند چرا این بدحجابی جرم تلقی نمی شود؟! چرا حتی زنها با وضعیتی بدتر از زنهای خارجی خودنمایی و جلوه نمایی می کنند؟ با عملشان دیگران را وادار می کنند که به آنها توجه های آلوده کنند و با زبان دیگران را متهم می کنند و توقع دارند کسی به آنها نگاه نکند. نگاه آلوده که هیچ!

دنباله ی این فرهنگ را که بگیرید از خیلی جاها سر در می آورد. گفتم. اصلاً گناه بودنش هیچ! اصلاً بی برکتی هایی که از آن بالا به خاطر این فرهنگ غلط نازل می شود هیچ!

اصلاً هیچ! اصلاً بگذار ندانیم چه دارد بر سرمان می آید...

 

امیرالمؤمنین: وَ احْتَرِسُوا أَنْ تَعْمَلُوا أَعْمَالًا لَا یَرْضَى اللَّهُ بِهَا عَنَّا فَیَرُدَّ عَلَیْنَا وَ عَلَیْکُمْ دُعَاءَنَا فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى یَقُولُ- قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُمْ فَقَدْ کَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ یَکُونُ لِزاماً «1» فَإِنَّ اللَّهَ إِذَا مَقَتَ قَوْماً مِنَ السَّمَاءِ هَلَکُوا فِی الْأَرْض‏
خلاصه: گاهی بر اثر اعمال مردم خداوند نه صدای حاکمان را و نه صدای مردم را نمی شنود و با بی اعتنایی پاسخ می دهد./ مشکل از آن بالاست!

  • مهدی جهانشاهی
۱۵
اسفند

تحلیل بسیاری این بود که رئیسی با قبول ریاست جمهوری روی مین پریده یا نارنجک ضامن کشیده به دست گرفته و نخواهد توانست کاری از پیش ببرد.

برای خود من تعجب بود که دولت بتواند در عرض کمتر از یک سال به صورت نسبی هم که شده بر شرایط مسلط شود. با اینکه واقعاً ویرانه به دست گرفت، اما اصلاً صدایش را در نیاورد. از بودجه ی بدی که دارد در زمین آن بازی می کند، از دفترچه قسطهایی که به او بر ارث رسیده، هیچ چیز نگفت و نمی گوید...

حالا البته خیلی ها اسمش را شانس می گذارند! شانس آورد که بایدن سر کار آمد. شانس آورد که قیمت نفت بالا رفت. شانس آورد که نفتش به فروش می رود. شانس آورد که عضویتش در شانگهای پذیرفته شد. شانس آورد که کسی چوب لای چرخش نمی کند...

بیچاره روحانی که اصلاً مادر زادی بدشانس بود و با تیره بختی به جهان پا گذاشته بود. با او کاری نداریم!

اما در مورد احمدی نژاد هم می گفتند: شانس آورد!

قبل از آن در مورد امام هم می گفتند: شانس آورد که وسط دعوای لیبرال و سوسیال توانست اعتراضات مدنی خودش را نشان دهد و از آزادی ای که غرب فراهم کرده بود سوء استفاده کرد!

حالا بگذریم که هرکس اسم ساواک را می شنید شلوار خودش را خیس می کرد و از آزادی بیان خبری نبود! اما ... نمی دانم چرا هروقت کار دست ما می افتد شانس می آوریم و هر وقت کار دست دیگران می افتد بدشانسی می آورد!

بهتر نیست کمی از بالا به ماجرا نگاه کنیم و خدای «رب العالمین» را به جای خدای «شانس» بالای سر خودمان ببینیم؟؟؟

پیش از این گفته بودم که: دست انسانهای بی خدا بی نمک بود که از زیر دستشان «روحانی» در آمد. ساخت دست خودشان بود و فحشش را به ما می دادند!

حالا می گوییم: انسانهای با خدا آنقدر دستشان برکت دارد که حتی اگر تعدادشان کم باشد کارهای بزرگ از آنها بر می آید...

تازه شگفتی ها شروع شده، منتظر باشید...

  • مهدی جهانشاهی
۲۳
بهمن

انقلابی هستیم. انقلاب هم که تمام شدنی نیست. یعنی باید دائم در حال تغییر و تغییر دادن باشیم. اما... فعلاً که دست روی دست گذاشته ایم و به ما دارد خوش می گذرد. اگر رهبری نگفته بود جهاد تبیین همان خرده کار را هم نمی کردیم؟

آیا مجالی برای جهاد و انقلابی کار کردن پیدا نمی کنیم؟ یا اینکه نگشته ایم تا پیدا کنیم. یا اینکه چشمانمان را بسته ایم تا به روی خودمان نیاوریم!

آیا یک امر به معروف ساده هم از دستمان بر نمی آید؟ مگر نمی گوییم انقلابی هستیم؟ بگذار چند بار به خاطر خدا سیلی هم بخوریم. به تعبیر خدا: یکی زدید، یکی هم خوردید.

بزرگترین و مهمترین کاری که باید در مورد انقلابی عمل کنیم تغییر قانون اساسی است! در مورد این چقدر فکر کرده ایم؟

فکر می کنید بعد از سی و اندی سال با همان نظام سنتی می توانیم کارآمد باشیم؟ توقع اضافه از دولت نیست؟ توقع اضافه از رهبر نیست؟ آیا نباید زمین بازی را تغییر داد تا هرکس وارد آن می شود زمینگیر نشود؟؟ نمی دانم! بعضی ها می گویند: امام زمان هم بیاید با این قانون اساسی نمی تواند درست صحنه گردانی کند...

چرا غیر انقلابی ها در انقلابی بودن از ما گوی سبقت را ربوده اند؟! چرا تغییر قانون اساسی را آنها فریاد می زنند؟ چرا ما نه؟ می ترسیم بگوییم: هرجا سیاست های رهبری اجرا شده موفق بوده و هرجا هرکس تک روی کرده زمین خورده؟؟ وقت آن نرسیده که لا اقل در مورد راهبردهای کلان به وحدت رویه برسیم؟؟

غیر انقلابی ها چه کار می خواهند بکنند؟ می خواهند نقطه قوتها را نقطه ضعف جا بزنند؟ می خواهند دو دستی کشور را به غرب و گدایانش واگذار کنند؟

ما انقلابی هستیم یا آنها؟! انقلابی بودنمان کجاست؟؟

  • مهدی جهانشاهی
۲۰
بهمن

سالها بود که در دهه فجر به اندوخته های گذشته مان پز می دادیم. چیز جدیدی برای نشان دادن نداشتیم. لبمان به خنده باز نمی شد وقتی می دیدیم در جهان هر روز سرخورده تر و منزوی تر می شویم. چیزی برای افتخار کردن نداشتیم. صبح چشم را باز می کردیم تا ببینیم امروز چه بلای جدیدی قرار است بر سرمان بیاید! آب و برق و نانمان هم به برجام گره خورده بود و چون حال برجام خوش نبود حال ما هم بدتر!

اما حالا همه چیز عوض شده. در گام دوم انقلاب شاهد بودیم که یک سال قوه قضائیه تکان خورد، سال بعدش مجلس و یکی دو سال بعد هم دولت. از همان موقع معلوم بود که پیروزی و سربلندی را در تقدیرمان سند زده اند. عده ای آن روز را می دیدند و امروز را می بینند؛ اما ما آینده را روشن تر می بینیم. همانطور که دولت قبل داشت کشور را به سرعت به قهقرا می برد، دولت کنونی دارد عقب گردها را جبران می کند. البته معلوم است که اول راهیم، اما در همین مسیر کوتاه یک ساله آنقدر شگفتی دیده ایم که برای جشن گرفتن دهه فجر بسمان باشد. هزاران کار دولت انقلابی را دیده ایم و ده ها هزار کار دیگر هم در نوبت! معمولاً ساختن از خراب کردن ساده تر است، اما این دولت انقلابی مسیری را که دولت قبل در طول 8 سال به ویرانه تبدیل کرده بود، دارد در کسری از زمان احیا و آباد می کند.

ایام الله دیگر آن روزی نیست که شاه رفت و امام آمد. ایام الله ما روزی است که اشرافیت رفت و صداقت آمد

 

 اگر در تمام عمرم همین یک ثواب را برای من نوشته باشند که در انتخابات از این دولت حمایت کردم، مرا بس است...

جوان مؤمن انقلابی! مبارکت باد

 

  • مهدی جهانشاهی
۱۷
بهمن

تا بوده انسانها ناراضی بوده‌اند و این یک خصلت نهادینه در سرشت انسان بوده است. قرار نیست انسان به رضایت مطلق برسد، و اصلأ آن رضایتی که انسان را از فکر کردن به آینده‌ی بهتر باز دارد ارزنده نیست! انسان باید ناراضی باشد و ناراضی بماند و با این اعتراض مقدس به سمت آینده‌ی بهتر حرکت کند. دین ما نیز از ما نخواسته قانع باشیم! فقط اینکه آینده‌ی بهتر را طور دیگری غیر از آنچه چشم ظاهربین مردم دنیا می‌بیند، نشان می‌دهد. اگر دعوایی باشد در این است که آینده ی بهتر چیست و به چه سمت باید حرکت کرد؛ وگرنه هیچ عقل سلیمی دیگران را به سکون و درجا زدن دعوت نمیکند.

حالا دعوای دیگری هم هست بر سر اینکه مقصر کیست و تقصیرها را باید از چشم چه کسی دید و چطور باید اشکالات را برطرف کرد؛ فعلاً با این کاری نداریم.

آن چیزی که الآن مهم است که به آن توجه کنیم این است که «دعوا داریم تا دعوا»! مهم است که چانه زنی در چه مرحله ای باشد و دعوا بر سر چه باشد. گاهی دعوا سر بودن و نبودن است و گاهی سر بهتر بودن یا بهترین بودن. در هر دو شرایط اعتراضها هست، زیبا این است که دعوا سر خوب تر و خوب تر بودن باشد.

آیا ما وقتی می گفتیم به جمهوری اسلامی رأی بدهید دنبال این بودیم که همه را به رضایت برسانیم؟ آیا می خواستیم افیون توده ها باشیم؟؟ نه هرگز! ما انقلابی بودیم و هنوز هم انقلابی هستیم. انقلابی یعنی: ناراضی! باید به سمت آینده ی بهتر حرکت کرد، به هر قیمیت! رضایت مردم چه می شود؟ اگر دوست داشتند راضی می شوند و اگر هم دوست داشتند ناراضی می مانند تا شاید به فکر آینده ی بهتر بیفتند. به شرط اینکه آدرس غلط دستشان ندهند... پس چرا انقلاب کردیم؟ برای اینکه خط دعوا را جلوتر بیاوریم؛ در این هدف هم کاملاً موفق بودیم. سطح توقعات امروز کجا و سطح توقعات بیست سال قبل کجا!

آیا وقتی به رئیسی رأی دادیم فکر می کردیم که اعتراض ها تمام خواهد شد! حضرت علی هم نتوانست اعتراضها را ساکت کند! می دانستیم که قرار نیست صدای مخالف خفه بشود. آیا این معنایش ناکارآمدی و عدم موفقیت است؟؟ باید ببنیم خط دعوا کجاست!!!

دیروز دعوا می کردیم که چرا آخریم؟ چرا داریم تنزل می کنیم؟ امروز دعوا می کنیم که چرا اول نیستیم!

دیروز ما را سرگرم مطالباتی می کردند که اولویت های ما نبود؛ امروز اجازه می دهند به غصه های واقعی خودمان فکر کنیم و در مورد آنها اعتراض کنیم.

دیروز دعوا بر سر خیانت بود؛ امروز دعوا سر عملکرد است و اینکه آیا انقلابی و در شأن انقلاب عمل می کنند یا خیر!

دیروز هیاهو داشتند که اصلاً باید پاسخگو باشند یا نه؛ تقصیر دولت قبل است یا تقصیر رهبری یا تقصیر تحریم؟! امروز اما با قبول اشتباه در موضع پاسخ بر می آیند.

دیروز دعوا سر این بود که چرا اختلاس هست، امروز دعوا سر این است که چرا با اختلاس های قبلی برخورد نمی شود!

دیروز اعتراض از این بود که چرا مرغ نیست، چرا روغن نیست، چرا برق قطع می شود... اما نهایتاً اعتراض بر سر این است که: هست اما گران است!

خلاصه امروز دیگر کسی نمی گوید: من اگر جای رئیس جمهور بودم ...!

موفقیت رئیسی تا اینجا این بوده که خط دعوا را جلوتر آورده است. آیا راضی هستیم؟ نه بهتر از این هم می شود که بشود.

این همان آیت الله اعدام است. اما اعدام ها را متوجه چه کسانی کرده است؟ به ویلاهایی که دارند تخریب می شوند نگاه کنید، متوجه می شوید.

  • مهدی جهانشاهی
۳۱
شهریور

 

این پست در حال تکمیل است...

  • مهدی جهانشاهی
۰۳
شهریور

بررسی تطبیقی الگوهای فتح قرآنی در امت اسلام و امت بنی اسرائیل

نگاه جدید به مسئله ی انتظار طبق سنتهای قرآنی

شباهتهای الگوی فتح مهدوی و الگوی فتح داوودی

در کتاب «خان هفتم در طلیعه ی ظهور»

خان هفتم در طلیعه ی ظهور

کسانی که با عینک وحی زمانه ی خود را تحلیل می کنندچیزهایی را می بینند که دیگران با چشم سر نمی بینند.

قرآن با تصویر سنتهای تکرار شونده ی پیشینیان مانند ماشین زمان ما را در ادوار تاریخ کاوش می دهد و به زمانه ی خویش باز می گرداند

تا جایگاه خودمان را در مدار تاریخ پیدا کنیم.

 

تهیه ی نسخه ی الکترونیکی کتاب از اینجا

  • مهدی جهانشاهی