رهبری: خطر مصرف گرایی
هر مالى را که قابل استفاده براى یک کارى در زندگى هست، انسان از بین ببرد، این اسراف است.
مردم ما، خانوادهى ایرانى ما عادت به قناعت داشتند و میانهروىِ اسلامى به طور غالب بر مردم کشور ما حاکم بود. خانوادهى ایرانى نان سفرهى خودش را مىخورد و ریزههاى نان را براى خوراک مرغ خانگى خود مصرف مىکرد. میوه را مىخورد و پوست میوه را براى خوراک دام و حیوانات، چه آنچه خود او داشت و یا اگر نداشت براى آنها که داشتند به مصرف مىرساند. لباس بزرگترها را زن خانه با سلیقهى خود براى کوچکترها و بچهها لباس مىدوخت و محتاج آن نبود که لباس دوخته شده و آمادهاى را که به سلیقهى او و طبق ایمان او و میل او به وجود نیامده و تولید نشده، بر تن کودک و فرزند خود یا بر تن خود بپوشاند. ظرف مسینى را که در آن غذا مىخورد در همان ظرف مسین، روغن و شیر و ماست هم از دکان تهیه مىکرد و به منزل مىآورد، محتاج این همه ظرفهاى یکبار مصرف و زبالههاى بالقوه که مخارج زیادى را بر دوش جامعه تحمیل مىکند نبود. در خانهى پدرى و مادرى پسر خود را نگه مىداشت و خانوادهى جدید را اسکان مىداد؛ هم محبت و رابطهى خانوادگى را تحکیم مىبخشید، هم اخلاق و دین و تجربه و فرهنگ خود را به نسل بعد منتقل مىکرد و وحدت خانوادگى را حفظ مىکرد. زندگى در محیط جامعهى ما قبل از این تهاجم فرهنگى تقریباً یک رنگ اسلامى داشت و از زمینههاى اسلامى مایه مىگرفت.
تهاجم فرهنگى در سالیان متمادى تعقیب شد و نتیجهى آن این شد که یک الگوى مصرفى، بیگانه از اسلام، بیگانه از ایمان و تقوا به ملت ما تحمیل شد چه در خوراک و پوشاک و چه در دیگر مصارفى که یک فرد در دوران زندگى خود آن مصارف را دارد. در الگوى مصرفى که غربیها و استکبار جهانى به طور برنامهریزى شده بر ما ملت ایران تحمیل کرد، هم یک هدف اقتصادى و هم یک هدف اخلاقى و فرهنگى وجود داشت. یعنى این الگوى مصرف، این شکل خاص زندگى کردن هم براى اقتصاد جامعه مضر بود و فاصلهى بین قشرهاى فقیر و غنى را بیشتر مىکرد و محرومیتها را براى اکثریت جامعهى ایرانى افزایش مىداد و هم بدون استثناء فقیر و غنى را به ضعف اخلاقى و انحطاط دینى دچار مىکرد.
بخشی بیانات حضرت آیتالله خامنهای در خطبههای نماز جمعه، فروردین هزار و سیصد و شصت و پنج پیرامون تهاجم فرهنگی و مسئله مصرفگرایی
- ۹۸/۱۲/۱۰