چطور می شود که نامزدهای انتخاباتی را بشناسیم؟!
می گویند:
ما که علم غیب نداریم تا بتوانیم آدمی را که تا حالا ندیده ایم بشناسیم و بفهمیم چه کاره است! اینهمه رئیس جمهور رأی دادیم فکر کردیم به امام زمان رأی داده ایم اما زود فهمیدیم اشتباه کردیم و از این رأیمان پشیمان شدیم...
: چند معیار را ما اینجا برای شما می شماریم، شما کسانی را که قبلاً به آنها رأی داده اید و از آنها ناراضی هستید با این معیارها بسنجید و ببینید قابل تشخیص بودند یا نه؟
- شعارهای افراطی و بزرگ تر از دهان که اصلاً در حدّ آن نامزد نیست: می دانید که مثلاً یک نماینده ی مجلس کارش فقط در حیطه ی قانون گذاری است، حالا یک نماینده ی مجلس چطور می تواند به شما قول ایجاد شغل و ساختن خانه و امثال آن را بدهد؟ این شعارها معلوم است که غیر صادقانه و فریبکارانه است. حدود اختیارات دولت از اختیارات قوه قضائیه جداست، حدود اختیارات مجلس از دولت جداست، و حدود اختیارات رهبر از همه ی اینها جداست!
- شعارهای غیر همخوان با اصول انقلاب: بسیاری از شعارهای نمایندگان دنیوی و به دور از موازین اسلامی و انقلابی است. توجه به خدا و اهداف مهدوی انقلاب چیزی است که کمتر از کلمات کاندیدهای انتخاباتی پیدا می شود.
- سادگی و پرهیز از ریخت و پاش و اسراف: ساده زیستی و پرهیز از تجمل گرایی چیزی است که شعار زبانی آن هم حتّی اگر از سر ریا و خودنمایی باشد، خوب است و در جامعه اثر گذار است. در حالی که بسیاری از کاندیدها ابائی ندارند که با ظاهر اشرافی در منظر عموم حاضر شوند. تبلیغات انتخاباتی آنها هم رنگ اشرافی گری دارد. اطرافیان و حامیان آنها هم اشراف زادگان هستند. اینگونه افراد چطور می توانند درد افراد مستمند را بفهمند و از مستضعفان حمایت کنند!
- سابقه ی عملیاتی کاندید در مسؤولیتهای پیشین: خیلی بعید است کسی که در عرصه های مسؤولیت پذیری قبلی خود کارنامه ی موفقی نداشته است، در عرصه ی جدید عوض شود و بتواند طور دیگری به انجام خدمت مشغول شود! برعکس این قضیه ممکن است، که کسی سابقه ی خوبی داشته باشد و در عرصه های بعدی کار را خراب کند؛ اما اینکه کسی بدون سابقه ی کاری موفق بتواند کاری موفق ارائه دهد، خیلی دور از ذهن و بعید است! هرچند شعارهای او جذاب و دهان پر کن باشد.
مثلاً دکتر روحانی که در قبلاً مذاکره با آمریکا را تجربه کرده بود و موفقیتی به دست نیاورده بود، حالا چطور می توان به او اعتماد کرد که با همان تیم مذاکراتی بیاید و شقّ القمر کند!
- سلامت تبلیغاتی در زمان انتخابات: بسیاری از تبلیغاتی که کاندیدها انجام می دهند خلاف قانون است و بسیاری از آنها منابع مالی مشکوکی دارند که اینها را باید در نظر داشت.
- استفاده تبلیغاتی از سوابق مذهبی! می بینیم کسانی که مثلاً در سپاه حضور داشته اند و با اینکه در آنجا هم پرونده ی درخشانی نزد همکاران خود نداشته اند اما حالا از نام این ارگان کمال استفاده را می برند و خود را به آن ملحق می دانند! یا کسانی که در کسوت روحانیت هستند اما روحانیون متعهّد حامی آنها نیستند و از آنها ابراز بیزاری می کنند! لذا این مهم نیست که فلان کاندید، در برهه ای از زمان در زمره ی روحانیان یا فرهنگیان یا رزمندگان بوده است و دائماً این را به رخ مردم می کشد! این مهم است که رفتار و اخلاق و منش او چقدر به خاستگاه او شبیه باشد.
- موضع گیری مخالفان نظام و شبکه های ماهواره ای: هرگاه دیدید هجمه ها علیه یک نفر سنگین است، بدانید که آن شخص ارزش این را دارد که به عنوان یک گزینه ایده آل به آن نظر شود. بالعکس، اگر دیدید دشمن از کسی تعریف می کند، بدانید رأی به او رأی به شیطان است و بخواهند یا نخواهد در زمین دشمن دارد بازی می کند.
یادمان که نرفته ماهواره ها در انتخابات سال 92 برای چه کسی کف می زدند؟! یادمان که نرفته کدام کاندادا با حمایت چه کسانی سر کار آمدند!
- حزب یا تشکیلاتی که کاندید خود را به آن ها ملحق می داند، چطور افرادی با چه افکار و رویکردهایی هستند؟ این کاندید با چه افرادی همراه است؟ با چه کسانی هم فکر و هم ایده است؟ بعد از روی کار آمدن او چه کسانی اطراف او را خواهند گرفت؟ اینها را باید دقیقاً مورد توجه قرار داد. این قانون روشنی است که فرد مشکوک را باید از دوستان و اطرافیان او شناخت! این جهت گیری های حزبی و تشکیلاتی ملاکی بسیار مهم و کارآمد هستند که همه باید به آن اشراف داشته باشند. الآن برای مردم ما خیلی زشت است که بعد از نزدیک 40 سال ندانسته باشند که فرق اصول گرایان با اصلاح طلبان در چیست و کدام حزب به آرمان های انقلاب نزدیک تر است؟
******
- آقا ما کار داریم! وقت اینهمه تحقیق و تفحص در مورد اینهمه کاندیدا را نداریم! از ما چه توقع؟!
- توقع زیادی نیست! اولاً: رأی بدهید و از نظام پشتیبانی کنید.
دوماً: مسؤولانه رأی بدهید و بر معیار شانس رأی ندهید.
سوماً: خدا را در نظر بگیرید و با شیطان معامله نکنید (به دنبال شعارهای دنیا طلبانه و پوچ و تهی افراد نباشید).
چهارماً: اگر خودتان به نتیجه ای نرسیدید به حرف کسی که به او اعتماد دارید گوش دهید.