ما هم اول باور نمی کردیم...

همیشه به دوستام می گم: توی فضای مجازی همه چیز دروغه، حتی چیزهایی که با چشمت می بینی! مگر اینکه خلافش اثبات بشه...
#جنگ_اراده_ها
ما هم اول باور نمی کردیم...

همیشه به دوستام می گم: توی فضای مجازی همه چیز دروغه، حتی چیزهایی که با چشمت می بینی! مگر اینکه خلافش اثبات بشه...
#جنگ_اراده_ها
نمی شود کاری کرد
کسی که دلداده به غرب باشد، حتی مرگ هم سراغش بیاید بیدار نمی شود
به هر حال خدا هشدار داده بود که: اگر به ظالمان اعتماد کنید آتش در انتظار شماست.
حالا ببینید آنهایی که به ماهواره ها خوشبین اند و در نتیجه به رسانه ی ملی بدبین اند، چه بلایی سر خودشان آورده اند؟


مطمئن باشید جان خودشان را هم که سر این رفتار غلطشان بدهند، باز به اشتباه بودن رویه شان پی نمی برند. چون مصداق «أشربوا فی قلوبهم العجل» هستند. مرغ همسایه برای آنها غاز شده است.
نمی دانم از اینجور آدمهای تعطیل جاهای دیگر دنیا هم پیدا می شود؟
در روایات تأکید شده که منتظر باشید ولی عجله نکنید!
به نظرم در این دوره زمانه ی دروغ رسانه، انسان های عجول در دام صحنه سازی های تقلبی گرفتار می شوند
برای آنها خیلی کار سختی نیست! کاری را که قرار است چند ماه بعد انجام بدهند، به اسم پیش گویی زودتر به خورد ما می دهند.
نمونه اش را ببینید:


بخشی از پیشگویی ها از باب منگنه قرار دادن افراد است.
یادم هست که چند ماه پیش پیشگوها می گفتند ماه دی و بهمن اتفاقات بزرگی می افتد و آخر ماه بهمن یکی از مسئولین رده بالای ایران برکنار می شود!
این حرفها در منگنه قرار دادن روحانی بود تا به خواسته های غربی ها پا بدهد، به زبانی تهدید به لو دادن بود.
پس لطفاً ساده نباشید!
به چند نمونه توجه کنید:
لبنیاتی های ما مدتهاست مجبورند به شیرهای خود وایتکس بزنند تا ضد عفونی شود و بازرس بهداشت در شیر آنها ویروس تشخیص ندهد! نتیجه اش شده غده های چرکین روی بدن کودکان و نوجوانان.
آرد نانوایی کاملاً از سبوس تهی شده و به جایش آهن و اسیدفولیک به آن اضافه شده که گفته می شود یک ترکیب مضر است و موجب آلزایمر می شود.
نمک ها به اصطلاح تصفیه شده اند و به آنها یُد به صورت صنعتی اضافه شده. سپس دائم تبلیغ می شود که: نمک مضر است. کلاً آن را از سفره هایتان حذف کنید!
روغنی که ما مصرف می کنیم عمدتاً از محصولات تراریخته و وارداتی تهیه می شوند؛ سپس در مورد استفاده از روغنهایی مثل روغن حیوانی مخالفت می شود!
در مطب پزشکان بی پروا داروهای مسکن و آنتی بیوتیک تجویز می شود. در حالی که بسیاری از داروهای رایج کشور ما حتی در کشور همسایه ـ عراق ـ جرم است. از طرفی خود پزشکان می گویند: 90 درصد مراجعات به دکتر اضافه است. بدنها در مقابل آنتی بیوتیک مقاوم شده اند و سیستم ایمنی افراد ضعیف و ضعیف تر شده است.
یکی از رفقای نوجوان ما مشکل کوچکی در معده اش پیدا می کند و دکترها تشخیص می دهند که جهت اطمینان او را شیمی درمانی کنند. پس از چند دوره شیمی درمانی پیاپی این دوست ما دار فانی را وداع می گوید.
آمار ناباروری در کشور از حد فاجعه گذشته است و هریک از ما در اطراف خود خانواده هایی را سراغ داریم که از نداشتن فرزند رنج می برند.
در همین بحث کرونا در بیمارستان، دور از چشم پزشکان، داروی گیاهی به دست بیمار می رسانند و سه روزه بهبود می یابد و از بستر بیماری بر می خیزد.
و مثالهای متعدد دیگری که اینجا به قطعیات خودم اکتفا کردم.
بیماری کرونا در مقابل اینهمه فاجعه در کشور ما به حساب می آید؟
![]()
دانلود کنید: پناهیان_چرا رهبری نسبت به تخلف مسئولین مداخله نمی کند
#کنترل و مدیریت کلان_مثل داور زمین بازی
#مراتب دخالت
#رشد جامعه
#دموکراسی حقیقی در سیره ی اولیای دین
دانلود کنید: رائفی پور_چرا رهبری چکشی برخورد نمی کند
#فهم مردم مهمترین چیز است
#مردم برای رهبران اسلامی مهم هستند
#لزوم رشد مردم تا مرحله ی ظهور
دانلود: حسینی یمین_چرا رهبری دخالت نمی کند
#اختیارات رهبری

دیگر مطالب در اینستا:
https://www.picuki.com/tag/%d8%aa%d8%b1%d8%a8%db%8c%d8%aa_%d9%85%d8%b1%d8%af%d9%85
در حالی که عده ای با تهمت انتصابی شدن انتخابات خواستند آن را تضعیف و تحقیر کنند، لکن حقیقت این است که انتصابی شدن انتخابات لیاقت می خواهد!
واقعاً قرآن چیزی غیر از این از ما می خواهد؟ که امام و ولی الهی حرفی بزند، و دیگران با کمال میل از آن استقبال کنند؟ آیا در زمان امام زمان اتفاقی غیر از این قرار است بیفتد؟ آیا سعادت بشر از راهی غیر از این قابل تأمین است؟
فَلاَ وَرَبِّکَ لاَ یُؤْمِنُونَ حَتَّىَ یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لاَ یَجِدُواْ فِی أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُواْ تَسْلِیمًا
به پروردگارت سوگند که آنها به مقام ایمان نائل نخواهند شد، مگر اینکه در اختلافات خود، تو را به داورى طلبند؛ و سپس از داورى تو، در دل خود احساس ناراحتى نکنند؛ و کاملا تسلیم باشند.

ممنون از کسانی که دغدغه ی شرکت در انتخابات دارند. و ممنون تر از کسانی که دغدغه ی انتخاب صحیح دارند و در صدد تحقیق هستند.
اما برادرم! دم انتخابات موقع تحقیق نیست! نماینده ی مورد نظر شما کسی است که در غیر این شرایط تبلیغاتی درباره ی او تصمیم گرفته باشی!
چرا؟
واضح است!
چون موقع انتخابات تبلیغات است که حرف اول را می زند. شاید قورباغه را رنگ کردند و به اسم قناری به ما قالب کردند!
موقع انتخابات چرب زبانی ها شروع می شود؛ محبوبترین افراد آنهایی می شوند که خطابه ی بهتری دارند. آنها هم که می خواهند صداقت به خرج بدهند، ول معطل!
موقع انتخابات ژست گرفتن ها شروع می شود. موفق ترین کاندیداها آنهایی می شوند که بازیگران بهتری هستند.
موقع انتخابات وعده دادن ها شروع می شود و دروغگوترین ها، در جایگاه منجیان بشریت قرار می گیرند.
موقع انتخابات تحریف ها شروع می شود. نقاط قوت تو را طوری وارونه می کنند که هم ردیف صدام می شوی.
موقع انتخابات تخریب ها شروع می شوند. (از حکیمی پرسیدند چگونه بر عیوبم واقف شوم؟ گفت: در انتخابات ثبت نام کن. در کمترین زمان ممکن همه ی اشتباهاتت، که از کودکی تا به حال داشته ای یا نداشته ای، توبه کرده ای یا نکرده ای، در تریبونهای رسمی برملا می شود. آن وقت اگر جرئت داشتی اصلاحشان نکن!!!).خلاصه:
در فضای انتخابات آن چیزی که دنبالش می گردی نمییابی! آن چیزی که جلوی پایت میاندازند برمیداری.
یادتان که نرفته. رهبری فرمود: دارند جای جلاد و شیاد را جابجا می کنند...
یادتان که نرفته. در انتخابات اخیر، دقیقه نودی ها ـ که در نیم روز دوم روز انتخابات تصمیم گرفتند به چه کسی رأی بدهند ـ سرنوشت انتخابات را رقم زدند..
یادم نرفته که در انتخابات چهار سال پیش حتی به همکیشان خودم هم که تریبونی در اختیار داشتند نمی توانستم اطمینان کنم. احساس می شد که انگار انصاف قبل را ندارند! انگار هدیه ای گرفته بودند که بین خوب و خوب تر از خوب! حمایت کنند؛ یا لا اقل از خوب تر حمایت نکنند!
یک جمله ی روحانی نشان داد که در کوچه پس کوچه های توهمات و خیالات واقعاً آدرس را گم کرده است
می گوید: بین صلح و جنگ یک گلوله فاصله است و من هستم که در جلسات شورای امنیت اجازه ی پرتاب آن یک گلوله را نمی دهم.
این حرف یعنی:
1. ادامه ی توهم سایه جنگ و لب پرتگاه بودن
2. توهم متولی امنیت کشور بودن؛ انگار همه کاره ی مسائل امنیتی است.
3. توهم منجی/بتمن بودن
4. توهم «یاد ایامی» که یک تیر هم به آن طرف شلیک نشده بود
5. و در آخر: توهم اینکه هنوز حرفش در مسئله ی امنیت خریدار دارد؛ فکر می کند همه گوش به فرمان اویند و برای نظرهایش بهایی قائلند!

نمی دانم، شاید توهمات دیگری هم در بین باشد. مثل توهم اینکه با این حرفها می تواند برای انتخابات مشتری جذب کند؛ یا اینکه با این حرفها می تواند دم کدخدا را ببیند؛ یا اینکه با این حرفها مردم را بترساند یا ...
این حرف روحانی را بگذارید کنار حرفهای بعدی «مگر با قطع رابطه با دنیا می توان کشور اداره کرد!؟» یا حرف ظریف که گفت: «حتی بعد از ترور سردار سلیمانی راه مذاکره بسته نیست..»
در خوشبینانه ترین حالت باید بگوییم روحانی باز هم توهم زده و فکر می کند مردم از او مطالبه ی مذاکره دارند و مسئله ی روز کشور همین است! اینطور توهم زدن البته بعد از آن تشییع با شکوه سردار سلیمانی، بدون روان گردان خیلی زحمت دارد...
کسی که با نگاه قرآنی به وقایع نظر دارد، هیچوقت از زمانه جا نمی ماند؛ از فراز و نشیب آن هم جا نمی خورد!
نه آن فراز و عظمتی که سردار رشید اسلام برای ما ارمغان آورد، اتفاقی بود، و نه این سقوطی که با سقوط هواپیما رقم خورد، عجیب!
در نگاه قرآنی و در بستر امتحانی که خدا برای ما طراحی کرده نباید توقع داشت که چراغ هدایتی روشن شود که راه های ضلالت را بی رونق و مسدود کند. خدای کریم به پیامبرش خطاب می کند: زیاد حرص هدایت این مردم را نزن! اگر می خواستیم خودمان با ضربه فنی کار را تمام می کردیم:
شعراء، 3-5) لَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَفْسَکَ أَلَّا یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ * إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آَیَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِینَ
انعام، 35) وَإِن کَانَ کَبُرَ عَلَیْکَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَن تَبْتَغِیَ نَفَقًا فِی الأَرْضِ أَوْ سُلَّمًا فِی السَّمَاء فَتَأْتِیَهُم بِآیَةٍ وَلَوْ شَاء اللّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَى فَلاَ تَکُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِینَ
این است که خداوند همیشه راه فراری برای کسانی که نمی خواهند تابع حق و حقیقت باشند، باز می گذارد؛ چراغ ضلالتی هم روشن می گذارد که کسانی که به آن راه علاقه دارند در آن گام بگذارند:
انعام، 112) وَکَذَلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نِبِیٍّ عَدُوًّا شَیَاطِینَ الإِنسِ وَالْجِنِّ یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاء رَبُّکَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا یَفْتَرُونَ
از مفاهیم دینی چیز دیگری هم می توان نتیجه گرفت؛ و آن اینکه: طبق قاعده خون شهید نمی تواند منشأ شرور و تباهیها باشد! پس لابد خیری نهفته است! خیری که مرور زمانه ابعاد روشن تری از آن را برملا خواهد کرد.
در جریانید که قبلاً سودشان در حمایت از این آقا بود، امروز سودشان در خداحافظی از آقا.

در جریانید که یک عده توی ایران یک عده توی عراق، یک عده توی لبنان دائم دارن به طبل استیضاح دولت می کوبن؟

شاید حالا بتونید در جریان سینه سپر کردن رهبری در حمایت از بقاء دولت هم قرار بگیرید!
تفاوت رهبری با روحانی این بود که مذاکره برای رهبری یک تاکتیک بود و برای روحانی یک راهبرد!
رهبر انقلاب از اول فرمودند: نرمش قهرمانانه.
اما روحانی دائم به احمدی نژاد خرده گیری کرد که چرا شل نمی گرفت و نرمش نشان نمی داد؟ با دنیا باید مهربانی کرد... از محبت خارها گل می شود...
امروز از روحانی تشکر می کنیم که ـ آنطور که امروز آقای خاتمی در نماز جمعه تشریح کردند ـ برخی مواضع و عملکردهای انقلابی داشتند.
اما حتماً توجه دارید که این گفتمان روحانی نیست! اگر این کارها قرار بود اتفاق بیفتد، دیگران بهتر از روحانی این کارها را بلد بودند... اصلاً روحانی با این تفکر از مردم رأی جمع نکرد!

بماند که به نظر می رسد واقعاً روحانی به آخر خط رسیده است و احتمالاً از جای دیگر هدایت می شود؛ چون از عملکرد چندین ساله ی روحانی این ادبیات به دور است...
تا روز انتخابات این بازی دادن ها ادامه دارد...
وقتی پای صندوق رأی، شناسنامه می خرند...
وقتی با یک ناهار، رأی می خرند...
وقتی با یک ترک و فارس به راه انداختن رأی ها را می چرخانند...
بروید از همانها که رأی دادید بخواهید وضعتان را درست کنند.
#مطالبات واقعی
#مسئولیت انتخاب
#جنگ_اراده_ها
#زبان_مشکلات
برای آنها که می گویند: پول [اربعین] [عزاداری] [نیمه شعبان] [...] را خرج [فقرا] [سیل زده ها] [...] کنید:
: عزیز جان! شما اول خودتان را معرفی کنید ببینیم از کدام طیف هستید؟ بفرمایید تا به حال شما بوده اید که به فقرا و سیل زدگان کمک کرده اید یا همان هایی بوده اند که در جاهای دیگر هم دستشان به جیبشان رفته...

شبهه ای که چند مدتی است سر زبان ها افتاده این است که می گویند: هیچ رئیس جمهور موفقی نداشته ایم، و این نشان می دهد که عده ای هستند که نمی خواهند بگذارند آب خوش از گلوی ما پایین برود. رأی مردم هم بی تأثیر است و هر بار همان کسی رأی آورده که در پشت صحنه تصمیم بر آن بوده است.
البته این ها که این سؤال را می پرسند توضیح نمی دهند که چه رابطه ای وجود دارد بین بی کفایتی رئیس جمهورها و بین اینکه دست پشت پرده ای وجود دارد؟
این را هم توضیح نمی دهند که آن دست پشت پرده دقیقاً کیست؟ آیا رهبری است و یا جریانی در مقابل رهبری؟!
به هر حال ما هم این جمله را قبول داریم که: مردم تصمیم گیرنده نیستند و دستان پشت پرده ای وجود دارد که نتیجه را به خواست خود تغییر می دهد. دستان کثیفی که حتی در روزگار ریاست جمهوری آیت الله خامنه ای، نخست وزیر مورد نظر خودش را به جناب رئیس جمهور تحمیل کرد!
از کجا معلوم؟ شاید این دستان پشت پرده دستگاه تبلیغاتی دشمن باشد! شاید این دستان پشت پرده طیف ارادتمندان به دشمن باشد! شاید این دستان پشت پرده ماهواره های پشت بام خانه های همسایه باشد که با ترفندهایی خواسته ی خودش را به شنونده تحمیل می کند! شاید این دستان پشت پرده کسانی باشند که به سلاح «جنگ روانی» مجهز هستند و با حیله هایی رأی مورد نظرشان را از صندوقها در می آورند.
جنگ روانی دقیقاً چیست؟
مثلاً همین شبهه یکی از پازلهای جنگ روانی است
کسی که بی کفایتی را به اوج رسانده، برای خراب کردن تقصیر بر سر دیگران فرا کنی می کند و می گوید: من هیچ کاره ام! کارگردان کس دیگری است!
رهبر انقلاب هم در این چند سال بارها این نهیب را زده اند که: چرا کسانی که همه کاره ی کشور اند خود را هیچ کاره جلوه می دهند و انگشت اتهام را سمت «دیگران» دراز می کنند. (حرف دل رهبری حتماً این است که: چرا شما که بیشتر از هر رئیس جمهور دیگری از من اختیارات دریافت کرده اید، و کمتر از هر رئیس جمهور دیگری از جانب نمایندگان مجلس مورد سؤال و بازخواست قرار گرفته اید، حالا ژست اپوزیسیون به خود می گیرید و از کارهاییمی گویید که باید بشود، نه از کارهایی که کرده اید و می کنید!)
اگر جزئی تر بخواهیم نگاه کنیم بهتر می بینیم که رهبری فقط نصیحت کننده بوده است و نه تصمیم گیرنده
در انتخابات اخیر ریاست جمهوری، رهبری در همان ایام انتخابات آبروی دولت را هم برد! (در جریان مخفی کاری سند 2030) و باز جناب روحانی با رأی قاطع تهران و چند شهر دیگر شد منتخب مردم!
در انتخابات قبل از آن هم کسانی در تهران شدند نماینده ی مجلس که دقیقاً در لیست پیشنهادی دشمن ردیف شده بودند.
در خبرگان هم بزرگانی مثل آیت الله مصباح و آیت الله یزدی رأی نیاوردند که نهیب رهبری را در پی داشت و از این وضع انتخاب مردم تهران گلایه ی تندی کردند.
در زمان خاتمی هم نباید یادتان رفته باشد که همت رهبری چقدر صرف پاسخ گویی به یاوه گویی های خاتمی شده بود! چطور می شود گفت که خاتمی گزینه ی رهبری بود؟!
فکر کنم بهتر باشد برای تحلیل یک شبهه توجه کنیم که این شبهه از زبان چه کسی خارج شده است و نفع چه کسانی در آن است؟