شبهه ای که چند مدتی است سر زبان ها افتاده این است که می گویند: هیچ رئیس جمهور موفقی نداشته ایم، و این نشان می دهد که عده ای هستند که نمی خواهند بگذارند آب خوش از گلوی ما پایین برود. رأی مردم هم بی تأثیر است و هر بار همان کسی رأی آورده که در پشت صحنه تصمیم بر آن بوده است.
البته این ها که این سؤال را می پرسند توضیح نمی دهند که چه رابطه ای وجود دارد بین بی کفایتی رئیس جمهورها و بین اینکه دست پشت پرده ای وجود دارد؟
این را هم توضیح نمی دهند که آن دست پشت پرده دقیقاً کیست؟ آیا رهبری است و یا جریانی در مقابل رهبری؟!
به هر حال ما هم این جمله را قبول داریم که: مردم تصمیم گیرنده نیستند و دستان پشت پرده ای وجود دارد که نتیجه را به خواست خود تغییر می دهد. دستان کثیفی که حتی در روزگار ریاست جمهوری آیت الله خامنه ای، نخست وزیر مورد نظر خودش را به جناب رئیس جمهور تحمیل کرد!
از کجا معلوم؟ شاید این دستان پشت پرده دستگاه تبلیغاتی دشمن باشد! شاید این دستان پشت پرده طیف ارادتمندان به دشمن باشد! شاید این دستان پشت پرده ماهواره های پشت بام خانه های همسایه باشد که با ترفندهایی خواسته ی خودش را به شنونده تحمیل می کند! شاید این دستان پشت پرده کسانی باشند که به سلاح «جنگ روانی» مجهز هستند و با حیله هایی رأی مورد نظرشان را از صندوقها در می آورند.
جنگ روانی دقیقاً چیست؟
مثلاً همین شبهه یکی از پازلهای جنگ روانی است
کسی که بی کفایتی را به اوج رسانده، برای خراب کردن تقصیر بر سر دیگران فرا کنی می کند و می گوید: من هیچ کاره ام! کارگردان کس دیگری است!
رهبر انقلاب هم در این چند سال بارها این نهیب را زده اند که: چرا کسانی که همه کاره ی کشور اند خود را هیچ کاره جلوه می دهند و انگشت اتهام را سمت «دیگران» دراز می کنند. (حرف دل رهبری حتماً این است که: چرا شما که بیشتر از هر رئیس جمهور دیگری از من اختیارات دریافت کرده اید، و کمتر از هر رئیس جمهور دیگری از جانب نمایندگان مجلس مورد سؤال و بازخواست قرار گرفته اید، حالا ژست اپوزیسیون به خود می گیرید و از کارهاییمی گویید که باید بشود، نه از کارهایی که کرده اید و می کنید!)
اگر جزئی تر بخواهیم نگاه کنیم بهتر می بینیم که رهبری فقط نصیحت کننده بوده است و نه تصمیم گیرنده
در انتخابات اخیر ریاست جمهوری، رهبری در همان ایام انتخابات آبروی دولت را هم برد! (در جریان مخفی کاری سند 2030) و باز جناب روحانی با رأی قاطع تهران و چند شهر دیگر شد منتخب مردم!
در انتخابات قبل از آن هم کسانی در تهران شدند نماینده ی مجلس که دقیقاً در لیست پیشنهادی دشمن ردیف شده بودند.
در خبرگان هم بزرگانی مثل آیت الله مصباح و آیت الله یزدی رأی نیاوردند که نهیب رهبری را در پی داشت و از این وضع انتخاب مردم تهران گلایه ی تندی کردند.
در زمان خاتمی هم نباید یادتان رفته باشد که همت رهبری چقدر صرف پاسخ گویی به یاوه گویی های خاتمی شده بود! چطور می شود گفت که خاتمی گزینه ی رهبری بود؟!
فکر کنم بهتر باشد برای تحلیل یک شبهه توجه کنیم که این شبهه از زبان چه کسی خارج شده است و نفع چه کسانی در آن است؟