بیا با هم...

همه با هم پیش به سوی ظهور

بیا با هم...

همه با هم پیش به سوی ظهور

«اینده از آن متقین است»
متقی باش تا اینده از آن تو باشد

بایگانی

کلید حل مشکلات ما در دست کیست؟

پنجشنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۴، ۰۴:۱۱ ب.ظ

- این چند نمونه را به ذهن بیاورید:

***

قوم بنی اسرائیل قومی بودند که سایه ی سنگین سختی ها و مشکلات بر سرشان سنگینی کرد و دستانشان را به دعا بلند کرد تا از خدا بخواهند فرج و گشایش معجّل شود. منجی الهی پیش از موعد مقرّر به داد آنها رسید! موسی از رود نیل به خانه ی فرعون راه پیدا کرد و در آنجا پرورش یافت تا خاتمه دهنده ی آنهمه ظلم و استکبار باشد.

اما همین قومی که منجی برای حلّ مشکلاتشان از طرف خدا آمده، در برهه ای از زمان زبان به شکایت می گشایند و به پیامبرشان می گویند: ای موسی! چه شد آن راحتی که دنبال آن بودیم؟ نرسیدیم به آنچه می خواستیم! (اعراف 129: قَالُواْ أُوذِینَا مِن قَبْلِ أَن تَأْتِینَا وَمِن بَعْدِ مَا جِئْتَنَا...)؛ حضرت موسی هم چاره ای نداشت جز اینکه آنها را دلداری دهد و به آینده ی روشن امیدوار کند: صبر پیشه کنید که دشمن شما هلاک خواهد شد و اهل تقوا زمین را به ارث خواهند برد.

***

در عرصه ای دیگر، در زمان امیر المؤمنین علیه السلام، مردم از ظلم حکومت وقت به ستوه آمدند، خلیفه (عثمان) را با دست خود کشتند و علی علیه السلام را به جای او در رأس امور قرار دادند تا عدالت را بگستراند و ظلم را ریشه کن کند. با این حال آیا این مردم طعم خوشی و راحتی را چشیدند؟ نه! پنج سال امیر المؤمنین در رأس امور قرار داشت و عمده ی این مدت کوتاه، به چند جنگ طولانی مدت، سپری شد. آخر هم همه چیز خراب شد و با شهادت امیر المؤمنین امارت جامعه به همان خاندانی برگشت که اهل ظلم و فساد بودند.

***

باز هزار سال گذشت... مردی از قم به پا خاست و نظام ستم شاهی را کنار زد و مردم یک بار دیگر حکومت خدا را بر خود تجربه کردند. الآن نزدیک به 40 سال از آن زمان می گذرد؛ آیا مردم رسیدند به آنچه که می خواستند؟! هنوز عده ای شاکی اند که: چرا حکومت کاری برای ما نمی کند؛ نرسیدیم به آنچه که می خواستیم؟!

- یک سؤال مهم!

اینجا اگر زرنگ باشید یک سؤال مهم ذهن شما را مشغول می کند: نکند امام زمان بیاید و باز مردم نرسند به آن آسایشی که در انتظارش بودند! نکند پس از گذشت چند سباحی از ظهور امام زمان (عج) عده ای بر خیزند و به امام زمان اعتراض کنند که: آقا! نرسیدیم به آنچه که می خواستیم! پس چه شد آن آسایشی که وعده اش را داده بودید؟

سرّ مسأله کجاست؟ حلقه ی مفقوده ای که آن را گم کرده ایم کجاست؟

تمام اشکال از اینجا سرچشمه می گیرد که منتظر یک «نفر» هستیم که بیاید و یک تنه، همه ی مشکلات ما را اصلاح کند! گویا اصلاح مشکلات کار یک فرد است. او بیاید و کارها را جفت و جور کند، ما هم کناری بایستیم و او را نگاه کنیم!

این فکر اشتباه خیلی در بین ما رواج دارد، از قبل هم همین تفکر بوده و هست.

ابن عقده گوید: ... به امام باقر علیه السلام عرض کردم: مرجئه می گویند: زمانی که مهدی (عج) قیام کند، همه چیز رام او می شود و به یک چشم به هم زدن همه ی امور اصلاح می شود و قطره ای خونریزی نمی شود!

امام فرمود: نه هرگز، به آن خدایی که جان من در دست اوست چنین نیست! اگر بنا بود به همین سادگی کارها جفت و جور شود این اتفاق برای پیامبر خدا می افتاد و آن حضرت اولی بودند [که همه ی امور به دست ایشان اصلاح شود]! نه به خدا این اتفاق نمی افتد مگر اینکه [آنقدر زحمت بکشید که] خون و عرقتان را با هم، با آستین پاک کنید!

اینطور می شود که با این فکر هیچ وقت به آن آسایشی که دنبالش هستیم نمی رسیم! امام زمان هم بیاید با این فکر کارها پیش نمی رود؛ چون اساساً حلّ مشکلات کار یک نفر نیست و تا همه با هم آستین بالا نزنند و برای رفع مشکلات همکاری نکنند، همان آش است و همان کاسه!

این فکر اشتباه را بنی اسرائیل در حد حادی در ذهن داشتند و به همین خاطر بود که چیزی نگذشته از آمدن حضرت موسی به او اعتراض می کنند و می گویند : قبل از آمدن تو در سختی بودیم، حالا هم در سختی هستیم ... (و این بر خلاف رویه ی اطرافیان طالوت و داوود و سلیمان است که آنها به کمک ولیّ خدا برخاستند و کارها به سرانجام رساندند!)

- پس کلید حل مشکلات ما در دست کیست؟

در دست خود ماست و باید خرج آن را بپردازیم و هزینه اش را متقبّل شویم! اگر همه با هم آستین بالا بزنیم و ولیّ زمان را در راه رسیدن به اهداف الهی کمک کنیم، به هر آنچه که می خواستیم می رسیم.

در حالی که الآن دلهای مؤمنان پراکنده و متفرق است و اینگونه هیچ کاری پیش نمی رود. امام زمان هم از ما گله دارد و ناراحت است که چرا از جاده خارج شده ایم و هرکدام راه خودمان را داریم می رویم. فرمودند:

«ولو أن أشیاعنا وفقهم الله لطاعته على اجتماع من القلوب فی الوفاء بالعهد علیهم لما تأخر عنهم الیمن بلقائنا ولتعجلت لهم السعادة بمشاهدتنا».

اینجا امام زمان گله می کند که: با ما عهدی بسته بودید که فراموش کرده اید، در وفای به این عهد با هم همدل و همزبان نیستید! و همین سرّ جدایی ما از شماست؛ و إلا اگر همدل و همزبان بودید لحظه ای فیض حضور ما را از دست نمی دادید!

[نشان می دهد که «همدلی و همزبانی» و «عزم ملی» که خواسته ی مقام معظم رهبری از ماست، اگر محقّق بشود، ظهور محقّق می شود و حلّ تمام مشکلات ما در گرو آن است!]

این همان گله و شکایتی است که امیر المؤمنین از مردم و اطرافیان خود داشت. آنها شکایت می کردند که: چرا به آسایشی که می خواستیم نرسیدیم! امام هم شکایت می کرد که: چرا با هم نیستید و چرا هرچه من می گویم شما کار خودتان را می کنید! فرمودند:

«وإنی والله لأظن أن هؤلاء القوم سیدالون منکم باجتماعهم على باطلهم وتفرقکم عن حقکم وبمعصیتکم إمامکم فی الحق وطاعتهم إمامهم فی الباطل ، وبأدائهم الأمانة إلى صاحبهم وخیانتکم وبصلاحهم فی بلادهم وفسادکم . فلو ائتمنت أحدکم على قعب لخشیت أن یذهب بعلاقته. اللهم إنی قد مللتهم وملونی وسئمتهم وسئمونی فأبدلنی بهم خیرا منهم وأبدلهم بی شرا منی».

(گمان من بر این است که آنها به زودی سیاست امور را از چنگ شما برون خواهند آورد، چرا که آنها در باطلشان متحد و با هم هستند ولی شما در مسیر حقتان با هم تفرقه دارید! شما از امامتان در سخن حق سرپیچی می کنید و آنها از امامشان در سخن باطل حرف شنوی دارند... خدایا آنها را خسته کرده و آنها هم مرا خسته کردند، پس بهتر از آنها را برایم مقرّر فرما و بدتر از من را بر آنها مسلّط گردان!).

اینطور می شود که یک قوم بر اثر یکپارچه نبودن و سرپیچی از امام ناصح، کار را بر خودشان دشوار می کنند و مورد نفرین امام واقع می شوند و عاقبت سنگینی هم در انتظار آنهاست. همچنان که امام خامنه ای این خطر را بر ما گوشزد کردند و فرمودند:

«اگر راه امام را گم کنیم یا فراموش کنیم یا خدای ناکرده عمداً به کنار بگذاریم، ملّت ایران سیلی خواهد خورد».

*********

امروز چند عرصه مهم پیش روی ما هست که در آنها باید همدلی و همزبانی را نشان بدهیم و إلا کار از این که هست مشکل تر می شود:

  1. پرونده ی هسته ای که رهبر انقلاب دستور دادند: مردم پیگیر مذاکرات باشند و بدانند که چه اتفاقاتی دارد می افتد!
  2. پرونده ی انتخابات که در آن باید به کسانی رأی بدهیم که همسو با آرمانهای امام و انقلاب باشند (نه مثل رأی گیری سال 92 که نمادی از تفرقه و دو دستگی بود!).
  3. پرونده ی مشکلات که باید آن را با صبر و بردباری پشت سر بگذاریم و سهم خود را از اصلاح مشکلات به عهده بگیریم (مثل تولید جنس مرغوب و عَرضه ی منصفانه، مصرف جنس داخلی، پرهیز از اسراف و ...).

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">