بیا با هم...

همه با هم پیش به سوی ظهور

بیا با هم...

همه با هم پیش به سوی ظهور

«اینده از آن متقین است»
متقی باش تا اینده از آن تو باشد

بایگانی

۳۳ مطلب با موضوع «تاریخ و عبرت» ثبت شده است

۲۰
بهمن

سالها بود که در دهه فجر به اندوخته های گذشته مان پز می دادیم. چیز جدیدی برای نشان دادن نداشتیم. لبمان به خنده باز نمی شد وقتی می دیدیم در جهان هر روز سرخورده تر و منزوی تر می شویم. چیزی برای افتخار کردن نداشتیم. صبح چشم را باز می کردیم تا ببینیم امروز چه بلای جدیدی قرار است بر سرمان بیاید! آب و برق و نانمان هم به برجام گره خورده بود و چون حال برجام خوش نبود حال ما هم بدتر!

اما حالا همه چیز عوض شده. در گام دوم انقلاب شاهد بودیم که یک سال قوه قضائیه تکان خورد، سال بعدش مجلس و یکی دو سال بعد هم دولت. از همان موقع معلوم بود که پیروزی و سربلندی را در تقدیرمان سند زده اند. عده ای آن روز را می دیدند و امروز را می بینند؛ اما ما آینده را روشن تر می بینیم. همانطور که دولت قبل داشت کشور را به سرعت به قهقرا می برد، دولت کنونی دارد عقب گردها را جبران می کند. البته معلوم است که اول راهیم، اما در همین مسیر کوتاه یک ساله آنقدر شگفتی دیده ایم که برای جشن گرفتن دهه فجر بسمان باشد. هزاران کار دولت انقلابی را دیده ایم و ده ها هزار کار دیگر هم در نوبت! معمولاً ساختن از خراب کردن ساده تر است، اما این دولت انقلابی مسیری را که دولت قبل در طول 8 سال به ویرانه تبدیل کرده بود، دارد در کسری از زمان احیا و آباد می کند.

ایام الله دیگر آن روزی نیست که شاه رفت و امام آمد. ایام الله ما روزی است که اشرافیت رفت و صداقت آمد

 

 اگر در تمام عمرم همین یک ثواب را برای من نوشته باشند که در انتخابات از این دولت حمایت کردم، مرا بس است...

جوان مؤمن انقلابی! مبارکت باد

 

  • مهدی جهانشاهی
۱۱
اسفند

برای آنها که یادشان رفته:

سرتیتر روزنامه های اون زمونه گویاترین شاهد بر وضعیت جامعه

 

به این گزارش هم توجه کنید:

 

این دو تا فیلم را هم از دست ندهید:

دانلود کنید: مصاحبه با مردم/شکایات مردم قبل از انقلاب

دانلود کنید: سیاستهای تنظیم جمعیت در زمان شاه

  • مهدی جهانشاهی
۲۵
شهریور

وزیر خارجه ی عمان گفته بود: جریان تاریخ را باید به بعد از زدن پهباد آمریکایی و قبل از آن تقسیم کرد! نقطه ی عطفی شد که قبل و بعد آن اصلاً قابل مقایسه نیست.

بهترین شرایط برای حمله ی آمریکا بود؛

همه چیز جور بود

- بهانه ی حمله: عهدشکنی ایران در برجام، حمله ایران به پیشرفته ترین پهباد آمریکایی

- ضرورت حمله: درخواست عربستان برای حمله برای پیچیده شدن قائله ی یمن، نفوذ منطقه ای روز افزون ایران، درخواست اسرائیل برای حمله

تهدید هم کردند که تا دقائقی بعد حمله می کنیم

اما نکردند؛

و دیگر هم نمی کنند!

اعتدالیون ماندند و سایه ی جنگ زیر نور مستقیم آفتاب!

حالا ببینیم آیا می توانند با «توهم سایه ی جنگ» رأی مردم را جابجا کنند؟؟؟

خدا حجت را تمام کرده. مردم حواسشان هست؟

  • مهدی جهانشاهی
۰۱
مرداد

کشتی ما را توقیف می کنند؛ بلا فاصله مقابله به مثل می کنیم.

برجام را پاره می کنند، دوباره تحریم می کنند، اعتبار دلار پایین می آید!

پهباد استثنائی آمریکا را منهدم می کنیم؛ برای آبرو داری دروغ می گوید.

برای پیشنهاد مذاکره، میانجی می فرستد، جاسوسهایش را کف دستش می گذاریم.

 

یعنی هنوز هستند کسانی که نخواهند این حرفها را بشنوند تا مجبور شوند به خودشان افتخار کنند؟؟

  • مهدی جهانشاهی
۱۴
خرداد

شنیدم که طبق یک نظرسنجی معتبر هنوز بسیاری از مردم طرفدار ادامه برجام با اروپا هستند.

تا دیر نشده این کلیپ را ببینید و پخش کنید

 

از کوفه تا تهران/استاد رائفی پور

 

 

  • مهدی جهانشاهی
۲۴
فروردين

👇 تکرار تاریخ   👇
همه مون از ماجرای  جنگ صفین با خبریم و اینکه چه خونی به دل شیعه کرد و آنهمه زحمات و خونها را حیف کرد.
اینجا قطعه پایانی جنگ صفین رو مرور می کنیم، شاید کمک کرد تا خوب بیاندیشیم  
 👇👇👇👇👇                  👇👇👇👇👇

 امیرالمومنین (ع) جنگ را در صفین برده بود ...در دقیقه 90 برخی شعار تعامل و صلح را  سر دادند و اصلا یادشان رفت معاویه همان فرزند هند جگرخوار است !!!
❗️علی (ع) را به پای میز "مذاکره" کشاندند !!!
❗️و جنگ برده اش را ناتمام گذاشتند !!!
❗️👈هر چه علی (ع) گفت "مذاکره" خدعه دشمن است، اینها میخواهند جنگ باخته را دوباره ببرند ...
کسی گوش نکرد !!
❗️تازه حاضر نشدند ابن عباس و حتی مالک را که نماینده علی (ع) بود به مذاکره بفرستند !!!
❗️گفتند مالک جنگ طلب، خشن و غیر منعطف است !!!
❗️بلاخره پایشان را در یک کفش کردند که حتما باید ابوموسی اشعری !!! برای مذاکره برود ...
📌علی (ع) گفت من به ابوموسی مطمئن نیستم...
❗️آنها گفتند شما بدبین هستی. ابوموسی خوب و انقلابی ست !!!
📌علی (ع) گفت: من به آینده ی این مذاکرات خوشبین نیستم. شما به هدفی که از این مذاکرات دارید نمیرسید. 
❗️گفتند در مذاکرات خوشبینی و بدبینی معنا ندارد !!! برد برد است!
📌علی (ع) گفت باشد ... مذاکره کنید، این هم تجربه ای میشود برای مردم ... که بفهمند به ترسوها و آنها که پای مقاومت ندارند نباید اعتماد کرد ...
👈مذاکره ابوموسی و عمر و عاص شروع شد
❗️تا مدتها متن مذاکرات محرمانه بود !!!
علی (ع) مالک را فرستاد تا به ابوموسی بگوید ما پشتیبان توایم، مبادا به عمرو عاص اعتماد کنی، او شیطان بزرگ است...
❗️ابوموسی ابرو در هم کشید و به مالک گفت: 
شما توهم توطئه دارید !!! عمروعاص مودب و باهوش است. 
اگر او به من قولی دهد به او اعتماد میکنم !!!
❌روز اعلام نتیجه مذاکرات حکمیت فرا رسید
👈در مذاکرات محرمانه البته به طور شفاهی تعهد کرده بودند که هر دو نفرشان ، علی (ع) و معاویه را عزل کنند و امر را به رای عمومی بگذارند.
❗️در مسجد عمروعاص اول به ابوموسی تعارف زد. گفت تو بزرگ مایی !!!!
❗️ابوموسی خندید و بالای منبر رفت 
❗️و گفت: چنانکه این انگشتر را از دست در می آورم علی ع را از خلافت عزل میکنم !!!! بعد پایین آمد و با لبخند به عمروعاص بفرما زد
❗️عمروعاص بالا رفت و گفت چنانچه این انگشتر را از دست در میآورم علی ع را خلع و چنانچه دوباره این انگشتر را به دست میکنم معاویه را نصب مینمایم !!!
❗️ابوموسی خشکش زده بود ...فایده ای هم نداشت ... خود کرده را تدبیر نیست .... 
👇👇👇👇👇
📌اما علی (ع) از همان ابتدا خوشبین نبود ...
چون دشمن شناس بود ...
.
❗️ اینچنین بود که معاویه جنگ باخته نظامی را تبدیل به پیروزی سیاسی کرد......
بعد از صلح همان مردمی که به امیر المؤمنین  فشار آوردند که با معاویه صلح کنیم  لب به اعتراض   گشودند و گفتند ما گفتیم  تو چرا قبول کردی و پای این صلح امضا ی موافقت شما وجود دارد و دوباره سر ناسازگاری  گذاشتند و....
شاید پاسخ ابوموسی هم به اعتراضات مردم این بود که: علی (ع) کاملاً در جریان مذاکرات بود، اگر اعتراضی داشت، مانع می شد!...

و چه زیبا فرمود خداوند  متعال  : 
لقد کان فی  قصصهم  عبره لاولی الالباب . .
 
             باشد که از تاریخ  درس گیریم

  • مهدی جهانشاهی
۲۴
فروردين
امام خامنه ای: 
"احساس ضعف شما موجب تشویق دشمن به حمله به شماست." ۹۵/۱۲/۱۶

➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
اونایی که میگفتن برجام مانع جنگ شد! کذب سخنشان با این سخن حضرت آقا👆 آشکار شد که نه تنها برجام مانع جنگ نشد بلکه عامل ضعف ما شده است.. جوری که دشمن گستاخ تر شده و طمع جنگ افروزی بیشتری پیدا کرده است.

دانلود....



ضعفی که ما نشان دادیم و دشمن را پررو تر کرد.
برجام...
یادتان که نرفته؟!

قبل از آن هم ضعف نشان دادیم و نتیجه این شد که هسته ای تعطیل شد، تحریمی هم آزاد نشد!

واکنش رهبری: همان دولتی که هسته ای را تعطیل کرده خودش باید فک پلومب کند...

قبل از آن هم ضعف نشان دادیم؛ در جریان قطعنامه 598. نتیجه اش شد مثلاً مرصاد و حمله منافقین؛به امید اینکه در عرض چند روز کار را یکسره کنند!
...آقایان آشنا نیستند؟

واکنش امام: جام زهر را به من نوشاندند!

  • مهدی جهانشاهی
۰۸
آذر

بسیاری از مردم، از رهبری توقع دارند که خرابکاری ها را ضربه فنی کند و به یک باره مثلاً رئیس جمهور را کنار بگذارد.

اما ایشان با متانت سعی می کنند همه چیز از راه طبیعی پیش برود.

مثلاً بهتر نیست که مردم به اشتباه خودشان پی ببرند و این بار درست رأی بدهند و با رأی شان رئیس جمهور را کنار بگذارند؟!

مردم که اینهمه خرابکاری از دولت دیده اند، چرا باید دوباره آن اشتباه را تکرار کنند؟

رهبر هم این را می خواهد. لذا در سخنرانی دیروز در جمع فرماندهان نیروی دریایی چند انتقاد را از دولت تکرار کرد:

 

1. برجام یک کار عجولانه و ناصحیح بود و عبور از خط قرمزهای رهبری آن را ناکارآمد کرد! (در حالی که دولت برجام را برگ برنده ی خود می داند).

2. حقوقهای نجومی مطالبه ی مردم است که هنوز پاسخ مناسب به آنها داده نشده است!

 

اما متأسفانه مردم ما یک خصلت بد دارند که شاید برایشان سنگین تمام شود و رهبری از همین ناراحت اند!

آن هم خصلت فراموش کاری!

هر رئیس جمهوری هر قدر که به مردم بدی کرده، به مرور زمان مردم آن را فراموش می کنند و فرشته ی مرگ، فرشته ی مرگشان می شود! (مثل اینکه بدی های رژیم پهلوی را فراموش کرده اند و می گویند: شاه بهتر بود!).

امروز رهبری می گوید: در آستانه ی انتخابات فراموش نکنید! این دولت اشتباهات بسیار بزرگی داشته است که نمره ی او را رفوزه کرده است...

  • مهدی جهانشاهی
۰۴
تیر

نوبت کسب تجربه است!

بنا به گفته ی خود رهبری، علت موافقت ایشان با مذاکرات، کسب تجربه بود. تجربه ای که خود مردم اینطور خواستند که هزینه ی آن برایشان گران تمام شود!

ایشان در روز وفات حضرت امام این پازل را کامل کردند و فرمودند:

یک تجربه‌ای ما در مذاکرات هسته‌ای پیدا کردیم؛ این تجربه را نباید فراموش کنیم. این تجربه این است که اگر ما تنازل(۱۶) هم بکنیم، آمریکا دست از نقش مخرّب خودش برنمیدارد؛ این را ما در مذاکرات هسته‌ای تجربه کردیم. ما نشستیم در جمع ۱+۵، و حتّی جداگانه با آمریکایی‌ها مذاکره کردیم برای قضیّه‌ی هسته‌ای؛ برادران ما، فعّالان پرتلاش ما به یک نقاط مشترکی رسیدند، به یک نتایجی رسیدند؛ طرف -که آمریکا باشد- یک تعهّداتی کرد؛ جمهوری اسلامی تعهّدات خودش را انجام داد، [ولی‌] آن طرفِ بدقولِ بدعهدِ بدحساب دارد دبّه میکند؛ تا الان دبّه کرده است. خیلی خب، این یک تجربه است، این شد تجربه. حالا خیلی‌ها قبل از این تجربه هم میدانستند امّا بعضی هم که نمیدانستند، حالا بدانند: در هر زمینه‌ی دیگری هم که با آمریکا شما بحث و مجادله کنید، شما کوتاه بیایید، تنازل کنید، باز او نقش مخرّب خودش را حفظ خواهد کرد؛ در همه‌ی زمینه‌ها: بحث حقوق بشر، بحث موشک، بحث تروریسم، بحث لبنان، بحث فلسطین؛ در هر قضیّه‌ای که شما به فرض -که البتّه محال است- از اصول خودتان، از مبانی خودتان کوتاه بیایید، صرف‌نظر بکنید، بدانید او کوتاه نخواهد آمد؛

این گفته ی ایشان رفرنس به کلام ایشان در 12/8/92 دارد که آنجا هم هدف از مذاکرات را کسب تجربه اعلام کرده بودند.

چندان هم کسب این تجربه سخت نبود و نیست. فقط این جناب آقای روحانی است که باید اجازه دهد مردم واقعیت را ببینند و دچار تحریف و کج فهمی واقعیت نشوند!

قطعه ی بعدی پازل به نظر شما چیست؟

بعد از کسب تجربه، دیگر موقعیت نرمش قهرمانانه جایش را به حمله ی قهرمانانه می دهد.

پس خودتان را برای ادامه ی مبارزه آماده کنید...

  • مهدی جهانشاهی
۳۰
فروردين

بیایید چند سال به عقب باز گردیم تا ببینیم کجای کاریم!

آن موقع رهبری اجازه ی نرمش قهرمانانه دادند. دولت اینطور برداشت کرد که: برویم دم کدخدا را ببینیم و او را راضی کنیم!

آخر هم دیدید که نتیجه نگرفتیم!

اما ادعا این است که هنوز به آخر بازی نرسیده ایم و رهبری کار خودش را می کند.

قبل از توضیح ادعا بیایید کمی در مورد نرمش قهمرمانانه فکر کنیم. رهبری توضیح دادند: مثل نرمشی که یک کشتی گیر انجام می دهد تا فرصتی پیدا کند و از رقیب مچ گیری کند.

با کمی فکر به خصوصیات نرمیش قهرمانانه  پی می بریم.

 

1. نرمش قهرمانانه وسط مسابقه و پیکار است و نباید مسابقه را فراموش کرد! هدف برد برد نیست، بلکه هدف برد باخت است!

2. نرمش قهرمانانه یک تاکتیک است و نه یک استراتژی! این نرمش هدف نیست و بلکه ابزاری برای پیروزی است!

3. نرمش قهرمانانه بستر سازی برای حمله است و وقفه ای است که بعد از آن حمله اتفاق می افتد!

4. دشمن نباید احساس فریب از شما بکند، نباید فکر شما را بخواند، بلکه باید فیلم را خیلی طبیعی بازی کرد!

 

با این معیار وقتی همه چیز را به دشمن بدهیم تا برود، آیا اسم آن نرمش قهرمانانه است؟

 

به نظر می رسد شاید نرمش قهرمانانه ی دیگری در حال تحقّق باشد که ما باید به آن توجه کامل داشته باشیم.

رهبری هدف از مذاکرات را- اگر تحریم ها رفع نشود- کسب تجربه ذکر کردند.

بعد از این کسب تجربه و بعد از این که فهمیدیم آمریکا سرمان کلاه گذاشته و قابل اعتماد نیست، چه اتفاقی خواهد افتاد؟

خشم مقدّس!

شناخت چهره ی استکبار و خشم عمومی مردم، که نتیجه ی آن آمادگی برای حمله است!

به مرجله ی حمله نزدیک می شویم...

خودتان را برای حمله آماده کنید...

برخی سخنان رهبری:

«بنده همچنان که گفتم خوشبین نیستم؛ من فکر نمیکنم [از] این مذاکرات آن نتیجه‌ای را که ملّت ایران انتظار دارد، به‌دست بیاید، لکن تجربه‌ای است و پشتوانه‌ی تجربی ملّت ایران را افزایش خواهد داد و تقویت خواهد کرد؛ ایرادی ندارد امّا لازم است ملّت بیدار باشد.»

ایشان در بخشی از نامه خود ضمن تقدیر و تشکر از تیم مذاکره کننده و منتقدان نوشتند: «این مجموعه‌ی پر حجم کار و تلاش و فکر در مسأله‌ئی که گمان می‌رود از جمله‌ی مسائل به یاد ماندنی و عبرت‌آموز جمهوری اسلامی باشد، در خور تقدیر و مایه‌ی خرسندی است.»

  • مهدی جهانشاهی
۳۰
فروردين

 

رهبر انقلاب:

وقتی که از آبرو ترسیدیم ، از پول ترسیدیم، بخاطر خانواده و دوستان ترسیدیم، به خاطر راحتی خودمان ترسیدیم، به خاطر پیدا کردن کاسبی، برای پیدا کردن یک خانه دارای یک اتاق بیشتر از خانه قبلی ، وقتی به خاطر این چیزها حرکت نکردیم، معلوم است 10 نفر مثل حسین هم که بیایند، همه شهید خواهند شد.

  • مهدی جهانشاهی
۲۹
فروردين

عجیب است که ما فکر می کنیم امنیت و آزادی امروز را به اسم ما سند زده اند و تا آخر قرار است همینگونه در خوبی و خوشی بمانیم! در حالی که خداوند به هیچ قومی قول نداده که ماندگار باشند و ابدی بمانند، بلکه به عنوان یک قانون کلی استثنا ناپذیر فرموده:

وَلِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ لاَ یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ یَسْتَقْدِمُونَ (اعراف 34)

لِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ إِذَا جَاء أَجَلُهُمْ فَلاَ یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ یَسْتَقْدِمُونَ (یونس 49)

هر جریانی با هر تفکری که روی کار آید، با هر حرارت و شوری که باشد، روزی به سردی می گراید و محوریت خود را از دست می دهد. دیر و زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد. حتی الهی ترین حکومتها و جریانها، ماندگار نبوده اند و بالآخرة فیض حاکمیت خدا از سرشان برداشته شده و مدال افتخار مزیّن بودن به آداب دینی از آنها گرفته شده و به گروهی دیگر واگذار شده است.

ملک سلیمان با تمام شکوهی که داشت به انقضا رسید و امروز از آن اثری نیست!

مدینه ی فاضله ی نبوی هم پس از ایشان به دست نااهلان افتاد و تغییر ماهیت داد.

قرآن کریم این تهدید را به امت پیامبر ابلاغ کرده بود که نسبت به آینده ی خود بیمناک باشید:

وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ (آل عمران 144)

إِن یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ أَیُّهَا النَّاسُ وَیَأْتِ بِآخَرِینَ وَکَانَ اللّهُ عَلَى ذَلِکَ قَدِیرًا (نساء 133)

إِن یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَیَسْتَخْلِفْ مِن بَعْدِکُم مَّا یَشَاء (انعام 133)

إِن یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَیَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ (ابراهیم 19- فاطر 16)

این آیات به اصحاب پیامبر خاتم هم هشدار می دهد که: حتی شما با خدا قرابتی ندارید و استثنا نیستید! اگر شما هم از مسیر خارج شوید، شما را می بریم و در آینده کسانی را سر کار می آوریم که در مسیر باشند.

تا چه رسد به دیگر امتها!

البته این بی ارتباط به اعمال و رفتار امتها نیست و قطعاً آنها خواهند توانست این سستی و رخوت را به عقب بیندازند و تا زمانی که همان مردمان خسته شوند و دیگر نخواهند راه را ادامه بدهند از فیض حاکمیت خدا بهره مند شوند.

مهم برای ما کشف رمز ماندگاری امت ها است.

رهبر انقلاب در مورد عوامل ماندگاری انقلاب ها سؤالی مطرح کردند و جواب آن را به خود ما واگذار کردند. (19 دی 94)

عوامل ماندگاری انقلابها چیست؟؟؟.

چه می شود که انقلابهای فراوانی در آغاز با شور فراوان شروع می شوند اما هیچ کدام از آنها ماندگار نیستند و بالآخره عرصه را واگذار می کنند؟؟ مانند انقلابهای متعددی که در تاریخ معاصر و مقارن با انقلاب اسلامی رخ داده و امروز از هیچ کدام از آنها خبری  نیست.

به قرآن رجوع می کنیم تا پاسخ را از خود خدا درخواست کنیم.

در آیه ای از قرآن کریم، خداوند خطاب به اصحاب پیامبر هشدار می دهد که شما را می برم و بهتر از شما را می آورم. این آیه بیانگر خصوصیات قوم جایگذین است، خصوصیاتی که [احتمالاً] نبود آنها برای قوم پیامبر خدا تهدید و وجود آنها برای قوم جایگذین ضامن بقاء است.

آیه این است:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ مَن یَرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَلاَ یَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ (مائده 54)

آنچنان که در این آیه آمده، این قوم جایگذین که محبّ خدا و محبوب اویند، چند خصوصیت ویژه دارند:

1. در مقابل مؤمنین ذلیل و خاضع هستند (یعنی به فکر مستضعفین بوده، از در دوستی بر آنها وارد می شوند).

2. در مقابل کافرین و دشمنان سرسخت هستند و برخورد عزّتمندانه دارند.

3. در راه خدا مجاهدت و تلاش می کنند بدون اینکه ترس و واهمه ای به خود راه دهند (یعنی انقلابی و پویا و به فکر اصلاح جامعه هستند).

در حقیقت خصوصیت اوّل و دوّم مکمل همدیگر هستند و در یک جمله می توان آن را «مرز صحیح داشتن» نسبت به جبهه ی خودی و غیر خودی، دانست.

یعنی- در کنار دو خصوصیت دیگر- این سرسختی و ستیز در مقابل دشمنان است که باعث می شود خداوند یک قوم را برگزیند و منتخب خویش در زمین قرار دهد.

شاهد این برداشت اینکه خداوند همین اصحاب پیامبر را در مقطعی از زمان به واجد بودن این خصوصیات ستوده است:

مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ... (فتح 29).

اما اینجا به خاطر نداشتن آنها، تهدید می کند که شما را می برم و بهتر از شما را می آورم!

شاهد دیگر مسأله تطبیقاتی است که برای آیه ی شریفه در روایات بیان شده است. از جمله: اصحاب امیرالمؤمنین، اصحاب سلمان فارسی (که ما ایرانیان هستیم)، و اصحاب حضرت قائم (عج).

این یعنی سنت جاریه ی خدا بر این است که هر قومی را تا زمانی که انقلابی و اهل دشمن ستیزی هستند، سرپا نگه می دارد و به محض اینکه این رویه را کنار می گذارند، خدا هم آن قوم را کنار می گذارد و دست تأییدات خود را از سر آنها رفع کند.

در جانب سلبی مسأله هم صراحت ادله روشن تر و انکار ناپذیر است: اگر دشمن ستیز نباشید کارتان تمام است!

وَلاَ تَرْکَنُواْ إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَمَا لَکُم مِّن دُونِ اللّهِ مِنْ أَوْلِیَاءَ ثُمَّ لاَ تُنصَرُونَ (بقره 113)

تکیه به دشمن باعث ضربه دیدن و ندامت و پشیمانی است و اگر گروهی به دشمن توکل کنند، حمایت خدا را از دست می دهند.

کمتر از این هم کافی است تا تکیه گاه مسلمین، از نصرت خدا خالی شود:

وَلَن تَرْضَى عَنکَ الْیَهُودُ وَلاَ النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعْدَ الَّذِی جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَکَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِیٍّ وَلاَ نَصِیرٍ (بقره 120)

یعنی حتی عمل طبق میل دشمن مایه ی برداشته شدن نصرت الهی و تنها ماندن امت مسلمان است.

مسأله هیچ نیاز به توجیه هم ندارد! روشن است که وقتی گروهی استکبار ستیز نباشند دشمن به راحتی نفوذ می کند و کار را یکسره می کند. به هر حال دشمن دشمن است و چشم دیدن پیشرفت و اقتدار هیچ گروهی غیر از خودش را ندارد!

اولین کسی هم که به خاطر این خطا ضربه دید خود حضرت آدم بود. حضرت آدم وقتی به شیطان اعتماد کرد و او را به عنوان یک خیر خواه تلقی کرد، راه نفوذ شیطان را باز کرد و اینجا بود که وسوسه های او مؤثر واقع شد و بهشت برین از چنگ او در آمد. طبق خواسته ی دشمن فقط چند دانه ای گندم خورد، و آنچه نباید، بر سرش آمد.

سامری هم یک نفوذی در قوم بنی اسرائیل بود که به راحتی مسیر آنها را منحرف کرد.

در بین اصحاب پیامبر هم- که تهدید به انقراض آنها را در آیات قرآن مشاهده کردیم- چنین ضعفی مشاهده می شده است. و لذا آیات متعددی به اصحاب پیامبر هشدار داده است که: خط خودتان را از خط دشمنان جدا کنید:

لاَّ یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکَافِرِینَ أَوْلِیَاء مِن دُوْنِ الْمُؤْمِنِینَ وَمَن یَفْعَلْ ذَلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللّهِ فِی شَیْءٍ (آل عمران 28)

...الَّذِینَ یَتَّخِذُونَ الْکَافِرِینَ أَوْلِیَاء مِن دُونِ الْمُؤْمِنِینَ أَیَبْتَغُونَ عِندَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ العِزَّةَ لِلّهِ جَمِیعًا (نساء 139)

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْکَافِرِینَ أَوْلِیَاء مِن دُونِ الْمُؤْمِنِینَ أَتُرِیدُونَ أَن تَجْعَلُواْ لِلّهِ عَلَیْکُمْ سُلْطَانًا مُّبِینًا (نساء 144)

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْیَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِیَاء بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاء بَعْضٍ وَمَن یَتَوَلَّهُم مِّنکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ (ماءده 51)

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الَّذِینَ اتَّخَذُواْ دِینَکُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِّنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ مِن قَبْلِکُمْ وَالْکُفَّارَ أَوْلِیَاء وَاتَّقُواْ اللّهَ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ (مائده 57)

وَلَوْ کَانُوا یُؤْمِنُونَ بِالله والنَّبِیِّ وَمَا أُنزِلَ إِلَیْهِ مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِیَاء وَلَکِنَّ کَثِیرًا مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ (مائده 81)

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَعَدُوَّکُمْ أَوْلِیَاء تُلْقُونَ إِلَیْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ کَفَرُوا بِمَا جَاءکُم مِّنَ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِیَّاکُمْ أَن تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکُمْ إِن کُنتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِی سَبِیلِی وَابْتِغَاء مَرْضَاتِی تُسِرُّونَ إِلَیْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَیْتُمْ وَمَا أَعْلَنتُمْ وَمَن یَفْعَلْهُ مِنکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِیلِ

نمونه ی این تمایل به دشمن هم در تاریخ عصر پیامبر ثبت شده است:

نهایة: أَتَی عُمَرُ رَسُولَ‏ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ: إِنَّا نَسْمَعُ أَحَادِیثَ مِنْ یَهُودَ تُعْجِبُنَا، فَتَرَی أَنْ نَکْتُبَ بَعْضَهَا؟. فَقَالَ: أَ مُتَهَوِّکُونَ أَنْتُمْ [أی متحیّرون] کَمَا تَهَوَّکَتِ الْیَهُودُ وَ النَّصَارَی؟! لَقَدْ جِئْتُکُمْ بِهَا بَیْضَاءَ نَقِیَّةً، وَ لَوْ کَانَ مُوسَی حَیّاً مَا وَسِعَهُ إِلَّا اتِّبَاعِی..

وَ فِی حَدِیثٍ آخَرَ: إِنَّ عُمَرَ أَتَاهُ بِصَحِیفَةٍ أَخَذَهَا مِنْ بَعْضِ أَهْلِ الْکِتَابِ، فَغَضِبَ، فَقَالَ: أَ مُتَهَوِّکُونَ فِیهَا یَا ابْنَ الْخَطَّابِ؟!

گویا امروز هم پیامبر خدا رو به مردم ما کرده، می گوید: در این ماهواره ها چه هست که در کلام رهبرتان نیست!

  • مهدی جهانشاهی
۰۷
فروردين

احمدی نژاد از آنجایی که تنها رئیس جمهور فعال اصولگرایان بوده است، و از طرفی اوایل دوران او مردم طعم خوشی را چشیدند و البته پایانی تلخ  را با او تجربه کردند، لازم است تحلیل صحیحی از او داشته باشیم تا از قوت ها و ضعفهای او برای آینده استفاده کنیم.

حرفهای مختلفی در مورد او گفته می شود که برخی هیچ شباهتی به هم ندارند! از جمله:

  • یکی مثل بقیه و هم دست آنها (هم دست هاشمی یا هم دست رهبری!)
  • آدمی بی کله که داشت مملکت را به باد می داد، از بس گفت: تحریم ها کاغذ پاره اند دشمن را علیه کشور شوراند!
  • خرش از پل گذشت، موقعیت را چسبید (از اول منتظر دور دوّم بود و وقتی جایش را محکم کرد، شروع کرد به چپاول!)
  • به ریاست رسید و حمایت مردم دنیا را دید، باد کرد:  (إنّ الإنسان لیطغی أن رآه استغنی)
  • نعمتی بود که مردم شکر نکردند، تبدیل به نقمت شد (ذَلِکَ بِأَنَّ اللّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّرًا نِّعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ)
  • آدم خوبی بود ولی دور و برش را خالی گذاشتند، کمی هم کله شقی خودش باعث این امر شد.
  • خیلی هم خوب کار کرد و هرکس دیگر جای او بود بهتر از این نمی توانست بحران را مدیریت کند!

البته بعضی از این احتمالات با بعضی دیگر قابل جمع اند و می توانند جزئی از علت خرابکاری او باشند. اما آنچه باید توجه کرد این است که: آیا اشکال احمدی نژاد در رویکرد او بود یا در مرحله ی اجرا؟

برخی رویکردهایی که احمدی نژاد داشت واقعاً قابل تقدیر است و «بد اجرا کردن برنامه» نباید اصل آن رویکرد را زیر سؤال ببرد.

-  مثل اهمیت دادن به ضعفا و مستمندان

-  مثل زحمت برای خودکفایی

-  مثل اعتماد به نفس و امید بخشیدن به جامعه

-  و مثل باج ندادن به دشمن!

البته به فرموده ی رهبری حتی احمدی نژاد هم اواخر بریده بود و دم از مذاکره می زد و گویا این رهبری بود که نگذاشت احمدی نژاد بپرد بقل آمریکا!

مهمترین نکته ای که باید بررسی شود این است که: آیا دشمن ستیز بودن احمدی نژاد به ضرر مملکت تمام شد؟ یعنی آیا دشمن ستیز بودن هزینه دارد؟

خوب است توجه کنیم که زحمت هایی که متوجه ما در آن دوران شد در مسیر پیشرفت بود! یعنی چون می خواستیم هسته ای داشته باشیم، چون می خواستیم rq170 داشته باشیم، چون می خواستیم خودمان باشیم! این دشمن را جری می کرد و به سنگ اندازی وا می داشت. یعنی فکر نکنیم که به یک جمله حرف زدن [کاغذ پاره نامیدن تحریمها] دشمن اینقدر هزینه تحمل می کند و دنیایی را علیه ما بسیج می کند!

این هم قابل توجه است که: تا زمانی که ما ایستادگی می کردیم، کمک و حمایت خدا را به همراه داشتیم، ولذا آن تحریمهای فلج کننده که هر کشوری را بدبخت می کرد مایه ی استحکام بیشتر اقتصاد ما شد. توّرم بود اما رکود نبود و مردم پول داشتند، کارگاههای تولیدی تعطیل نشده بودند، تحریمها را دور می زدیم و کار را به هر شکلی که شده پیش می بردیم.

در این بین خیانت اصلی را آنهایی کردند که در بازارهای تهران سر و صدا کردند و به دشمن پالس دادند که: تحریم ها دارد اثر می کند!

خیانت بزرگ تر را هم آنها کردند که از مقاومت خسته شدند و به اعتدال و سازش رأی دادند که امروز به وضوح داریم ضرر آن را می بینیم و چوب آن را می خوریم.

خدا هم گفته بود که: اگر باب میل دشمن کاری بکنید، دیگر از یاری من خبری نیست! (وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعْدَ الَّذِی جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَکَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِیٍّ وَلاَ نَصِیرٍ-بقره 120)

  • مهدی جهانشاهی
۰۷
فروردين

خیلی ها خوشحال شدند وقتی سال 84 هاشمی رأی نیاورد و احمدی نژاد رأی آورد. فکر کردند معنایش حذف هاشمی است. اتفاقاً حادثه ی عجیب و خاطره  انگیزی بود! اما دیدیم که هاشمی نه تنها حذف نشده بود بلکه به راحتی توانست روحانی را در معرکه ی انتخابات بالا بیاورد و پیروز کند.

بعضی ها هم امروز دلخوش اند که عمر روحانی به سر آمده و زود است که مردم از رأی دادن به او پشیمان شوند و یک نفر دیگر مثل احمدی نژاد (یا بهتر از او) را سر کار بیاورند.
خدا را شکر! مردم سرشان به سنگ خورد وبه دامان انقلاب برگشتند. اما به هر حال اسم این را بصیرت نمی گذارند بلکه این بلا تکلیفی است!
فرقش در این است که بصیرت یک تجربه و نتیجه گیری است در حالی که بلا تکلیفی یعنی بیگدار به آب زدن و بی مبنا عمل کردن.
این کجایش بصیرت است که از هاشمی فرار کنند و بپرند بغل خاتمی، بعد از خاتمی فرار کنند و بپرند بغل احمدی نژاد، بعد از او هم فرار کنند و بپرند بغل روحانی و همینطور... آخر هم نفهمند کجای کارشان درست بوده و کجای کارشان نقطه ضعفشان بوده؟!


  • مهدی جهانشاهی
۲۰
اسفند

پیامبر خدا با تمام توفیقی که در بنا نهادن پایه های امت اسلامی داشت اما موفق نشد شرایط ماندگاری جامعه اسلامی را فراهم کند. بعد از وفات ایشان جامعه اسلامی از ریل خود خارج شد و سرپرستی آن به دست نا اهلان افتاد. نه اینکه پیامبر خدا کم کاری کرده باشند یا اینکه مدیریت ایشان ضعیف بوده باشد، نه! اتفاقاً آن حضرت برای کادر سازی و مدیریت فرهنگی هرچه از دستش بر می آمد انجام داد. مشکل در مردمان آن زمانه بود که در این مدت کوتاه نتوانسته بودند به آن رشد اجتماعی مطلوب برسند و عادتها و تعصبات قومی و قبیله ای را کنار بگذارند.

این است که می بینید بعد از وفات ایشان بلافاصله رکن اصلی جامعه اسلامی که مقام ولایت است، کنار گذاشته می شود و به اسم اسلام کار به دست دیگران می افتد و دیدید که چه ظلمی به خاندان پیامبر روا داشته شد و با دختر پیامبر خدا و خاندان او چه کردند.

این همان پیامبری است که گستره ی ولایت او روز به روز بیشتر می شد و می رفت که عالمگیر و جهانی شود، اما چه زود این رشد متوقف شد و سیر نزولی به خود گرفت...

خداوند نیز در همان دوران حیات پیامبر، به این عقب گرد جامعه اسلامی اشاره می کند و خطاب به مؤمنین هشدار شدیدی می دهد:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ مَن یَرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ (مائده 54)

وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ وَمَن یَنقَلِبْ عَلَىَ عَقِبَیْهِ فَلَن یَضُرَّ اللّهَ شَیْئًا (آل عمران 144)

ضربه ای که متوجه اسلام شد از خارج نبود (گرچه شیطنت یهودیان نیز مؤثر واقع شد)، آنچه که مسیر اسلام را منحرف کرد خطر «خودی ها» و منافقینی بود که وجهه ی مذهبی به خود گرفته بودند.

به یک معنا پیامبر خدا در مبارزه با کفر توفیق داشت، اما در مبارزه با نفاق نه!

مبارزه با نفاق سبک و سیاقی متفاوت دارد و اقتضاءات خاصی را می طلبد؛ آن رویکردی که برای مبارزه با کفر کارآمد است، معلوم نیست مشکل درونی را برطرف کند و جامعه ی اسلامی را نسبت به خطر خودی ها مصون بدارد.

دفع خطر منافقین و نفوذی ها بسیار پیچیده تر و سخت تر از مبارزه با دشمنان خارجی و جبهه ی کفر است.

نفاق از جنس اعتدال است و منافق سعی می کند همه را با خود همراه کند و رضایت همه را داشته باشد. لذا بر فرض تشخیص و شناخت او، رسوا کردن او کار ساده ای نیست! منافق با یک نرمش قهرمانانه با جبهه ی اسلام همراهی می کند و وقتی به خوبی جای پا باز کرد، ضربه ی خود را وارد می کند و آسیب می زند.

حتی معلوم نیست که پس از خراب کاری منافق از خود ردّ پایی به جای گذاشته باشد، لذا حتی بعد از ایجاد انحراف نیز مقبولیت خود را از دست نمی دهد (آنچنان که پولس یهودی در بین مسیحیت نفوذ کرد و با وجود انحرافی که در آن پدید آورد، هنوز آن تقدّس و مقبولیت را در بین مسیحیت با خود دارد).

هرگونه رفتار نسنجیده و عجولانه هم در رسوا کردن منافق، می تواند نتیجه ی عکس بدهد و شورش و اعتراض عمومی را به همراه داشته باشد (به جهت جای پایی که منافق در جامعه باز کرده است و از خود در دلها بتی به جای گذاشته و از عوام جامعه یارگیری کرده است). آنطور که شاهد بودیم خیلفه ی ثانی چنان خود را مقدس جا زده بود که گاهی به پیامبر خدا را خره گیری می کرد و اشکال تراشی می کرد.

پس چاره ی کار چیست؟ چطور می توان منافق را حذف کرد؟

منافقین را فقط یک چیز می تواند از دور خارج کند و آن بصیرت و حضور مردم. اگر مردم خرده اشکالات منافق را نادیده بگیرند و هویت او را احراز نکنند و نتوانند نسبتِ مشکلات موجود را با طبقه ی نفاق کشف کنند، هرگز نخواهند توانست جبهه ی نفاق را به چالش بکشند و از آن مچ گیری کنند. اینطور خواهد بود که منافق هرکاری بخواهد می کند و مردم هم خواب اند و کاری به کار کسی ندارند.

و نکته ی آخر اینکه: طول زمان بدترین سمّ برای منافق است و اگر منافق نتواند سیر یک مسیر را منحرف کند و از مسیر خارج کند،  گذشت زمان خود او را از دور خارج خواهد کرد. چون پای بند ماندن بر اصول برای منافق مشکل و خلاف مقاصد او است. لذا تعرّض به اصول روزی او را رسوا خواهد کرد.

  • مهدی جهانشاهی