بیا با هم...

همه با هم پیش به سوی ظهور

بیا با هم...

همه با هم پیش به سوی ظهور

«اینده از آن متقین است»
متقی باش تا اینده از آن تو باشد

بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محور اتحاد» ثبت شده است

۲۶
خرداد

محور وحدت در قرآن:

امسال ما سال همدلی و همزبانی است که پیام اصلی آن وحدت درونی است. از کودکی به ما یاد داده اند که وحدت و با هم بودن قدرت هر جمعی را در برابر سختی ها چند برابر می کند و ضامن موفقیت آنهاست. اما این وحدتی که چنین اثراتی به دنبال دارد کدام سطح از وحدت است و چه پیش نیازهایی دارد؟

در یک نگاه اجمالی، وحدت درجاتی دارد:

  1. وحدت به معنای شباهت، مثل اینکه همه ی ما انسان و ایرانی و مسلمان هستیم. یا یک جمعی که همه ی آنها دانشجو هستند. یا دو نفر فامیل که هر دوی آنها کشاورز هستند یا در یک اداره مشغول به کار هستند.

این مفهوم از وحدت گرچه می تواند زیبا و دلنشین باشد، اما به خودی خود، هیچ اثر و ثمره ای ندارد.

  1. وحدت به معنای مدارا و همدیگر را تحمّل کردن. این حد اقل وحدت است که سعی کنیم با اطرافیان و همکاران خود اصطکاکی نداشته باشیم و با هر زحمتی که شده با آنها کنار بیاییم.

پیامبر خدا فرمودند: أمرنی ربی بمداراة الناس کما أمرنی بأداء الفرائض. (همچنان که خدا مرا به انجام واجبات دستور داده، مرا به مدارا با مردم هم دستور داده)

همچنین فرمودند: مداراة الناس نصف الإیمان ، والرفق بهم نصف العیش. مدارا با مردم نیمی از ایمان است و کنار آمدن با آنها نیمی از آسایش!

امیرالمؤمنین نیز در ثمره ی این مدارا فرمودند: سلامة الدین والدنیا فی مداراة الناس.

گاهی اتحاد میان مذاهب اسلامی به این شکل تفسیر می شود و می گویند: سعی کنید به مقدسات طرف مقابل اهانت نکنید و باعث برانگیخته شدن حساسیتهای آنها نشوید.

این سطح از مدارا گرچه لازم است، اما برای برداشتن گامهای بزرگ کافی نیست.

  1. سطح برتر وحدت، وحدت به معنای با هم خوب بودن و حسن معاشرت است. آنچه که اهل یک خانواده توقّع می رود این سطح از وحدت است. دو همسر، علاوه بر اینکه مواظب هستند بین آنها کدورتی پیش نیاید، سعی می کنند خواسته های طرف مقابل را هم در نظر بگیرند و برای رضایت همدیگر قدم بردارند.

این کلام از امام حسن علیه السلام معروف است که فرمودند: إن أحسن الحسن الخلق الحسن.

امیرالمؤمنین فرمودند: عنوان صحیفة المؤمن حسن خلقه.

الإمام علی ( علیه السلام ) : خالطوا الناس مخالطة إن متم معها بکوا علیکم ، وإن غبتم حنوا إلیکم.

این سطح از وحدت هم گرچه نسیار نیک و پسندیده است، لکن به عنوان یک فعالیت جمعی و گروهی تلقی نمی شود و هدفی را دنبال نمی کند. پس آن سطح برتر و متعالی وحدت چیست؟

  1. وحدت به معنای سیر و پیشرفت به سمت هدف واحد؛ کارآمد ترین سطح وحدت که می تواند اجتماعی با ارزش به ثمر آورد و توفیقات آنها را به طور چشمگیری بالا ببرد، این سطح از وحدت است. به این معنا که: همه با هم دغدغه ای مشترک و هدفی مشخص داشته باشند و با هم و در کنار هم برای رسیدن به آن هدف تلاش و کوشش کنند و هر یک نسبت به دیگری بازوی قوتی باشد تا برای رسیدن به آن آرمان بلند نیرو بگیرد. هنگامی که همه، هدف واحدی داشتند، برای رسیدن به آن هدف مسیر پیشرفتی را ترسیم می کنند و هر نفر سهمی از وظیفه را به عهده می گرد تا وصول به آن هدف هموار و سریع شود.

اجتماع امّت اسلامی باید از همین قبیل باشد. جامعه ی اسلامی هدف دارد، و هر کس از مسلمین در این بین سهمی از هدف را دارند، گرچه خودشان به این نکته توجه نداشته باشند. اهداف حکومت اسلامی چیست؟ همان اهداف حکومت مهدوی که در دعای ندبه آمده: أین جامع الکلمة علی التقوی، أین محیی معالم الدین و ناشر رایة الهدی. همان هدف خلقت انسان که بندگی خدا در سطح جهانی و بین المللی است (ما خلقت الجنّ و الأنس إلا لیعبدون). راهی که برای رسیدن به این هدف ترسیم شده چیست؟ خشکاندن ریشه های ظلم: این المعد لقطع دابر الظلمة... این المرتجى لازالة الجور و العدوان ... این قاسم شوکة المعتدین این هادم ابنیة الشرک وانفاق این مبید اهل الفسوق والعصیان والطغیان این حاصد فروع الغى والشقاق...

این هدف والا و این هم مسیر که خیلی از ما مسلمانها از آن غافلیم و سهم خودمان را از وظیفه کنار گذاشته ایم.

اما به جز این هدف و مسیر، یک رکن دیگر هم برای این نوع از وحدت وجود دارد.

رکن اصلی و اساسی برای این نوع از وحدت «ضرورت محور اتحاد» است. محوری که نقطه ی اجتماع این گروه بزرگ باشد و آنها را برای رسیدن به هدف مدیریت کند. چون اگر یک گروه هدفمند، امام و پیشوای آگاه نداشته باشند، هدف را فراموش می کنند و از مسیر خود منحرف می شوند.

قرآن به لزوم چنین محوری تأکید می کند و می فرماید: «واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرّقوا» (ریسمان الهی همان محوری است که مانع تفرقه است)، بروز و ظهور این محور در بین ما چگونه است؟ به وسیله ی جانشینان الهی که انبیاء و أوصیاء هستند «أطیعوا الله و أطیعوا الرسول و أولی الأمر منکم». اینها محوری هستند که خداوند برای اتحاد معرفی می کند. و امروز این محوریت و رهبریت در دست فقهایی است که نائب عام امام معصوم هستند، و این ماییم که باید چشم و گوش خود را در اختیار او قرار بدهیم تا «هدف» را گم نکنیم و سهم خود را در پیشرفت «مسیر» ایفا کنیم. و این یعنی «همدلی و همزبانیِ» «دولت و ملّت» بر محور «ولایت فقیه».

  • مهدی جهانشاهی
۰۲
خرداد

اگر فکر می کنید از شنیدن و گوش دادن بی نیازید سخت در اشتباهید! اگر فکر می کنید چون عقل و درک دارید می توانید به حقّ و حقیقت پی ببرید و از فتنه ها در امان بمانید، در اشتباهید و نیاز به کسب تجربه ی بیشتر دارید!

اگر فکر می کنید (در هم) گوش می دهید و بعد (سوا) می کنید و سخن بهتر را انتخاب می کنید در اشتباهی بزرگتر از قبلی هستید! زیرا:

1. شما باید سخنان جبهه ی خودتان را بشنوید تا این شنیدن، عرصه ی وسیعی برای فکر کردن را برای شما باز کند و جوانب مسأله را برای شما روشن تر کند. در حالی که بدون شنیدن شاید فکر شما به برخی جوانب قد ندهد! همیشه انسان باطل سعی می کند حرف خود را در قالبی زیبا و هنرمندانه به شما تحمیل کند و شاید اگر زرنگ نباشید گول بخورید و ادعایی باطل را تلقی به حقیقت کنید.

2. اگر سخنان یک طرف را شنیده اید باید سخنان طرف مقابل را هم بشنوید تا قدرت مقایسه داشته باشید.

3. ظرف وجود شما فقط عقل نیست! احساسات شما نیز بر انتخاب شما تأثیر گذار است، پس شنیدن هرچه بیشتر سخن حق شما را برای پایبند بودن به آن تقویت می کند. (در کلام امام جواد علیه السلام: المؤمن یحتاج إلی ... قبول ممن ینصحه)

از اینجاست که پیامبر خدا هم نیازمند به شنیدن است و از جبرئیل درخواست موعظه می کند تا نسبت به اهداف خود دچار غفلت نشود و شور و شعور او در مسیر عبودیت به سردی گرایش پیدا نکند. اگر فکر می کنید که شنیدن سخن باطل در وجود شما تأثیری ندارد سخت در اشتباهید، چون هر بار شنیدن و گوش دادن به حرف باطل یک پتک بر سر شماست که شما را فرسوده می کند و روح شما را کدر و خسته می کند و راه را برای نفوذ شیطان هموار می کند! تمام حربه ی شیطان برای اغواء و گمراه کردن انسانها همین است که با تلقین کردن سخنان باطل آنها را «وسوسه» کند. شیطان با همین حربه تا کنون توانسته است اهداف خود را در حد مطلوبی به پیش برد. پس فکر نکنیم که شنیدن سخن باطل بی تأثیر است.

اگر شما فقط عقل هستید، اشکالی ندارد، هر چه می خواهید بشنوید! عقل شما ناقص نیست تا دچار مغلطه شود، احساس هم ندارید تا مسیر عقل شما را منحرف کند. اما هیچگاه یک انسان نمی تواند اینطور باشد!

یک مرحله بالاتر از شنیدن، گوش دادن است که در اعماق وجود انسان تأثیر گذار است. شما قطعاً تحت تأثیر کسی هستید که به سخنان او گوش می دهید و به شنیدن سخنانش علاقه دارید. علاقه ی شما به خدا و پیامبر نیز در همان حدی است که به گوش دادن سخنانشان رغبت دارید! از این رو تبعیت ما از امامانمان نیز ناقص است! چون دغدغه ای برای شنیدن سخنانشان نداریم در حالی که شنیدن سخنان برخی دیگر برایمان دوست داشتنی و جذاب است! امام باقر علیه السلام فرمودند: من أصغی إلی ناطق فقد عبده (هر کس به سخن گوینده ای گوش فرا دهد او را بندگی کرده است! اگر سخنگو از جانب خدا باشد خدا را عبادت کرده و اگر از جانب شیطان باشد شیطان را عبادت کرده) (کافی ج6 ص 434)

گوش دادن شما به هر جریان و شخص نشانه ی علاقه و تمایلی است که به او دارید، گرچه ممکن است این تمایل مخفی باشد! در مرحله ی پس از شنیدن نیز این شنیده های شما است که شما را به سمت خواسته های گوینده تحریک می کند و شما را در مقابل آنچه گوش داده اید منفعل می کند.

به وجود خود نظری بیفکنید نکند از کسانی باشید که ندانسته به گوش دادن به ماهواره راغب هستند و از گوش دادن به رهبر خود فراری! این نشانه ی چیست؟ این رویه به کجا منتهی می شود و در تفکّرات و التزامات شما چه تأثیری خواهد گذاشت؟

فرار از شنیدن سخن حق تازگی ندارد. بسیار بوده اند کسانی که فکر می کرده اند، خودشان عقل دارند؛ فکر می کرده اند می دانند و به همین جهت از شنیدن حق فرار می کردند، غافل از این که نادانسته به شنیدن سخنان باطل علاقه داشتند و تحت تأثیر اینگونه سخنان قرار گرفته بودند. در مقابل سخنان بیداری بخش پیامبر، رفتار کفار چه بود؟ جز اینکه دست در گوش های خود فرو می کردند تا نشنوند!

پاسخ مشکلات ما در کلمات رهبری منعطف است، سخنان رهبری حساب شده و با توجّه به نیازهای روز جامعه است و اگر باور داریم که خداوند دستور داده : اطیعوا الله و أطیعوا الرسول و أولی الأمر منکم؛ پس باید خوب گوش فرا دهیم و بفهمیم و آنگاه است که بهتر خواهیم توانست تصمیم بگیریم.

به خودتان پاسخ دهید:

آیا جامعه ای که بر محور یک رهبر واحد انسجام نداشته باشد، می تواند جامعه ی متعالی و پیشرفته ای باشد؟

حالا درک کنید که چرا دشمن سعی دارد با هر طریقی این اتحاد و انسجام شما را از هم گسسته کند!

«واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرّقوا»

اگر از کسانی هستید که از گوش دادن به سخنان ولی فقیه فرار می کنند، صدای حسرت خود را در عالم قیامت بشنوید. سخنان شما از زبان خدا در قرآن نقش بسته:

«...لوکنا نسمع أو نعقل ما کنا من أصحاب السعیر »

اگر می شنیدیم یا لا اقل درست فکر می کردیم، اکنون از اصحاب سعیر [در جهنم] نبودیم.

شنیدن سخنان رهبری

به خودتان پاسخ دهید: بدون شنیدن چطور می توان فکر کرد!

  • مهدی جهانشاهی